eitaa logo
بانک تولیدات مجازی
6.4هزار دنبال‌کننده
42.2هزار عکس
23.1هزار ویدیو
3.3هزار فایل
بانک تولیدات مجازی معاونت تبلیغ حوزه‌های علمیه 🔰 اینجا سعی میکنیم بهترین تولید‌های رسانه‌ای را قرار دهیم تا ادمین‌های عزیز در کانال‌ها و سکو‌های خود منتشر کنند 🗒 موضوعات: 🔰مذهبی 🔰سیاسی 🔰فرهنگی ارتباط با ادمین @Mobalegh20 @ahmad
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸اگر همه ی مسئولین کشور اینگونه بودند، ایران گلستان میشد |اون روز پسرش رو آورده بود محلِ کار. از صبح که اومد، خودش رفت جلسه و محمدمهدی رو گذاشت پیشِ ما... پذیراییِ جلسه که تموم شد، مقداری موز اضافه اومد. یکی از موزها رو دادم به محمدمهدی... نمی دانم حاج احمد برای چه کاری من رو احضار کرد. وقتی رفتم داخل اتاق، محمدمهدی هم پشت سرم اومد. حاج احمد تا پسرش رو دید برافروخته شد، طوری که تا حالا اینقدر عصبانی ندیده بودمش. با صدای بلند گفت: کی به شما گفته به پسرم موز بدین؟ گفتم: حاجی این بچه از صبح تا حالا هیچی نخورده، یه موز از سهم خودم بهش دادم... نذاشت صحبتم تموم بشه. دست کرد توی جیبش، بهم پول داد و گفت: همین الان میری یک کیلو موز می خری؛ می ذاری جایِ یه دونه موزی که پسرم خورده... 👤خاطره ای از زندگی سردار شهید حاج احمد کاظمی 📚منبع: کتاب احمد، صفحه ۱۳۷ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
خاکریزخاطرات ۴۱ 🔸واکنشِ سردار شهید امیرعباسی بعد از دیدنِ زنِ بدحجاب |کنارِ خیابون مشغولِ صحبت بودیم که یهو دیدم صورت ابراهیم سرخ شد. رد نگاهش رو دنبال کردم، چشمش خورده بود به یک زنِ بدحجاب ...ابراهیم با دلخوری رویش رو برگردوند و گفت:غیرت شوهرش کجا رفته؟ غیرت پدرش کجا رفته؟ غیرت برادرش کجا رفته؟!!! بعد رو کرد به آسمون و با پریشانی گفت: خدایا! تو شـاهد باش که ما حاضر نیستیم چنین صحنه هایِ خلاف دینی رو توی مملکت ببینیم، نکنه بخاطرِ اینا به ما غضب کنی؟ 👤خاطره ای از زندگی سردار شهید ابراهیم امیرعباسی 📚منبع: کتاب ساکنان ملک اعظم۵ «منزل امیرعباسی» صفحه۲۳ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
🔸اتفاقی جالب در لحظه ی شهادتِ شهید تورجی زاده از زبان خودش |شهیدتورجی زاده مداح بود و عاشقِ حضرتِ زهرا«س». آیت الله میردامادی نقل می کرد: بعد از شهادتِ محمد رضا خوابش رو دیدم و بهش گفتم: محمدرضا ! این همه از حضرت زهرا«س» گفتی و خوندی، چه ثمری برات داشت؟ شهید تورجی زاده بلافاصله گفت: همین که در آغوشِ فرزندش حضرت مهدی «عج» جان دادم؛ برام کافیه... 👤خاطره ای از زندگی مداح شهید محمدرضا تورجی زاده 📚منبع: کتاب یا زهرا سلام الله علیها ، صفحه ۱۸۸ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat
۳۸ 🔸چرا احتکار می کنید؟!!! |یه حلب ۱۷کیلویی روغن خریده بودیم. به مجید گفتم: روغن رو از بازار بیار خونه...گفت: شما این همه روغن خریدید، اونوقت از من می خواین اون رو بذارم روی دوشم و بیارم خونه؟!!! من از این کار عار دارم ، چرا می خواین احتکار کنین؟ من که نمی دونستم احتکار یعنی چی، بهش گفتم: مادر! برا مصرف روزمره ی ماست. مجید گفت: خب! دو کیلو؛ سه کیلو؛ نه ۱۷کیلو... امام خمینی فقط برا مصرف روزانه ش مواد خوراکی داره، شما چرا؟ 👤خاطره ای از زندگی سردار شهید مجید بقایی 📚منبع: کتاب تا چشمه ی بقاء ، صفحه ۲۹ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat