لینک ناشناس در جهت پرسش
https://harfeto.timefriend.net/16542816636548
سوالی شک ،یا شبهه داری ،یا پیشنهاد ونظری داری اینجا برام بفرست میبینم 😍
ومن الله توفیق 🌹
••🍊🍀••
-میگفت
قرارنیستتودنیاسختـےنکشیم..
قرارهیادبگیریمڪه
چجوریباسختےهامونڪناربیایم!
چجوریرشدکنیم..
اینجابھشتنیست!
بهشتاونوره،حالااینڪهتو
تویایندنیاباهمهسختےهاشبھشترو
بچشـے..؛
بستهبهنگاھِخودته:)!😇
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
◾️از غــــــــم دوســـــٺ
در این میکده فریاد کشم
#رحلت_امام_خمینی
#امام_خمینی
#امام_زمان
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
تو به ما یاد دادی میشود "جنگید"
برای عقیده ای که...
یک دنیا "مخالف" دارد
#جنگید
و "نترسید"
و به #هدف رسید...!
#امام_خمینے
#امام_عشق
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تسبیح فیروزه ای💗
پارت پنجم
صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم
دنبال صدای گوشیم رفتم ،متوجه شدم داخل کیفمه گوشیمو برداشتم ،نگار بود بله
نگار: سلام ،خوابی رها؟
- چیکار داری نگار ،حالم اصلا خوب نیست!
نگار: ای بابا ،بگو کی حالت خوبه ما همون روز زنگ بزنیم ...😒
- میخوام بخوابم نگار ،خداحافظ
نگار: ععع دختره دیونه قطع نکن
- چیه بابا
نگار : مگه امروز کلاس نداری؟
نیای استاد صادقی حذفت میکنه هااا
- به درک ،کی میشه که یه نفر منو کلن از زندگی حذف کنه...😢
نگار: اتفاقی افتاده رها؟ بازم قضیه نویده؟😳
- ول کن نگار جان ،اصلا حوصله هیچی و ندارم
نگار: پاشو بیا دانشگاه ببینمت...
- باشه ببینم چی میشه...
نگار: رها تا نیم ساعت دیگه منتظرتم ،نیومدی من میام
- باشه ،فعلن بای
بلند شدم ،لباس دیشب هنوز تنم بود ،درآوردمش انداختمش داخل سبد حمام ،خودمم رفتم یه دوش گرفتم...
مانتو شلوار اسپرتمو پوشیدم ،مقنعه هم سرم کردم کیف و گیتارمو برداشتم و رفتم پایین
صدای آهنگ از اتاق مامان میاومد😏
نگاه کردم مامان داره ورزش میکنه
طبق معمول از صبحانه خبری نبود
از خونه زدم بیرون
تو کوچه قدم میزدم که یه دفعه یه ماشین پیچید جلوم نوید بود ...
نوید: بیا بالا برسونمت
- تو اینجا چیکار میکنی؟😡
نوید : اومدم دنبال نامزدم ببرمش دانشگاه
- چه غلطا ،من هیچ چیز تو نیستم
الانم بزن به چاک
راهمو عوض کردم ،از ماشین پیاده شد اومد جلوم....
نوید: بهت گفتم سوار ماشین شو...
- ببین بچه من الان دیگه بریدم از هر چیزی؟ پس نزار چشمامو ببندم و جیغ و داد کنم بریزن سرت ،برو گمشو😡
از کنارش رد شدم و چند قدم رفتم
نویدم: باشه ،آدمت میکنم دختره ی ..
چیزی نگفتم و رفتم سرکوچه یه دربست گرفتم رفتم سمت دانشگاه
رفتم داخل کافه نشستم منتظر نگار شدم...
🦋🦋🦋🦋🦋
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تسبیح فیروزه ای💗
پارت ششم
یه ساعت بعد نگار وارد کافه شد
صداش زدم ،اومد سمتم
نگار: کی اومدی...
یه ساعتی میشه
نگار: دختره دیونه چرا نیومدی کلاس
استاد صادقی حذفت کرده...
