فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 دعایی که همان لحظه بدون برو برگرد مستجابه
#مَتیتَراناوَنَراکَ
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَالْفَـــرَج
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
.
بهترین کمکی که میتونیم به رزمندگان مقاومت لبنان بکنیم ،کمک مالی هست.
از سایت رهبری میتونیم اقدام کنیم .
✅ واریز مستقیم کمکهای مردمی به حساب دفتر رهبر معظم انقلاب برای کمک به رزمندگان مقاومت #لبنان
۱. ابتدا تعیین گزینهی «انتخاب وجوهات»
۲. سپس از قسمت «بابت»، انتخاب گزینهی #کمکها
۳. و نهایتاً «کمک به مردم مظلوم لبنان» و یا «کمک به رزمندگان مقاومت لبنان» را انتخاب کنید.
💳 واریز مستقیم از طریق سایت مقام معظم رهبری:👇🏻
🌐 https://www.leader.ir/fa/monies
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
40.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علت بدبینی جامعه نسبت به طلاب❓
00:00 : مردم متاثر از «رسانه» اند‼️
00:50 : نگاه منفی از کجا اومده❔
01:40 : روحانیت زدایی از کجا اومده🧐
02:50 : طلبه رو تحقـیر کنیم
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
هدایت شده از علی اکبر احسانی نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو گوش کنید تا حیگرتون حال بیاد
میخوام بعدش پست آموزشی بزارم ولی اول باید حال خیلی عالی داشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻روایت عینی از سجدههای طولانی رهبر انقلاب
سردار جباری، مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران در نهمین کنفرانس بین المللی «حقوق بشر آمریکایی از دیدگاه رهبر انقلاب»:
🔹گاهی اوقات توفیق داشتهایم که نماز صبح را در محضر آقا باشیم.
🔹ایشان از سحرگاه که بیدار میشوند تا اذان صبح به عبادت، بندگی و ارتباط خالصانه با خدای بزرگ مشغولند و از امام زمان (عج) و خداوند یاری میطلبند.
🔹پس از پایان نماز صبح، رهبر انقلاب حدود ۴۰ دقیقه در سجده میمانند؛ عبا را روی خود میکشند و بیحرکت با خدای خود راز و نیاز میکنند.
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙استاد دولتی
🔸او هست...
👌کوتاه و شنیدنی
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍خواب عجیب استاد اخلاق معروف از قیامت😳😳😱😱😱❗❗❗❗
✅ بسیار تاثیرگذار از دست ندید🙏
---------------------------------------------------
با ارسال این پست به دیگران در ثوابش شریک باشید🙏
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونستی خاندان اهل بیت علیهم السلام
بدهکار هیچکس نمیمونن🥺
و البته مِنّت سرمون گذاشتن که اجازه دادن
پایِکارشون باشیم😭😔
منتظران ظهور حتما ببینید و منتشرکنید🙏
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅چرا همش میگن یاد مرگ باش؟😰
آماده شهادت باش...
✅پاسخ زیبای امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدن داره
🔰#استاد_روحبخش
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
🌱چهارشنبه است ودلم سمت شما افتاده
عطرصحن رضوی کل فضا افتاده...
🌱درو دیوار دلم آینه کاری شده است
روی باب الحرَمش نام رضا افتاده...
#السلامعلیکیاعلیابنموسیالرضا
#دلتنگزیارت
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاجاتی که رشید از امام رضا خواست و سریعا مستجاب شد.....
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
از لاک جیغ تا خدا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان ازجهنم تابهشت💗 قسمت هفتاد و هشتم دو ماه بعد..... روي تخت ميشينم و چشمام رو باز
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸?🌸
💗رمان از جهنم تا بهشت💗
قسمت هفتاد و نهم
با صدای زنگ موبایل از خواب بیدار میشم ، با دیدن اسم عمو دوباره همه خاطرات تلخم برام یاداوری میشه
از همون روزی که آرمان از ترکیه برگشت و اومد خاستگاری.....
✍🏻خاطره نوشت...
با صدای ماشین سریع چادر رنگیم رو روی سرم میندازم و میرم دم در. در رو که باز میکنم. با بی ام وه ارمان روبه رو میشم . همون لحظه با دسته گل و شیرینی از ماشین پیاده میشه _ سلام عشقم.
