eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد🇮🇷🏴
139 دنبال‌کننده
11هزار عکس
11.1هزار ویدیو
404 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
منظور از رفاقت بھ هم رسیدن نیست !!... بلکه باهم🤞🏻 بھ خدا رسیدنھ 👈فقط ۱۸ روز مانده تا دومین سالگرد فرمانده دلتنگیم💔
46.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃 من دور از کربلا 🍃شب جمعه من مهمونم کربلا 🎤 ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
3.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁شب جمعه ✨شبی پر شور و شین است 🍁شب جمعه شب یاد حسین است ✨شب جمعه بده یا رب سعادت 🍁نصیب ما بفرما یک زیارت السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام🌹 🌹 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها
غروب گفت: بریم تو باغ ما دور بزنیم. خیلی خوش گذشت. کلی صحبت کرد؛ از جنگ، از شهدا، از انقلاب. حرف هایمان به آینده کشید، به زندگی مان. برگشتیم. سر سفره شام نشسته بودیم. ساعت هشت بود. هنوز لقمه از گلویمان پایین نرفته بود که تلویزیون خبر بدی را اعلام کرد: طی یک بمب گذاری، آقایان رجایی و باهنر، رئیس جمهور و نخست وزیر به شهادت رسیدند. علی آقا همینطور خشکش زد، ما هم. اصلا مانده بودیم یعنی چه؟ چرا؟ این چرای بزرگ جواب داشت، اما در آن حال و وضعیت نمی شد هیچ جوابی برایش پیدا کرد. علی آقا دست از خوردن کشید. بغض کرد. نمی خواست جلوی بقیه گریه کند یا ناراحتی اش را بروز دهد. مرد غرور مردانه اش هیچوقت اجازه نمی دهد کسی اشکش را ببیند. بلند شد و رفت داخل اتاق. من هم نفهمیدم چطور شام خوردم؛ دلم پیش علی آقا بود. همین که داخل اتاق رسیدم، گفت: من باید الان سپاه باشم، حتما بچه ها آماده باش خوردند. تلفن نداشتند که تماس بگیرد و از کم و کِیف اتفاقات بیشتر باخبر شود. گفتم: الان تو این تاریکی ماشین نیست، کل راه رو باید پیاده بری. با این اوضاع احوال، این نامردها به رئیس جمهور و نخست وزیر رحم نکردند، چه برسه به بچه های سپاه. نرو، بمون صبح زود برو. نگذاشتم برود. ماند. این هم از قصه دومین شب ماندمان با هم که پر شد از غم از دست دادن شهیدان رجایی و باهنر.
صبح زود، وقتی می خواستیم بریم خانه، راننده یکی از فامیل های علی آقا بود، گفت: دیشب دو سه تا غریبه آمدند توی روستای ما؛ پرس و جو می کردند که شما چند نفر سپاهی دارید. به راحتی از بعضی از خانم ها و پیرمرد ها و آدم های روستا این آمار را گرفته بودند. من نگاهی به علی آقا انداختم. چقدر خوب شد که نگذاشتم برود و ماند. همین که رسیدیم یک تاکسی سرویس گرفت و رفت سپاه. من هم برگشتم خانه و به هر کدام از دوستانم که فکر می کردم خبری از جریان ترور شهید رجایی و باهنر داشته باشند، تماس گرفتم. با خبر شدم قرار است از میدان هلال احمر بابل یک راهپیمایی برگزار شود. گفتم: می آیم. قرار گذاشتم تا آنها را ببینم. سریع لباسم را عوض کردم و خودم را رساندم میدان هلال احمر بابل. یک سری از سپاه راهپیمایی را شروع کرده بودند و خودشان را به ما رساندند. مقابل تظاهرات یک طرف پارچه سفیدی را که روی آن شعار نوشته بود، گرفتم. وقتی به باغ فردوس رسیدیم، علی آقا را دیدم که داخل ماشین نشسته اند و مواظب اوضاع و احوال هستند. فقط لبخندی زد و رویش را برگرداند. فهمیدم چقدر خوشحال شد که مقابل تظاهر کنندگان ایستاده ام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
15.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ان شاء الله به زودی قسمت همه آرزومندان
💚🍀💚دیشب همسرم جلوی خانوادش به من، بی احترامی کرد. منم ناراحت شدم. 💚🍀💚تو راه برگشت تو ماشین بهش گفتم: 💚🍀💚خودتو بذار جای من. من بهت تو جمع خانواده ام،تا به حال بی احترامی کردم؟ 💚🍀💚 اگه من این کار رو کرده بودم تو ناراحت میشدی؟ تو که بی احترامی کنی، بقیه هم یاد میگیرن. 💚🍀💚همسرم هیچی نگفت. منم ساکت بودم و ناراحت و حتی دلم میخواست سرش داد بزنم. ولی یهویی به خودم گفتم: این همونه که از صبح تا شب، دعاش میکنی، تو دلت قربون صدقه ش میریاا. 💚🍀💚برای همین وسط سکوت طولانی و عصبانیت، لبخندی بهش زدم....... اونم یهو بی مقدمه گفت: ببخشید عزیزم! 💚🍀💚 منم شاد و شنگـول شدم ودیگه به روش نیاوردم. اخه میدونین مردا یه جور غرور خاصی دارن. براشون سخته عذرخواهی. 💚🍀💚 برای من مهم بود متوجه اشتباهش شده تا دفعه ی بعدی در کار نباشه که خب به هدفم رسیدم. 💚🍀💚 کسی که عذرخواهی میکنه حتما قلب بزرگی داره و اونی که می بخشه قلب بزرگتر 💚🍀💚در همه حال سعی کنیم حرمت ها رو حفظ کنیم ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌ ‎‌‌‌‌‌
۲۶ آذر ۱۴۰۰ فقط ۱۷ روز مانده تا دومین سالگرد فرمانده دلتنگیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا