دلها خون گشت از این همه ظلم، مضطر شدیم و پریشان احوال...
امشب بغضی سنگین گلوی دنیا را میفشارد...
به سفارش آیت الله جاودان برای ختم «ده هزار امن یجیب» دست به دعا برمیداریم و امن یجیب میخوانیم این تنها کاری است که اکنون از دست ما برمیآید...
یا الله ...
اللهم عجل لولیک الفرج
همراهان گرامی برای شرکت در این ختم پر برکت لطفا از طریق لینک زیر اقدام بفرمایید :
http://khatmesalawat.ir/100489
#غزه
✅@Taalei_edu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️زن شجاع اردنی به نیروهای امنیتی این کشور می گوید چگونه می توانند از سفارت اسرائیل حمایت کنند درحالیکه در نوار غزه در حال جنایت هستند؟
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
۱:۲۰ داریم 😭
تا ۱:۲۰ 😍
#طوفان_الاقصی ،، #حاج_قاسم
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الاَرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ، واَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِدَّةِ والرَّخاءِ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ
📸حضور «سردار فدوی» جانشین فرمانده کل سپاه در تجمع محکومیت جنایت #المعمدانی_غزه
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
40.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 منم باید برم...😭😭
🇵🇸 #طوفان_الاقصی
🇵🇸 #فلسطین
🇵🇸 #حریفت_منم
🇵🇸 #بیمارستان_المعمدانی
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
امشب در آسمان غزه چه خبر است؟
یعنی چند هزار ملائک پایین آمده اند
تا هزار شهید را بالا ببرند؟
گروهی برای بردن شیرخواران در حالیکه لالایی میخوانند و آنها را بشارت میدهند
به هم بازی شدن با یک طفل شش ماهه.
گروهی برای بردن خردسالان در حالیکه دنبالشان می کنند و میخندانندشان و
میگویند دختر سه سالهای منتظرتان است.
گروهی برای بردن کودکان در حالیکه به سوالات بی شمارشان جواب می دهند
و بقیهش را به عبدلله میسپارند.
گروهی برای بردن نوجوانان در حالیکه
قربان قد و بالایشان میروند و قول گعدههای بهشتی با مدیریت یک نوجوان سیزده ساله را به آنها میدهند.
گروهی برای بردن جوانان درحالیکه از مقاومت شان تعریف میکنند و از رذل بودن دشمنشان عصبانی اند. تحلیل روایتهای مشابه را علی اکبر قرار است برایشان انجام دهد.
گروهی برای بردن زنان آمده اند در حالیکه قول خوب بودن حال بچهها و وابستگانشان را به آنها میدهند و میگویند بانویی که شما را درک میکند و خودش شهیده و مادر شهید است منتظرتان است.
و گروهی برای بردن مردها آمده اند و
میگویند مهم نیست در زمان حیاتتان
نمیشناختیدش. مهم این است که مثل او عزتتان را به زندگی با ذلت نفروختید.
ببینیدش در لحظه عاشقش می شوید.
مگر می شود دوست نداشت سیدالشهدا را؟
و گروهی مسئول پخش موسیقی معراجند.
با هر روحی که بالا می رود یک بار
میخوانند: بای ذنب قتلت؟
قیامتی است امشب آسمان غزه.
قیامتی که زمین بازی را عوض خواهد کرد.
#بیمارستان_المعمدانی
✍️فائضهغفارحدادی
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
🖤 آجَرکَ اللّٰه یٰا صٰاحبَ الزَّمان
علامه امینی اگر زنده بودند امشب هم برای #امام_زمان صدقه کنار میگذاشتند و میگفتند:
امشب قلب نازنین حضرت در فشار است😭
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
آقای عابدینی در برنامه سمت خدا گفتن همگی حتما دعای مرزداران صحیفه سجادیه رو بخونید
من معانیشو نگاه کردم انگار امام سجاد علیه السلام این روزارو میدیدن ، برای تک تک دشمنان چه لعن و نفرینهای زیبایی دراین دعا هست .
وگفتن مرز ما امروز فلسطینه
لطفاهمگی این دعا رو باتضرع به درگاه خداوند برای پیروزی اسلام و مسلمین جهان بخونید
بسیار سپاسگزار ، لطفا تو گروه هاتونم این فرمایش آقای عابدینی رو بفرستید
تجمع بزرگ تهرانی ها در داغ جانگداز جنایت اسرائیل کثیف کودک کش
چهارشنبه ، ساعت ۱۶، میدان انقلاب اسلامی
#نشر_حداکثری
تا میتوانیم برای این تجمع را تبلیغ کنیم
هدایت شده از کانال محدثه شیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجزخوانی به زبان عبری
محدثه شیری
مسئول تشکیلات اسلامی زینب_رسانه
#من_یک_رسانه_ام
#رسانه_زینبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 #نماهنگ با عنوان «دستم را بگیر»
🔹به یاد کودکان مظلوم غزه
#طوفان_الاقصی
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دودقیقه طوفانی علیه سلبریتی های بی تفاوت 😳👌
برسه به دست سلبریتی های که تا دیروز برای مظلومیت مهسا امینی هزار تا آه واویلا سر میدادند ولی امروز در برابر این همه ظلم به مردم غزه سکوت کرده اند.
#طوفان_الاقصی
کانال#میثم_تمار
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
رمان 🌸 دمشق شهر عشق 🌸
رمان دمشق شهر عشق بر اساس حوادث حقیقی
زمستان ۸۹تا پاییز ۹۵ درسوریه و با اشاره به گوشه ای
از رشادتهای مدافعان حرم بهویژه سپهبد شهید حاج
قاسم سلیمانی و سردار شهید حاج حسین همدانی در
بستر داستانی عاشقانه روایت شد.
هدیه به روح مطهر همه شهدا، سیدالشهدای مدافعان
حرم حاج قاسم سلیمانی و همه مردم مقاوم سوریه
برای خواندن رمان به ما بپیوندید
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
http://eitaa.com/joinchat/3714646071Ce723146efb
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_ششم
💠 دیگر درد شانه فراموشم شده که فک و دندانهایم زیر انگشتان درشتش خرد میشد و با چشمان وحشتزدهام دیدم #خنجرش را به سمت صورتم میآورد که نفسم از ترس بند آمد و شنیدم کسی نام اصلیام را صدا میزند :«زینب!»
احساس میکردم فرشته #مرگ به سراغم آمده که در این غربتکده کسی نام مرا نمیدانست و نمیدانستم فرشته نجاتم سر رسیده که پرده را کشید و دوباره با مهربانی صدایم زد :«زینب!»
💠 قدی بلند و قامتی چهارشانه که خیره به این #قتلگاه تنها نگاهمان میکرد و با یک گام بلند خودش را بالای سرم رساند و مچ این #قاتل سنگدل را با یک دست قفل کرد.
دستان #وحشیاش همچنان روی دهان و با خنجر مقابل صورتم مانده و حضور این غریبه کیش و ماتش کرده بود که به دفاع از خود عربده کشید :«این رافضی واسه #ایرانیها جاسوسی میکنه!»
💠 با چشمانی که از خشم آتش گرفته بود برایش جهنمی به پا کرد و در سکوت برگزاری #نماز جماعت عشاء، فریادش در گلو پیچید :«کی به تو اجازه داده خودت حکم بدی و اجرا کنی؟» و هنوز جملهاش به آخر نرسیده با دست دیگرش پنجه او را از دهانم کَند و من از ترس و نفس تنگی داشتم خفه میشدم و طوری به سرفه افتادم که طعم گرم خون را در گلویم حس میکردم.
