💧 آرامش آبی
💦 طوفان اگر مقدمهای داشته باشد، همان آرامش است.
همان آرامشی قبل از طوفان.
همان آرامشی که آبستن طوفان است.
طوفانی ناگهانی که زمین را همچون حبابی دستخوش امواج سرکش خود میسازد.
💦 طوفانی خدایی که هیچ "ناخدایی" را یارای پنجه در افکندن با آن نیست.
در این طوفان فراگیر، تنها جزیرهای که آرام میماند، جزیره دلهای دریایی است.
دلهایی که به سفینه نوح ایمان و اطمینان دارند.
💦 طوفان اعتراض دریاست.
طوفان جمله معترضهای است که نهتنها از اصل موضوع خارج نیست؛ بلکه خود، اصل موضوع است.
طوفان فریادی است که به روال معمولی سکوت معترض است.
طوفان قصیده پرشوری است در بحر رجز که نظم یکنواخت سکون را پریشان میکند.
طوفان، آهنگ طغیانی است که بر نظام دستگاه ساحل خروج میکند.
(کتاب طوفان در پرانتز، قیصر امینپور)
_بنده آزاد____
@bande_azad
۲۳ دی
🏷 میگن آتش سوزی داره میرسه به شرکت متا و ممکنه واتساپ و اینستاگرام از کار بیفتن...
🏷 انصافا حیفه آتیش برسه به اونجا چون این دولت تمام تلاشش رو کرد واتساپ رو رفع فیلتر کنه اینطور گناه داره... 😂
_بنده آزاد____
@bande_azad
۲۳ دی
🏷 تکنولوژی را هر طور بخواهی طراحی میکنی و هر جور بخواهی به کار میبندی، یا هر گناهی دلت میخواهد میکنی و تا یک جایی نظام آفرینش با تو همراهی میکند و به تو میدان میدهد تا باطنت را بیرون بریزی. این مهلت دادن را میشود ذیل سنت استدراج حضرت حق هم فهمید. اما از یک جا به بعد، جهان آفرینش چون شعور و ادراک دارد و حیات هم دارد و میتواند از خود دفاع کند، هنگامی که شیوه زیست و سلوک انسان به جایی میرسد که تهدیدکننده نظام هستی و نوامیس خلقت است و دارد همه چیز را بهم میریزد، این طبیعت برمیگردد و از کیان خود دفاع میکند و طومار یک قوم یا نسلی را درهم میپیچد!
(کتاب مسئله تغییر فرهنگی، محمد پورکیانی)
_بنده آزاد____
@bande_azad
۲۳ دی
۲۵ دی
بنده آزاد
~ ~یاعلی❤️🔥~ ~
آقا دوستان نگران نشن نمیخوام جایی برم. برا ولادت حضرت امیر این رو نوشتم... 😂
تبریک عرض میکنم.😁🌹
۲۵ دی
🏷 یه چایی بعد از مدتی جنگ میچسبه... ☕️
پ.ن: پیروزی برادران فلسطینی رو تبریک میگم.
_بنده آزاد____
@bande_azad
۱ بهمن
۱ بهمن
هدایت شده از اقامه | سینا ناصری
⭕دولت هیچکاره یا همه کاره...
🔺برخی اصلاح طلبان و خارج نشینان بارها گفتند و نوشتند که دولت ها هیچکاره هستند و تصمیمات کشور در نهاد های دیگری گرفته می شود.
🔻اما سوال این است:
اگر دولت ها هیچ کاره هستند، پس چطور کسی مثل آقای #ظریف الان در سوئیس است.
کسی که از نظر قانون انتصابش غیرقانونی است. کسی که شخصا رئیس محترم مجلس از او خواست تا ظریفانه از دولت کناره گیری کند.
با این حال به سفری می رود که سال گذشته وزیرخارجه شهید امیرعبداللهیان به آن سفر رفته بود.
🔻اگر دولتها هیچ کاره هستند، پس چطور #قانون_عفاف_و_حجاب که بعد از مدتها کار مطالعاتی و رفع ایراداتِ شورای نگهبان و سایر دستگاهها، تصویب شد اما ابلاغ و اجرا نمیشود. مگر غیر از این است که دولت به عنوان مجری با آن مخالف است.
🔺آنچه مشهود است قدرت دولت ها بسیار زیاد و وسیع است و دست بسیار بازی در اعمال سیاست های خود دارند.
✍️سینا ناصری
🔻به کانال #إقامه بپیوندید :
🌐 ایتا
۱ بهمن
۳ بهمن
🏷 میدونستید اسم برج میلاد چرا میلاده؟ به مناسبت صدمین تولد امام خمینی(ره) :)
تا دانستنی دیگر بدرود😁
_بنده آزاد____
@bande_azad
۴ بهمن
هدایت شده از ابلاغ بیّن
نمیدونم چرا ظریف داخل ایران که هست غریبی میکنه اما وقتی میره اونور احساس راحتی میکنه و سفره دلشو باز میکنه؟ 🤔
@EblagheBayyen
۶ بهمن
🪑 آزادیِ سرخ؛ تأملی در باب بازگشت مردم غزه به مناطق شمالی
🏷 پرده اول
در خط ساحلی غزه، جوانکی آفتاب سوخته ویلچر زرد رنگی را هل میدهد که پیرزنی چروکیده با چادر نوکمدادی گلگلی روی آن نشسته است. گونی سفید رنگی روی پای پیرزن است که لباسهایش را در آن چپانده؛ یا شاید هم همه زندگیاش را! همین که دوربین فیلمبردار را میبیند، آغوش میگشاید و با صدایی گرفته فریاد میزند: خدایا شکرت که برگشتیم؛ شکرت که ما را به شهرمان برگرداندی. بعد هم با همان صدای گرفته کِل میکشد و میخواند و کف میزند: یا حلالی یا مالی ... بدی ارجع ع بلادی. (یا حلالی یا مالی(۱) ... می خواهم به شهرم برگردم)
🏷 پرده دوم
کمی آنطرفتر، مردی جا افتاده روی زمین زانو زده و به خاکهایی که در دست گرفته است، با حیرت نگاه میکند و چند باری آن را میبوید. در همین حالت هم لبانش از ذکر بازنمیایستد؛ به سرزمینمان بازگشتیم، الله اکبر و لله الحمد، الله اکبر و لله الحمد. او هم به مانند پیرزن، دستانش را به نشانه پیروزی بالا میآورد. تازه جزئیات صورت و بدنش هویدا میشود؛ نصف سپید و نصفی دیگر آتشسوخته. از مچ دستانش میتوان فهمید که بدنش نیز مثل صورتش است. مرد جاافتاده فریاد میزند: «در تمام این مدت، همه ما در محاصره گلولهها، مرگ و عذاب بودیم اما ...» صدایش را بلند میکند: «اما مقاوم ماندیم، مقاوم ماندیم تا اینکه امروز به غزه بازگشتیم و خدا را شکر.»
🏷 پرده سوم
لبخند و گریه در هم آمیخته است؛ مادری کشانکشان به سوی جوان شاخ شمشادش میدود. جنگ میان او پسرش جدایی انداخته و مدتها از یکدیگر بیخبر بودهاند. دریا به ساحل میرسد؛ مادر پسرش را در آغوش میکشد و پسر با شادمانی آمیخته به غمی مبهم در آغوش مادر مویه میکند: «هییی مادر! جای حامد خالی! او میخواست اولین کسی باشد که موقع بازگشت از من استقبال میکند. عیبی ندارد؛ فدای وطن!»
۱۰ بهمن