eitaa logo
' عاشقانه‌ای‌باخدا '
2.6هزار دنبال‌کننده
22.5هزار عکس
7.8هزار ویدیو
45 فایل
خوش آمدید〰️مهمان شهداهستین🌱 کپی آزاد🔑 به شرط صلوات برای ظهور امام زمان عجل‌الله و دعا برای شهادت خادمین کانال ❤ در خدمتم ✍️ @Labik_ya_seyedAli شرایط 👋 @Eshgh12a
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازنشر|🎥 نماهنگ 🌹۲۱ ابان سالروز شهادت شهید تهرانی مقدم 📽 کارگردان: امین افشاری 🎤اجرا: گروه سرود نسیم رحمت 🖋شعر: علی فردوسی 🎻تنظیم: احسان جوادی 🎵تهیه کننده صوت: طاها چوگان باز 📽 تهیه کننده نماهنگ: مهرگان و مهران علوی 🇮🇷تقدیم به ایران @bandegibaEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بریم ر‌م‌ا‌ن✨🎀•
🎀 قسمت = هفتاد و چهارم♥️ ک بار مريض شده بود خودش در سرما در راهروي خانه خوابيد اما اتاق را که گرم بود در اختيار زائران راهپيمايي اربعين قرار داد. او در اين مدت با پيرمرد نابينايي آشنا شده بود و کمک هاي زيادي به او کرده بود. حتي آن پيرمرد نابينا را براي زيارت به کربال هم برده بود. هادي زماني كه مشغول كارهاي عرفاني و ذكر و خلوت شده بود، كمتر با ديگران حرف ميزد. اين هم از توصيه هاي بزرگان است كه انسان در ابتداي راه سكوت را بر هر كاري مقدم بدارد. هادي ميدانست بسياري از معاشرتها تأثير منفي در رشد معنوي انسان دارد، لذا ارتباط خود را با بيشتر دوستان در حد يك سالم و عليك پايين آورده بود. اين اواخر بسيار كتوم شده بود. يعني خيلي از مسائل معنوي را پنهان ميكرد. از طرفي تا آنجا كه امكان داشت در راه خدا زحمت ميكشيد. هر زائري كه به نجف ميآمد، به خانه ي خودش ميبرد و از آنها پذيرايي ميكرد. هيچ وقت دوست نداشت كه ديگران فكر كنند كه آدم خوبي است. اين سال آخر روزه داري و ديگر مراقبت هاي معنوي را بيشتر كرده بود. تا اينكه ماجراي مبارزه با داعش پيش آمد، هادي آنجا بود كه از خلوت معنوي خود بيرون آمد. ً او به قول خودش مرد ميدان جهاد بود شجاعتش را هم قبال اثبات كرد. حال هم ميدان مبارزه ايجاد شده بود. 🎀
🎀 قسمت = هفتاد و پنجم♥️ ✨•《دست سوخته》•✨ ✨•《راوی = سید روح الله میر صانع》•✨ از بالاترین ويژگي هاي آقا هادي كه باعث شد در اين سن كم، ره صدساله را يكشبه طي كند طهارت دروني او بود. بر خلاف بسياري از انسان ها كه ظاهر و باطن يكساني ندارند، هادي بسيار پاك و صاف و بدون هر گونه ناپاكي بود. حرفش را ميزد و اگر اشكالی در كار خودش ميديد، سعي در برطرف نمودن آن داشت. يادم هست اواخر سال 1390 آمد و در حوزهي كاشف الغطا نجف مشغول تحصيل شد. بعد از مدتي كار پيدا كرد و ديگر از شهريه استفاده نكرد. آن اوايل به هادي گفتم: نميخواي زن بگيري؟ ميخنديد و مي ً گفت: نه، فعال بايد به درس و بحث برسم. سال بعد وقتي درباره ي زن و زندگي با او صحبت ميكردم، احساس كردم بدش نميآيد كه زن بگيرد. چند نفر از طلبه هاي هم مباحثه با هادي متأهل شده بودند و ظاهراً در هادي تأثير گذاشته بودند. يك بار سر شوخي را باز كرد و بعد هم گفت: اگر يه وقت مورد خوبي براي من پيدا كردي، من حرفي براي ازدواج ندارم. از اين صحبت چند روزي گذشت. يك بار به ديدنم آمد و گفت: ميخواهم براي پياده روي اربعين به بصره بروم و مسير طولانی بصره تا كربلا را با پاي پياده طي كنم. 🎀