تمام بدنم میلرزه و احساس حالت تهوع میکنم. میام لب باز کنم که امیرحسین میرسه.
امیرحسین _ جنابعالی ؟
آرمان_ به شما ربطی داره
امیرحسین _ با اجازتون.
آرمان _ بفرما تو چیزی که بهت مربوط نیست فضولی نکن.
امیرحسین _ گفتم جنابعالی؟
آرمان_ دوست داری بدونی؟
امیرحسین نگاه پرسشگرانه ای به من میندازه و منم سرم رو تکون میدم به معنای تایید.
امیرحسین _ ببینید اقای محترم پیشنهاد میکنم خیلی زود خداحافظی کنید.
آرمان_ بزار خودم رو معرفی کنم دیگه
امیرحسین _ به اندازه کافی میشناسمتون.
آرمان_ مثلا میدونی این نامزد جونت چه غلطایی کرده؟
امیرحسین _ دهنت رو ببند و رفع زحمت کن
و بعد.........
.
.
.
یاد اوری اون روزها زجراور ترین کار ممکن بود ، روزهایی که بلاخره با پشتیبانی امیرحسین به پایان رسید و اخرش با خبر خوش زندانی شدن
آرمان به خاطر کلاهبرداری هاش مزین شد.
تماس قطع میشه. مونده بودم با چه رویی زنگ زده . حتی نمیخواستم صدای عمو رو بشنوم عمویی که من عاشقانه مثل پدرم دوستش داشتم و اون.......
چشمم به بلیط های روی عسلی میوفته. سریع از جام بلند میشم و بلیط هارو برمیدارم. دو تا بلیط به مقصد مشهد مقدس. جیغ میکشم و سریع از اتاق میرم بیرون. روز جمعه بود و امیرحسین خونه. با صدای جیغ من اونم سریع به سمت اتاق میاد. که یه دفعه به هم میخوریم و هردومون میوفتیم روی زمین.
امیرحسین _ چی شد؟
_ واااای امیرحسین عاشقتم.
میخوایم بریم مشهد؟
امیرحسین _ با اجازتون......
#ادامه_دارد...
🍁نویسنده : ح سادات کاظمی 🍁
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
از لاک جیغ تا خدا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸?🌸 💗رمان از جهنم تا بهشت💗 قسمت هفتاد و نهم با صدای زنگ موبایل از خواب بیدار میشم ، با دید
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان ازجهنم تابهشت 💗
قسمت هشتاد
دست امیرحسین رو فشار میدم و میگم _ دلم برای یاسمین و نجمه تنگ شده.
تو هفته بود که نجمه با مامان باباش برای فوت عمش که آمریکا زندگی میکرده رفته بودن آمریکا. یاسمین و امیر هم که بعد از ازدواجشون رفته بودن سفر.
امیرحسین _ هی خدا دلش برای ما که تنگ نمیشه فقط برای دوستاش تنگ میشه.
_ عه. نخیرم.
امیرحسین _ چرا خیرم.
از کوچه بیرون میایم و وارد خیابون اصلی میشیم . چشمم به گند طلایی که میوفته اشکام جاری میشن. من همه زندگیم رو مدیون این اقا بودم و هستم. به رسم ادب دستم رو بالا میارم ، کمی خم میشم و سلام میدم .
.
بعد از یه زیارت دلچسب و شیرین دوباره پیش امیرحسین برمیگردم .
امیرحسین _ زیارت قبول ماه سادات.
_ زیارت شماهم قبول آقا سید.
دستم رو که میگیره تمام وجودم از گرمای عشقش گرم میشه. وارد صحن آزادی میشیم. آفتاب دقیقا تو چشم بود و اعصاب خورد کن . امیرحسین چفیش که روی شونش بود رو روی سرش میندازه چفیه رو میکشم و میگم _ عه. زشته
امیرحسین _ خب افتابه.
اونور چفیه رو میگیره و میکشه و منم این سمتش رو محکم میگیرم.
امیرحسین _ عه بده دیگه
_ نوچ
امیرحسین _ شوورتو میدزدنا
محکم تو بازوش میزنم و میگم _ عه کوفته.
