صبح زود از خونه زد بیرون تا خانواداش ارایش صورتش نبینن.چون متوجه میشدند امروز شرکت نمیره.البته میشد بگه با دوست هاش میریم....... اما دلش نمیخواست حالا که راستشو نگفته بهشون دروغ بگه.ترجیح میداد نبینندند که ازش سوالی نپرسن😔
همسرش 5صبح رسیده بود ساعت 8صبح که اون برسه بهش همینجور تو شهر غریب سرگردان بود. راستش اولین بار بود این چیزها رو تجربه میکرد.اصلا اولین پسری بود که اینطوری دوسش داشت❌❌
براش یه لقمه برداشت توش پنیر وگردو وریحون تازه گذاشت ♨️فکر میکنم خرما هم گذاشته بود.مرتب ساندویچیش کرد .یه کرم دست هم برداشت .بهش گفته بود پوستم به اب وهوای شهر شما عادت نداره وخشک میشه.وای خدای تا بحال همدیگه رو ندیده بودند.پر بود از هیجان که الان چه شکلیه چه جوریه.با تلفن با هم حرف میزد .اونجا ها که بود یه بانک هم بود بهش گفته بیا کنار بانک.یهو دیدم یه پسر به یه عینک آفتابی با یه شاخه رز قرمز تو دستش.اولین حرفی که زد این بود که بهش گفت سعید تویی؟ اونم سلام داد.
بعدش رفتند نشست اند تو ماشین رفتند یه شهر که 45دقیقه فاصله داشت.
در یک #لحظه همه چیز زیرو رو شد 😱😔
چه کسی باور میکرد این #همون_پسره❌❌❌
اتفاقی که نباید میفتاد افتاد‼️❌
#شرح_کامل.......🔞🔞
#متاهلین 👫💞
http://eitaa.com/joinchat/1566638087C9a5f6209ce
http://eitaa.com/joinchat/1566638087C9a5f6209ce
لطفا بالای ✅22سال فقط وارد بشن👆👆
صبح زود از خونه زد بیرون تا خانواداش ارایش صورتش نبینن.چون متوجه میشدند امروز شرکت نمیره.البته میشد بگه با دوست هاش میریم....... اما دلش نمیخواست حالا که راستشو نگفته بهشون دروغ بگه.ترجیح میداد نبینندند که ازش سوالی نپرسن😔
همسرش 5صبح رسیده بود ساعت 8صبح که اون برسه بهش همینجور تو شهر غریب سرگردان بود. راستش اولین بار بود این چیزها رو تجربه میکرد.اصلا اولین پسری بود که اینطوری دوسش داشت❌❌
براش یه لقمه برداشت توش پنیر وگردو وریحون تازه گذاشت ♨️فکر میکنم خرما هم گذاشته بود.مرتب ساندویچیش کرد .یه کرم دست هم برداشت .بهش گفته بود پوستم به اب وهوای شهر شما عادت نداره وخشک میشه.وای خدای تا بحال همدیگه رو ندیده بودند.پر بود از هیجان که الان چه شکلیه چه جوریه.با تلفن با هم حرف میزد .اونجا ها که بود یه بانک هم بود بهش گفته بیا کنار بانک.یهو دیدم یه پسر به یه عینک آفتابی با یه شاخه رز قرمز تو دستش.اولین حرفی که زد این بود که بهش گفت سعید تویی؟ اونم سلام داد.
بعدش رفتند نشست اند تو ماشین رفتند یه شهر که 45دقیقه فاصله داشت.
در یک #لحظه همه چیز زیرو رو شد 😱😔
چه کسی باور میکرد این #همون_پسره❌❌❌
اتفاقی که نباید میفتاد افتاد‼️❌
#شرح_کامل.......🔞🔞
#متاهلین 👫💞
http://eitaa.com/joinchat/1566638087C9a5f6209ce
لطفا بالای ✅22سال فقط وارد بشن👆👆
❌اقدام پلید #میترا استاد برملا شد⁉️😳
🔴 #میترا استاد کیست⁉️
🔴انتشار برای اولین بار‼️
🔴ناشنیده هایی عجیب و تامل برانگیر از همسر دوم محمد علی نجفی،شهردار سابق تهران که به قتل رسید⁉️😱😳
❌ببینید👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1213988872C808500f015
#روزانه_مذهبی_خبری_سیاسی_طبی 10 خرداد #گسترده_طلایی💛👆
سابقه در #ایتا و #سروش #گسترده_طلایی
جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان
@talaei_ads
منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم
تبلیغات گسترده طلایی💛
@gostardeh_talaei
هدایت شده از سابقه گسترده طلایی💛
تو کل فامیل، همه چشمشون به لباس پوشیدنه من و دخترمه😎
همیشه #ست میپوشیم💃
تو عروسیه دخترخالم، همه میپرسیدن ک لباساتونو از کجا میخرین🙈
اخرش مجبور شدم لو بدم ک لباسارو #خیاط میدوزه و #مدلای خوشگلشم ازین کانال برمیدارم👇
http://eitaa.com/joinchat/2982150149C244a23cf8b
لباس عروسم رو جمع کردمو داخل بی ام وه ش نشتم با اخم نگاهش کردم
_زدی ناقصم کردی تا یه جایی هم باید برسونی منو
بیخیال ماشین رو راه انداخت کت و شلوار مجلسی و گرون قیمتی که تنش بود متعجبم کرد
_تو دیگه چرا کت شلوار تنته من از عروسیم فرار کردم تو چیکار کردی ؟
پورخندی زد و دستش رو از شیشه بیرون برد
_خواستم از عروس اجباریم فرار کنم خوردم به یه عروس فراری خل و چل
دندون قروچه ای کردم و با حرص فرمونش رو پیچوندم که ...
http://eitaa.com/joinchat/3569549331C7ae5997a75
#روزانه_بانوان 10 خرداد #گسترده_طلایی💛👆
سابقه در #ایتا و #سروش #گسترده_طلایی
جهت رزرو تبلیغات و مشاوره رایگان
@talaei_ads
منتظر انتقادات و پیشنهادات و تبلیغات شما هستیم
تبلیغات گسترده طلایی💛
@gostardeh_talaei