🎀 قسمت = هفتاد و ششم♥️ با توجه به اينكه كارت اقامت او هنوز هماهنگ نشده بود با اين كار مخالفت كردم اما هادي تصميم خودش را گرفته بود. آن روز متوجه شدم كه پشت دست هادي به صورت خاصي زخم شده، فكر ميكنم حالت سوختگي داشت. دست او را ديدم اما چيزي نگفتم. هادي به بصره رفت و ده روز بعد دوباره تماس گرفت و گفت: سيد امروز رسيديم به نجف، منزل هستي بيام؟ گفتم: با كمال ميل، بفرماييد. هادي به منزل ما آمد و كمي استراحت كرد. بعد از اينكه حالش كمي جا آمد، با هم شروع به صحبت كرديم. هادي از سفر به بصره و پيادهروي تا نجف تعريف ميكرد، اما نگاه من به زخم دست هادي بود كه بعد از گذشت ده روز هنوز بهتر نشده بود! صحبت هاي هادي را قطع كردم و گفتم: اين زخم پشت دست براي چيه؟ خيلي وقته كه ميبينم. سوخته؟ نميخواست جواب بده و موضوع را عوض ميكرد. اما من همچنان اصرار ميكردم. بالاخره توانستم از زير زبان او حرف بكشم! مدتي قبل در يكي از شبها خيلي اذيت شده بود. ميگفت كه شيطان با شهوت به سراغ من آمده بود. من هم چارهاي كه به ذهنم رسيد اين بود كه دستم را بسوزانم! من مات و مبهوت به هادي نگاه ميكردم. درد دنيايي باعث شد كه هادي از آتش شهوت دور شود. آتش دنيا را به جان خريد تا گرفتار آتش جهنم نشود. 🎀
🎀 قسمت = هفتاد و هفتم♥️ ✨•《دوست》•✨ ✨•《راوی حاج باقر شیرازی•》✨ حدود پنجاه سال اختلاف سني داشتيم. اما رفاقت من با هادي حتي همين حال كه شهيد شده بسيار زياد است! روزي نيست كه من و خانوادهام براي هادي فاتحه نخوانيم. از بس كه اين جوان در حق ما و بيشتر خانوادههاي اين محل احسان كرد. من كنار مسجد هندي مغازه دارم. رفاقت ما از آنجا آغاز شد كه ميديدم يك جوان در انتهاي مسجد مشغول عبادت و سجده شده و چفيهاي روي سرش ميكشد! موقعي كه نماز آغاز ميشد، اين جوان بلند ميشد و به صف جماعت ملحق ميشد. نمازهاي اين جوان هم بسيار عارفانه بود. چند بار او را ديدم. فهميدم از طلبه هاي با اخلاق نجف است. يك بار ُهر بردارد با هم مواجه شديم و من سلام كردم. موقعي كه ميخواست م اين جوان خيلي با ادب جواب داد. روز بعد دوباره سلام و عليك كرديم. يكي دو روز بعد ايشان را دوباره ديدم. فهميدم ايراني است. گفتم: چطوريد، اسم شما چيست؟ اينجا چه كار ميكنيد؟ نگاهي به چهره ي من انداخت و گفت: يك بندهي خدا هستم كه ميخوام در كنار اميرالمؤمنين علیه السلام درس بخوانم. كمي به من برخورد. او جواب درستي به من نداد، گفتم: 🎀
🎀 قسمت = هفتاد و هشتم♥️ من هم مثل شما ايراني هستم، اهل شيراز و پدرم از علماي اين شهر بوده، ميخواستم با شما كه هموطن من هستي آشنا بشم. لبخندي زد و گفت: من رو ابراهيم صدا كنيد. تو اين شهر هم مشغول درس هستم. بعد خداحافظي كرد و رفت. اين اولين ديدار ما بود. شايد خيلي برخورد جالبي نبود اما بعدها آنقدر رابطه ي ما نزديك شد كه آقا هادي رازهايش را به من ميگفت. مدتي بعد به مغازهي ما رفت و آمد پيدا كرد. دوستانش ميگفتند اين جوان طلبه ي سختكوشي است، اما شهريه نميگيرد. يك بار گفتم: آخه براي چي شهريه نميگيري؟ گفت: من هنوز به اون درجه نرسيدم كه از پول امام زمان )عج( استفاده ُ كنم. گفتم: خب خرجي چي كار ميكني؟ خنديد و گفت: ميگذرونيم... يك روز هادي آمد و گفت: اگه كسي كار لوله كشي داشت بگو من انجام ميدم، بدون هزينه. فقط تو روزهاي آخر هفته. گفتم: مگه بلدي!؟ گفت: ياد گرفتم، وسايل لازم براي اين كار رو هم تهيه كردم. فقط پول لوله را بايد بپردازند. گفتم: خيلي خوبه، براي اولين كار بيا خونهي ما! ساعتي بعد هادي با يك گاري آمد! وسايل لولهكشي را با خودش آورده بود. خوب يادم هست كه چهار شب در منزل ما كار كرد و كار لوله كشي براي آشپزخانه و حمام را به پايان رساند. در اين مدت جز چند ليوان آب هيچ چيزي نخورد. هر چه به او اصرار كرديم بيفايده بود. البته بيشتر مواقع روزه بود. اما هادي يا همان كه ما او را به اسم ابراهيم ميشناختيم هيچ مزدي براي لوله كشي خانه ي مردم نجف نميگرفت و هيچ چيزي هم در منزل آنها نميخورد! رفاقت ما با ايشان بعد از ماجراي لوله كشي بيشتر شد ... 🎀
🎀 قسمت = هفتاد و نهم♥️ ✨•《پاکت》•✨ ✨•《راوی حاج باقر شیرازی》•✨ دوستي من با هادي ادامه داشت. زماني كه هادي در منزل ما كار ميكرد او را بهتر شناختم. بسيار فعال و با ايمان بود. حتي يك بار نديدم كه در منزل ما سرش را بالا بياورد. چند بار خانم من، كه جاي مادر هادي بود، برايش آب آورد. هادي فقط زمين را نگاه ميكرد و سرش را بالا نميگرفت. من همان زمان به دوستانم گفتم: من به اين جوان تهراني بيشتر از چشمان خودم اطمينان دارم. بعد از آن، با معرفي بنده، منزل چند تن از طلبه ها را لوله كشي كرد. كار لوله كشي آب در مسجد را هم تكميل كرد. من و هادي خيلي رفيق شده بوديم. ديگر خيلي از حرف هايش را به من ميزد. يك بار بحث خواستگاري پيش آمد. رفته بود منزل يكي از سادات علوي. آنجا خواسته بود كه همسر آيندهاش پوشيه بزند. ظاهراً سر همين موضوع جواب رد شنيده بود. جاي ديگري صحبت كرد. قرار بود بار ديگر با آمدن پدرش به خواستگاري برود كه ديگر نشد. 🎀
6 پارت جدید تقدیم نگاهتون✨🦋•
💠 رفیق !! حواست‌بہ‌جوونیت‌باشہ‌ ؛ نکنہ‌پات‌بلغزه‌ قراره‌با‌این‌پاها‌تو‌گردان‌ صاحب‌الزمان‌-عج-‌باشی:)) @bandegibaEshgh❤️
میگفت هر موقع وقت نماز میرسه، نمازتو جوری با معرفت بخون که انگار نماز آخرته عادت که کنی به این حرف، دیگه نمازات تازه میشه "نماز"🌱 @bandegibaEshgh❤️
{💛🌼} یک نگاه👀 به نامحرم میتواند..✔️ سالها عبادتت را بسوزاند..🔥 و یک نگاه نکردن🚫 میتواند برتر از سالها عبادت باشد..💎 فقط یک نگاه را برگردان..🔑 چشمت را ببند..😌 با خدا معامله کن..💰🍃 چکهای خدا سر وقت پاس میشود ‌‌ @bandegibaEshgh❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میگفت: آقا‌امام‌زمان‌صبح‌بہ‌عشق‌شما چشم‌بازمیڪنہ؛این‌عشق‌فھمیدنۍنیست...! بعدماصبح‌ڪہ‌چشم‌بازمیڪنیم بجاۍعرض‌ارادت‌بہ‌محضرآقا، گوشیامونُ‌چڪ‌میڪنیم @bandegibaEshgh❤️
به‌عکس‌توجه‌کنین :))💔 اللهم عجل الولیک الفرج💔😭 @bandegibaEshgh❤️
8163077832.mp3
10.06M