- مهم نیست😏
نگار : چی شده رها،قیافه ات داغونه ،باز نوید کاری کرده؟😳
- نگار من دارم دیونه میشم
چیکار کنم که از دستش خلاص شم
نگار:نمیدونم چی بگم ،وقتی پدر و مادرت پشتت نیستن، چه کاری میخوای انجام بدی😒
- نمیدونم ،ولی من سر سفره عقد کنارش نمیشینم
نگار:دیونه شدی ،تو نمیدونی نوید چه دیونه ایه؟ندیدی اون روز با اقای یوسفی فقط به این خاطراینکه از تو جزوه گرفته ،چه بلایی سرش آورده...
- تو بگو چیکار کنم،به همین راحتی باهاش ازدواج کنم ،ازدواجی که روزی صد بار باید آرزوی مرگ کنم...
نگار: غصه نخور عزیزم ،خدا بزرگه ،خودش کمکت میکنه
- خدا کجاست ؟!این خدای شما ؟،چرا این خداا منو نمیبینه؟ چرا چشماشو بسته وبدبختی هامو نمیبینه نگار؟؟؟
( نگار اومد نزدیکمو بغلم کرد ،منم شروع کردم به گریه کردن ،هر کسی که وارد کافه میشد به ما نگاه میکرد )
بعد از کلاس به همراه نگار رفتیم یه کم دور زدیم که شاید حالم کمی عوض بشه ،ولی هیچ تأثیری نداشت
نگار: رها،چند وقت مونده تا عروسی
- کمتر از یک ماه
نگار:میخوای بریم بکشیمش؟
-اره حتمن اونم منتظره تا بریم دخلشو بیاریم 😐
نگار: تازه اگه جون سالم به در ببره که هیچی،دخل منو تو رو میاره...👌
-اتفاقن من حاضرم منو بکشه ،ولی میدونم شیوه ای که استفاده میکنه از صد بار مردنم بدتره ...
نگار: رها من از نوید خیلی میترسم، مواظب خودت خیلی باش
- باید فرار کنم
نگار: دیونه شدی، هر جا بری پیدات میکنه
تازه اون بدبختی هم که تو رو نجات داده هم بیچاره میکنه...
- دیگه راهی به ذهنم نمیرسه
نزدیکای غروب بود که نگار منو رسوند خونه
خداحافظی کردم و رفتم خونه از اون شب کارم شده بود کلنجار رفتن با پدرو مادرم هر دفعه هم مأیوس تر از روز قبل میشدم ۵ روز مونده بود به عروسی ،بابا حتی بیرون رفتن از خونه رو هم ممنوع کرده بود فقط اجازه میداد همراه نوید جایی برم منم که اصلا حاضر به دیدنش نبودم تصمیم گرفتم همون تو خونه بمونم یه روز زن عمو زنگ زده بود که شام میان خونمون منم کل روز و تو اتاقم بودم حتی وقتی هم که اومده بودن خونمون هم از اتاقم بیرون نرفتم .
🦋🦋🦋🦋🦋
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌿💗
کاش باور کنیم مهربونی خدا رو
کاش با قلبمون باور کنیم خدا؛
هر لحظه..'
هر ثانیه..'
حواسش بهمون هست..❤️
کاش میشد..؛
به خودمون و دنیامون بفهمونیم.."
هر وقت ما از ته قلبمون..'
با تمام وجود ناراحتیم..'
خدا هم پا به پای ما
غصه میخوره..🥀
کاش میشد فهمید..؛
آغوش های یواشکی خدا رو..🙃
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🌿°•.
بعضی وقتا
خدا نجاتمون میده،
ما شکست عشقی
حسابش میکنیم✌️🏻♥️
#تلنگرانه
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
رفقا سوالی شده از طرف یکی از دوستان که تا خوندمم خیلی ناراحت شدم ...وخواستم پاسخشون بدم همون لحظه دیدم گفتن وخواستن که در کانال قرار بگیره برای نظرمنم نخواستم کوتاهی کنم
رفیق من که این سوال رو پرسیدی گفتی اهل بی احترامی نیستی ادامه اشم گفته بودی محبت میکنی به پدرت ولی بی نتیجه است...
فقط میخوام اینو بهت بگم خدا حواسش به آدماییکه یاوری جز خودش ندارند بیشتره
من درکت میکنم وجوابای دوستانوقرار میدم وخودمم پاسخ میدم به سوالت هستم کنارتون 😭
https://harfeto.timefriend.net/16542816636548
اینم لینک ناشناس برای کمک به دوستمون😍