⋞💚🌤⋟
.
.
صُبحےکھدلم
درپـےِدیدارتوباشد
آنصُبح
دلآرامترینصُبحجَهاناَست🌱!'
『 اَلسـلامُعَلَيْـكَاَيُّہاالاِْمـامُالْمَاْمـوُنُ✋🏻 』
❥✾@bandegibaEshgh✨💕
امام حسین علیه السلام
شكْرُكَ لِنِعْمَةٍ سَالِفَةٍ يَقْتَضِي نِعْمَةً آنِفَةً
شكر تو بر نعمت گذشته، زمينه ساز نعمت آينده است
[نزهة الناظر ص۸۰]
❥✾@bandegibaEshgh✨💕
امروز یکشنبه
بیست و پنجم دی ماه ❄️🌱
امیدوارم که بتونید توی
زندگیتون خوشبختی رو
به معنای کامل درک کنید.
البته الان هم خوشبخت
هستید، اما به اون چیزی که
در ذهن دارید برسید تا از
نظر خودتون هم خوشبختی
کامل براتون میسر بشه ... ❄️🌱
❥✾@bandegibaEshgh✨💕
°•| 🌿🌸
#خاطرات_شهدا
#آجیل_شهادت
در جاده پیاده راه می آمدم تاهم برایم رفع خستگی شود و هم از لحاظ جسمی، ورزش و تحرکی باشد برای لاغرتر شدن تا به قول معروف « وا نروم». رسیده پیچ دهلاویه. یک ماشین رسید؛ از این ماشین هایی که می گفتند شکلات می آورد ( پیکر شهدا را با خود حمل می کرد ) من دستی بالا کردم و راننده توقف نمود و ما را سوار کرد.
کنار راننده نشستم. یک عزیز رزمنده ی یزدی و یک برادر روحانی هم در حالی که به در ماشین تکیه کرده بود، در کنارم نشستند. شب عید بود و پاکت های آجیل بسته بندی شده بین بچه های رزمنده توزیع می شد. در طی مسیر به ما هم از این بسته های آجیل دادند. شروع کردیم به آجیل شکاندن. یکی از برادرها نمی خورد؛ برادر روحانی پرسید چرا آجیل نمی خوری؟ گفت: روی این پاکت ها چی نوشته؟، مثل آن که نوشته: « مخصوص رزمندگان » او با این حرفش به ما حالی کرد که این آجیل مخصوص رزمندگان است و هر کس حق خوردن آن را ندارد.
برادر روحانی به او گفت: « این قدر سخت نگیر، حالا اگر ما رزمنده نباشیم، در منطقه ی جنگی که هستیم و حتماً اگر برای ما اتفاقی بیفتد، ما هم جزو شهدا خواهیم بود این حرف ها که نیست. » اما او از این آجیل ها استفاده نکرد. ماشین در طول مسیر می رفت و ما مشغول شکستن آجیل بودیم که ناگهان چند گلوله ی خمپاره کنار ما به زمین نشست و منفجر شد و تازه راننده متوجه شد که مسیر را اشتباهی آمده و درست در دید دشمن قرار داریم. به سرعت در حال دور زدن بود تا خودمان را نجات بدهیم که یک تیر مستقیم خورد به شیشه ی ماشین و بعد هم اصابت کرد به پیشانی این برادر. وقتی تیر خورد، گفت: « حالا اگر می خواهید آجیل در دهانم بگذارید این کار را بکنید. حالا من رزمنده هستم. »
آن برادر روحانی که خیلی باسلیقه بود، جانمازش را از جیب بیرون آورد و کمی تربت امام حسین (ع) را از درون جانماز برداشت و عرض کرد:
« برادر، آجیل تو دیگر تخمه و پسته نیست، آجیل تو تربت حضرت سیدالشهدا (ع) است »
و سپس تربت را در دهان این عزیز رزمنده نهاد و لحظاتی بعد همسفر ما همان طور که چشمانش باز بود، روحش به ملکوت اعلی پر کشید.
#یادشهداباذکرصلوات
❥✾@bandegibaEshgh✨💕
|حاج آقا پناهیان |
خیلی خوشگل میگفت..،
خدا تو رو دوست داره...،🥀
تُ سرت و انداخـتی پایین دنبال دلـت رفـتی..
❥✾@bandegibaEshgh✨💕
___ _
میشود نیمه شبی گوشه ی بین الحرمین
من فقط اشک بریزم تو تماشا بکنی ؟ . .
❥✾@bandegibaEshgh✨💕
" بسم الله الرحمن الرحیم "
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَۆُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُۆْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَیَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآۆُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ|.🦋
❥✾@bandegibaEshgh✨💕
یھ بزرگۍ تو آسمون ، منتظر صداتھ ها !
❥✾@bandegibaEshgh✨💕
راه «ترک گناه» ، «ترکِ» موقعیت گناه است
زمینهی گناه دیدی، فرار کن ..!
❥✾@bandegibaEshgh✨💕
سکوت شب یھ بهونھ هست
برایِ شنیدنِ صدایِ تو : )🦋
❥✾@bandegibaEshgh✨💕
یہ بندھ خدایۍ میگفت :
خدایا ما رو ببخش کہ توۍِ انجام کار خوب؛
یا جــار زدیم !
یا جــا زدیم !
❥✾@bandegibaEshgh✨💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨آرزوی عجیب شهید ذولفقاری
❥✾@bandegibaEshgh✨💕