📣جلسه شانزدهم * داستان سوم کتاب آنسوی مرگ * استاد دانشگاهی که تجربه مرگ دارد... * چه اتفاقی باعث شد مرگ را تجربه کند؟ * آغاز سفر به سمت مجلس ترحیم همکار... * نظر پزشک بیمارستان راجع به سردردهای دکتر... * نکته مهم درمورد راستگویی در برخی مواقع... * آغاز وقایع آنسوی مرگ دکتر چه موقع است؟ ⏰ مدت زمان: ۲٣:۵۶ 🔔@Aminikhaah_Media
یک جلسه تقدیمتون🦋✨ رفقا فقط یک جلسه ارسال شده🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سامانه‌ی ناظر مربوط به ثبت کشف حجاب خودرویی بی سروصدا غیر فعال شده است. 🔷این سامانه با ارسال پیامک به گوشی فرد خاطی به صورت نامحسوس و بدون چالش و درگیری در ۷۰ درصد موارد موثر واقع میشد ، آیا مسئولان محترم نمی دانند که بفرموده امیرالمومنین علیه السلام فتنه گران اصلی با راه اندازی آشوب و اغتشاش به دنبال بنیان نهادن بدعتهایی چون کشف حجاب هستند؟ آیا نمی دانند که به توصیه حضرت امیر سنگ را باید از همانجا که دشمن پرتاب کرده، برگرداند؟ تعطیلی گشت ارشاد و سامانه ناظر و نهی از منکر و... آیا به اصلاح اوضاع کمک می کند یا به محرومان و فاسقان گرا می دهد که نظام در مقابل فشارها تسلیم میشود و از اصول و ارزشها عقب نشینی کرده و زیربار هر بدعتی خواهد رفت. از باب وظیفه شرعی و دینی بر همگان واجب است با صرف حداکثر ۱ دقیقه زمان جلوی این بدعت را بگیرند. 🔶تماس با دفتر سردار اشتری فرمانده کل نیروی انتظامی کشور 👇👇 02188776002 ✴️نکته قابل توجه 👇👇👇 تماس با این شماره به صورت شبانه روزی و ۲۴ ساعته امکان‌پذیر می‌باشد. سامانه پیامکی وزارت کشور‏👇👇👇 ‪30007788‬‏ 🆔 @sarallah_hmd
📸 | تساهل و تسامح تا کجا؟! 🔸️از كجا آمده اين حرفها؟ با همه بايد تساهل و تسامح كرد؟! آن كسى كه مى‏خواهد جان مرا بگيرد بايد تساهل و تسامح كنم؟ با آنكه مى‏خواهد به ناموس من خيانت كند بايد تساهل و تسامح كنم؟ آن كسى كه مى‏خواهد دين مرا بگيرد كه هزاران بار از جان و ناموس من عزيزتر است با او هم تسامحی رفتار كنم؟ اين غلط‏ها از كجا آمده است؟ ۱۳۷۸/۰۵/۰۱ @bandegibaEshgh
🔸️تهدید حمله به ایران از سوی مشاور رییس جمهوری اوکراین 🔹مشاور رییس جمهوری اوکراین در اظهاراتی خنده‌دار خواستار بمباران تاسیسات زیربنایی و مراکز تولید و ساخت موشک و پهپاد در داخل خاک ایران شد. 🔹" میخائیلو پودولیاک" مشاور "ولودیمیر زلنسکی" رییس جمهوری اوکراین، در مصاحبه ای با ادعای ارسال موشک ها و پهپادهای ایرانی به روسیه برای حمله به زیرساخت های حیاتی اوکراین، خواستار بمباران زیرساخت های ایران همچون بنادر و نیز مراکز تولید موشک های بالستیک و پهپاد در داخل خاک ایران شد. @bandegibaEshgh
امشب ساعت ۱۹ شبکه یک ببینید مستند فرزند روح الله روایت تکان دهنده از شهادت مظلومانه شهید سید روح الله عجمیان 🌷 @bandegibaEshgh❤️
و‌هنا‌ترتاحُ‌قلوب‌العاشقین . . 💔 و‌اینجا‌آرام‌میگیرد‌دلهای‌عشاق . . :)! @bandegibaEshgh❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شُد شفا‌بخش‌ترين خاڪِ جهان " تُربتِ " دوست:) {عجب‌ازنسخھ‌ۍدرمانِ‌اَباعَبدالله} @bandegibaEshgh❤️
. شب به شب در میزنم، چون در زدن مال من است دست سائل ها فقط تا حلقۀ در میرسد @bandegibaEshgh❤️