eitaa logo
'عــــاشِــــقانـــﮩ‌‌ اے‌ بــــا خُـــــــدا'
4.1هزار دنبال‌کننده
25.2هزار عکس
9هزار ویدیو
54 فایل
ڪ‌پــی آزاد = به شرط صلوات🔮 'به نیت ظهور امام زمــان عجل‌اللّھ و دعا براے شهادت خادمین ڪانال ❤' نَفَسے ڪھ خدا بھ زندگے انسان بخشیدھ نامش عشقھ + اگر همراھ با بندگے برای خدا باشھ = عاشقانھ اےبا‌ خداست ✨ در خدمتم ✍️ @Labik_ya_seyedAli شرایط 👋 @Eshgh12a
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به مناسبت روز دو قسمت جدید از تقدیم نگاهتون میشه 😉 اتفاقاً قسمت های شاد رمان هم هست ☺️😄 اینم عیدی کانال ما به شما عزیزان😁☺️👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1864302729C23f7e5327f
چند روزی می گذرد مادر از تمام ماجرا آگاه است خودم به او گفتم از بچگی با هم مثل دو دوست صمیمی هستیم. شاید دوستی و صمیمیت او بوده که باعث شده تا الان که به سن جوانی رسیدم سراغ دوستی با هیچ دختری نرفتم ... مادر مشغول تدارکات شام است او که تلفنی با فاطمه خانم زن علی آقا صحبت کرده متوجه ی استرس و اضطراب زیاد او شده به همین دلیل امشب انها را شام دعوتت کرده کمی در کارها کمک اش میکنم و به مقصد سرکار پیشانی اش را می بوسم و به سمت در می روم . + ‌مامان چیزی خواستی بگو از بیرون برات بخرم .. مامان با حالت زیرکانه ای می خندد و ابرو بالا می اندازد و می گوید: چشم دلیل این خنده اش را نمی فهمم و خداحافطی می کنم ‌. محل کارم چند محله با خانه فاصله دارد شغلم آزاد است و کارم با چوب است و مغازه ی نجاری دارم و الحمدالله رزق و روزی از طرف خدا به حد کفایت می رسد مادر اصرار بر ازدواج دارد و می گوید حالا که دستت به دهانت می رسد زودتر ازدواج کن با اینکه تحصیلاتم را تمام‌کردم و سربازی ام رفتم و عملاً دلیلی برای دیر ازدواج کردن ندارم اما فعلا قصد ندارم و این شرایط از زندگی ام را دوست دارم یا راحت تر بگویم شاید هنوز عاشق نشدم.......!!! 💢 ‼️‼️ https://eitaa.com/joinchat/1864302729C23f7e5327f
درب حیاط را با کلید باز می کنم و از حیاط چراغ های روشن پذیرایی گواه از امدن مهمان ها می کنند درب خانه را با یاالله باز می کنم و وارد می شوم . دختر علی اقا با حوراء مشغول چیدن سفره هستن که متوجه ی حضور من می شوند دختر علی اقا چادرش را سفت تر می کند و سلام می دهد . جواب سلامش را با سر پایین می دهم و به سمت دو پسر کوچک علی اقا که درکنار محمدحسین روی مبل نشسته اند می روم +سلام پهلووانها چطورین؟؟ _سلام آقا امیرعباس تشکر شما خوب هستین؟ محکم پشت یکی شان می زنم که با ضربه ی من از جا تکان می خورد و روبه جلو پرت می شود . +فدای تو سالار 😂 ان یکی برادرش می خندد و بهم دست می دهد . رقیه در آشپزخانه مشغول اماده کردن شام است . +سلام رقیه سادات از طرف مادری چخبر؟ لبخند می زند و برگ کاهویی به دستم می دهد و می گوید : _سلام داداش خسته ی کار نباشی . نزدیک اتاق ها می شوم تا لباس هایم را عوض کنم . که صدای بغض آلود خانم ها از اتاق پدر و مادرم توجه ام را جلب می کند . نزدیکتر می شوم _آخه سرورسادات نمیدونی سخته با دوتا پسر کوچیک اینها پدر میخوان.. زینب از آب و گل در اومده ولی اینا تو سن بلوغ ان باید پدر بالا سرشون باشه سخته خیلی سخته +اره عزیزم درک میکنم _الحمدالله شما امیر عباس رو داری در نبود حاج آقا عماد مرد خونه تونه .. بچه هاتم از آب و گل دراومدن... +درسته عزیزم ولی بازم من نمیتونم برای بچه ها یا همون امیرعباس جای پدر رو پر کنم ان شاءالله به زودی میان _ان شاءالله ... چند روزپیش یکی زنگ زد که بیان خواستگاری زینب چی بهشون میگفتم وقتی نمیدونم اصلا جواب علی چیه گفتم فعلا قصد ازدواج نداره +خوب کاری کردی تو امر ازدواج بدون حضور پدرشون نمیشه دخالت کرد باید مردها خودشون باشن اونا جنس خودشونو بهتر میشناسن‌.. وارد اتاق می شوم و تقه ایی به در میزنم +سلام بر خانم های نگران شوهر😁 فاطمه خانم که سعی در پاک کردن اشک هایش دارد با خنده می گوید : _سلام پسرم خوبی ؟ +سلامت باشید حاج خانم والا این شوهرهای شما به درد هیچکی نمیخوره هرکی ببره زود میاره والا با این شوهرهاتون ملت شوهرمی کنن شما هم شوهر کردین همش نیستن تازه حالا نگرانشون هم میشین بیکارین... ولشون کنین خودشون زود پیداشون میشه هر دو از خنده روده بر می شوند . شانه ای بالا می اندازم ومی گویم: + والا به سمت اتاقم می روم و صدای خنده شان خانه را پر می کند.. نمیدانم چرا درون دلم خوشحالم که خواستگاری دختر علی آقا (راستی اسمش زینب است) رد شده نمیدانم این خوشحالی به خاطر حس مسئولیت پذیریم هست که در نبود مردها نسبت به اعضاء ی خانواده ها دارم یا داستان چیز دیگریست .......‌‌ 💢 ‼️‼️ https://eitaa.com/joinchat/1864302729C23f7e5327f