یک لحظه دیدم به یقه پیراهن عربیاش چنگ زد و دیگر نمیدیدم چطور او را با قدرت میکشد تا از من دورش کند که از هجوم #وحشت بین من و مرگ فاصلهای نبود و میشنیدم همچنان نعره میزند که خون این #رافضی حلال است.
💠 از پرده بیرون رفتند و هنوز سایه هر دو نفرشان از پشت پرده پیدا بود و صدایش را میشنیدم که با کلماتی محکم تحقیرش میکرد :«هنوز این شهر انقدر بیصاحب نشده که تو #فتوا بدی!» سایه دستش را دیدم که به شانهاش کوبید تا از پرده دورش کند و من هنوز باور نمیکردم زنده ماندهام که دوباره قامتش میان پرده پیدا شد.
چشمان روشنش شبیه لحظات #طلوع آفتاب به طلایی میزد و صورت مهربانش زیر خطوط کم پشتی از ریش و سبیلی خرمایی رنگ میدرخشید و نمیدانستم اسمم را از کجا میداند که همچنان در آغوش چشمانش از ترس میلرزیدم و او حیرتزده نگاهم میکرد. تردید داشت دوباره داخل شود، مردمک چشمانش برایم میتپید و میترسید کسی قصد جانم را کند که همانجا ایستاد و با صدایی که به نرمی میلرزید، سوال کرد :«شما #ایرانی هستید؟»
💠 زبانم طوری بند آمده بود که به جای جواب فقط با نگاهم التماسش میکردم نجاتم دهد و حرف دلم را شنید که با لحنی #مردانه دلم را قرص کرد :«من اینجام، نترسید!»
هنوز نمیفهمید این دختر غریبه در این معرکه چه میکند و من هنوز در حیرت اسمی بودم که او صدا زد و با هیولای وحشتی که به جانم افتاده بود نمیتوانستم کلامی بگویم که سعد آمد.
با دیدن همسرم بغضم شکست و او همچنان آماده دفاع بود که با دستش راه سعد را سد کرد و مضطرب پرسید :«چی میخوای؟» در برابر چشمان سعد که از #غیرت شعله میکشید، به گریه افتادم و او از همین گریه فهمید محرمم آمده که دستش را پایین آورد و اینبار سعد بیرحمانه پرخاش کرد :«چه غلطی میکنی اینجا؟»
💠 پاکت خریدش را روی زمین رها کرد، با هر دو دست به سینهاش کوبید و اختیارش از دست رفته بود که در صحن #مسجد فریاد کشید :«بیپدر اینجا چه غلطی میکنی؟»
نفسی برایم نمانده بود تا حرفی بزنم و او میدانست چه بلایی دورم پرسه میزند که با هر دو دستش دستان سعد را گرفت، او را داخل پرده کشید و با صدایی که میخواست جز ما کسی نشنود، زیر گوشش خواند :«#وهابیها دنبالتون هستن، این مسجد دیگه براتون امن نیست!»
💠 سعد نمیفهمید او چه میگوید و من میان گریه ضجه زدم :«همونی که عصر رفتیم در خونهاش، اینجا بود! میخواست سرم رو ببُره...» و او میدید برای همین یک جمله به نفس نفس افتادم که به جای جان به لب رسیدهام رو به سعد هشدار داد :«باید از اینجا برید، تا #خونش رو نریزن آروم نمیگیرن!»
دستان سعد سُست شده بود، همه بدنش میلرزید و دیگر رجزی برای خواندن نداشت که به لکنت افتاد :«من تو این شهر کسی رو نمیشناسم! کجا برم؟» و او در همین چند لحظه فکر همه جا را کرده بود که با آرامشش #پناهمان داد :«من اهل اینجا نیستم، اهل #دمشقم. هفته پیش برا دیدن برادرم اومدم اینجا که این قائله درست شد، الانم دنبال برادرزادهام زینب اومده بودم مسجد که دیدم اون نامرد اینجاست. میبرمتون خونه برادرم!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━