امیرحسین _ اوووووخ. ماشالا
یه دفعه چفیه رو میکشه و میندازه رو سر خودم و خودش و دوتامون میزنیم زیر خنده.
با صدای گوشیش جدی میشه و تلفن رو جواب میده
#به_روایت_امیرحسین
_جانم داداش؟ سلام
محمدجواد _ سلام امیرحسین. بگو چی شده ؟
_ چی شده؟
محمدجواد _ کارا درست شد.
_ کارا؟
محمدجواد _ در حال حاضر ما شهید زنده ایم. از سپاه زنگ زدن گفتن چند روز دیگه اعزامه. فردا ساعت 12 باید اونجا باشیم برای هماهنگی. زود خودتو برسون
به سمت حانیه برمیگردم سرش پایین بود و به سنگای صحن زل زده بود که سایمون توش مشخص بود.
_ باشه. خداحافظ
باورم نمیشد بلاخره کارام درست شد. با اینکه میدونستم لیاقت شهادت ندارم ولی..... دل کندن از حانیه سخت بود . تو این چندماه هردو حسابی به هم وابسته شده بودیم.
_ خانومم؟
حانیه_ جون دلم ؟
_ محمد....جواد بود . گفت کارای.....
حانیه به نفس نفس افتاده بود و بریده بریده گفت _ میخوای بری ؟
سرم رو پایین میندازم .
روبه روم وایمیسته ، دیدن اشکاش داغونم میکنه. سرم رو بالا میاره و میگه _ برو خدا به همرات.
میدونستم اگه پای عهد و پیمانش وسط نبود عمرا اجازه نمیداد.
.
.
.
بلاخره با دعوا از جانب خانواده و کلی قوربون صدقه از جانب من خانواده ها رضایت میدن به رفتن.
🍃به روایت زینب 🍃
ساکی رو که براش آماده کرده بودم رو برمیدارم و دوباره بهش خیره میشم ، چقدر لباس سپاهی بهش میومد. ساک رو از دستم میگیره ، سرم رو پایین میندازم دستش رو زیر چونم میزاره تا سرم رو بالا بیاره که اولین قطره اشک روی دستش میریزه . سریع پشتش رو بهم میکنه و با صدای بم و گرفته میگه _ بیش از این پابندم نکن. تو که میدونی من لیاقت شهادت ندارم ، بادمجون بم هم آفت نداره.
دستم رو روی شونش میزارم. به سمتم برمیگرده. حرفی نمیزنیم فقط به چشمای همدیگه خیره میشیم .یک دقیقه. پنج دقیقه. ده دقیقه . و بعد صدای در و پشت بندش صدای گرفته پرنیان _ داداش. نمیاید ؟
امیرحسین _ اومدم.
ساکش رو از روی زمین بر میداره ، دستام رو میگیره و از اتاق خارج میشیم.....
قدم به قدم هم ، اون داشت ميرفت به رسم عاشقي منم داشتم زندگيم رو بدرقه ميكردم به رسم عاشقي.
همه تو حياط بودن ، مامان و بابا ، اميرعلي و فاطمه ، پرنيان و مامان عاطفه و پدر اميرعلي . مامان و بابا ناراحت و عصبي بودن ؛ پرنيان و مامان عاطفه هم كه حالشون زار بود و پدر اميرعلي كه تركيبي از حالات بود ، عصبي، نگران ، ناراحت . ميدونستم كه با دين و مذهب كمي مشكل داره. و من....
توصيفي براي حالم وجود نداشت.
در خونه كه نيمه باز بود كامل باز ميشه و امير و ياسمين ميان داخل. ياسمين هم شده بود يه خانوم چادري ، تنها من و اميرحسين تعجب نكرده بوديم. چون ميدونستيم و مطمئن بوديم امير ميتونه شيريني دين و مذهب واقعي رو تو دلش بندازه. هردو ناراحتي و نگراني از چهره هاشون داد ميزد.
و حالا وقت رفتن بود .
من به چشم خود ديدم كه جانم ميرود.
به طرفم برميگرده ، حاله اشك جلوي چشمام رو ميگيره . با لبخند رو به من ميگه _ هواييم نكن ديگه خانوم.
با بغض بهش ميگم _ به قول اون شعره
.................................
آمدی گفتے به من ای حوریـ👼ـه!