Hamid AlimiToo Del Gham Moonde.mp3
زمان: حجم: 5.75M
رفقا کم مونده به محرم دلامونو ببریم شش گوشه ی حرم ارباب ... داره صدای مادری میاد... یه چند شب دیگه تا به محرم مونده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ نسیم صبـح به پاداش جاݩِ ما بستاݩ! ببر به حضـرت جاناݩ سلامِ منتــظراݩ 🌱 کپی از تمام مطالب آزاد✅
 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۰۳ مرداد ۱۴۰۱ میلادی: Monday - 25 July 2022 قمری: الإثنين، 25 ذو الحجة 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹نزول سوره انسان 🔹اقامه اولین نماز جمعه به امامت امیرالمومنین علیه السلام، 35ه-ق 📆 روزشمار: ▪️5 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️14 روز تا عاشورای حسینی ▪️29 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️38 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️53 روز تا اربعین حسینی کپی از تمام مطالب آزاد✅
آقا سلام بر غزل اشڪ بر مسجد و حسینیہ و روضہ و دمٺ چندے گذشٺ در غم هجران اشڪ تو پر مےڪشد دل بہ هواے کپی از تمام مطالب آزاد✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠آیت الله فاطمی نیا رحمة الله 🔸شخصی گرفتار شدید شد؛ مشکل مهمی برایش پیداشده بود. کسی به او عملی را یاد داده بود که چهل روزانجام دهد تا مشکلش حل شود. عمل را انجام میدهد وچهل روز تمام میشود. 🔸 می‌گوید: روزی اضطرابی دردلم افتاد که بروم بیرون. ازمنزل خارج شدم،پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت وعرقچین سفیدی بر سر) ؛ گفت: حل مشکلت به دست اوست! [بعدا معلوم شد که آن شخص آقا شیخ رجبعلی خیاط است، آقاشیخ رجبعلی آدم خاصی بود، خدابه او عنایت کرده بود. مجتهدین خدمت اوزانو میزدند والتماس میکردند نظری به آنها بکند!] 🔸 میگوید: خودم را باسرعت به شیخ رساندم و مشکلم راگفتم! تا سخنم تمام شد گفت: چهارسال است که شوهرخواهرت مرده و تویک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟ میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم، با بچه هایش گریه کردند و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند و رفتم. فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد. علما نوازی کپی از تمام مطالب آزاد✅
◽️ چه اصراری بر دارید؟ 👈دوستانی هستند که اصرار بر حجاب را بی‌دلیل می‌دانند یا دست کم احساس می‌کنند حجاب این قدر ارزش ندارد که به خاطرش هزینه‌های فعلی را تحمل کنیم. خب اولا اگر مانع نشدیم و کار به عریان شدن و ایجاد فضاهای زننده‌ای شد که خودتان جرات نکردید پا از خانه بیرون بگذارید چه؟ ثانیا اگر مانع نشدیم و بعد صحبت از شرب خمر اختیاری، هم‌جنس‌گرایی اختیاری و زشت‌تر از آن شد چه؟ مگر این ناهنجارها در جامعه ما نیست؟ مگر دشمن نمی‌تواند سر تک تک اینها پروپاگاندا راه بیندازد؟ مثل قضیه هسته‌ای است که اگر سنگر را باختی باید موشکی و نفوذ منطقه‌ای و ... را هم بدهی برود. 👈نکته مهم جامعه‌شناختی قضیه این است که طرفداران این ناهنجاری‌ها اقلیت‌اند اما چون پشتوانه رسانه غربی را دارند از یک سو، و مماشات عموم مردم را می‌بینند از سوی دیگر، جری و پررو خودشان را اکثریت نشان می‌دهند. دقت کنید! تعداد زیادی از خانم‌ها ممکن است شل حجاب باشند اما راضی نیستند بی‌عفتی و آلودگی منتشر شود. به دوست عزیزی گفتم اگر ۵ درصد مردم تهران بی عفت باشند و ۹۵ درصد عفیف ولی بی‌خاصیت و اهل مماشات کافی است چهره شهر کاملا آلوده نشان داده شود. ۵ درصد یعنی ۳۰۰ هزار نفر... کافی نیست؟! کپی از تمام مطالب آزاد✅