دلبــری هایت بماند بعد فتح سوریه
پس همین جا از شما دارم سوال
#من نــدارم درفراقتـ صبر آقا زوریہ؟!
.................................
اميرحسين _ خودت اجازه دادي.
حانيه_ اره.
دستم رو بالا ميارم وبي توجه به جمعيت روي صورتش ميكشم.
اميرحسين نكن حانيه نكن.
#ادامه_دارد...
🍁نویسنده : ح سادات کاظمی 🍁
از لاک جیغ تا خدا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸?🌸 💗رمان از جهنم تا بهشت💗 قسمت هفتاد و نهم با صدای زنگ موبایل از خواب بیدار میشم ، با دید
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
هدایت شده از سید کاظم روح بخش
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به قول آقا اگر زندگی برسه به مرحله ای که تلاش توش نباشه، اون زندگی بی حال و افسرده میشه...
🔹نهج البلاغه خوانی
هر روز ۶ صبح بمدت ۲۰ دقیقه
⭕️ موضوع: حال خوب از کلام امیرالمومنین علیه السلام
#سیدکاظم_روحبخش
https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥زیباترین تعریف درباره شهادت که تا الان شنیدم همین بیانات حضرت آقا بوده
#اللهم_الرزقنا
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹این نامه را لیلا فقط بخونه...
🔆تقدیم به تمام لیلاهای صبورسرزمینم که ...
#شهدا_شرمنده_ایم😭
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظاهرش گردنبنده
اما قراره تو مسیری خرج بشه
که گردن دشمنای خدا رو بشکنه
ظاهرش دستبنده
اما دست بندههای خوب خدا رو قراره بگیره
و تو این مسیر سخت و حساس یاری کنه
اینا همون خانمایی هستن
که همیشه زیورآلات خودشون رو
از چشم نامحرم پنهون کردن
حالا با همین زیورآلات
به چشم شهدا اومدن
به چشم خدا اومدن
همدلی بدون مرز
(کمک به جنگ زدگان لبنان)
اطلاعات حساب
5041721113760608
10.7888888.14
IR910700001000127888888014
لینک پرداخت
https://b2n.ir/Hamdelii
تماس:
۰۲۱۷۸۰۸۰۰۰۰
۰۹۱۰۹۹۷۸۰۸۰
جمعیت امام رضایی ها
https://eitaa.com/hosseinyekta_ir
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
📞 ۱۴#*؛ کد همدلی
📲 راههای مشارکت در پویش «ایران همدل ۴»؛ کمک به مردم فلسطین و لبنان:
۱- شمارهگیری #۱۴*
۲- شماره کارت
۶۰۳۷۹۹۸۲۰۰۰۰۰۰۰۷۳ـ شماره شبا
IR۳۲۰۲۱۰۰۰۰۰۰۱۰۰۰۱۶۰۰۰۰۵۲۶۴- پرداخت مستقیم در KHAMENEI.IR @irane_hamdel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اهدای عبای مقام معظم رهبری برای همراه شدن با پیکر شهید سردار نیلفروشان
#مقاومت
#شهید_نیلفروشان
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
روایت یک جفت گوشواره پربرکت بهشتی
❣گوشوارههای شهید حادثه تروریستی کرمان به لبنان رسید
گوشوارهها برایش شده بودند روضهٔ مصور، آخرین باری که آنها را از گوشهای همسرش درآوردند خونی بود. هیچوقت فکرش را نمیکرد روزی که همسرش برای زیارت مزار حاجقاسم به کرمان میرود، کرمان کربلا شود و از او فقط همین یک جفت گوشواره به خانه برگردد. یک جفت گوشوارهای که عزیزترین و ارزشمندترین دارایی محمد ممتحن؛ همسر شهیده فاطمه دهقان است اما همین دارایی عزیز را هم به مردم لبنان بخشیده است.😔❤️🩹
همه بانوان در حد توان میتوانند در این جهاد شرکت کنند ✌️💌
@irane_hamdel
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
VID_20230105_094924_926_۰۵۰۱۲۰۲۳.m4a
670K
آیت الکرسی برای اموات !!
(یادآوری)پنجشنبه ها
🎙[استاد مسعود عالی]
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
#از_لاک_جیغ_تاخدا✨
@banomahtab
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━