eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
139 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
9.9هزار ویدیو
385 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۱۸》 : وَ عَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّىٰ إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ : و (همچنین) آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن جا که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد. (حتّى) در وجود خویش، جایى براى خود نمى یافتند. (و) دانستند پناهگاهى در برابر عذاب خدا جز رفتن به سوى او نیست. سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند. زیرا خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است. نه تنها این گروه عظیم را که در جهاد شرکت کرده بودند، مورد رحمت خویش قرار داد، بلکه آن سه نفر که از شرکت در جهاد تخلف ورزیده بودند، و جنگجویان آنها را پشت سر گذاشتند و رفتند نیز، مشمول لطف خود قرار داد (وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذینَ خُلِّفُوا). اما این لطف الهى، به آسانى شامل حال آنها نشد، بلکه هنگامى بود که این سه نفر، ( کعب بن مالک و مرارة بن ربیع و هلال بن امیة که شرح حالشان در شأن نزول گذشت) در محاصره شدید اجتماعى قرار گرفتند، و مردم همگى با آنها قطع رابطه کردند، آن چنان که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد (حَتّى إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الأَرْضُ بِما رَحُبَتْ). و سینه آنها چنان از اندوه آکنده شد، که گوئى: جائى در وجود خویش براى خود نمى یافتند ، تا آنجا که خود آنها نیز از یکدیگر قطع رابطه کردند (وَ ضاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنْفُسُهُمْ). و به این ترتیب، همه راه ها به روى آنها بسته شد، و یقین پیدا کردند که پناهگاهى از خشم خدا، جز از طریق بازگشت به سوى او نیست (وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللّهِ إِلاّ إِلَیْهِ). لذا بار دیگر رحمت خدا به سراغ آنان آمد، و توبه و بازگشت حقیقى و خالصانه را بر آنان آسان ساخت، تا توبه کنند (ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا). چرا که خداوند توبه پذیر و رحیم است (إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۱۹》 : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ : اى کسانى که ایمان آورده اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و باصادقان و راستگویان باشید. با صادقان باشید در آیات گذشته، سخن درباره گروهى از متخلفان در میان بود، متخلفانى که عهد و پیمان خود را با خدا و پیامبر(صلى الله علیه وآله) شکسته، و عملاً اظهارات خود در مورد ایمان به خدا و روز جزا را تکذیب نموده بودند، و دیدیم که چگونه مسلمانان با قطع رابطه خود از آنها تنبیه شان کردند! اما در آیه مورد بحث، اشاره به نقطه مقابل آنها کرده، دستور مى دهد رابطه خود را با راستگویان، و آنها که بر سر پیمان خود ایستاده اند محکم بدارند. نخست مى فرماید: اى کسانى که ایمان آورده اید! از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ). و براى این که بتوانند راه پر پیچ و خم تقوا را بدون اشتباه و انحراف بپیمایند، اضافه مى کند: با صادقان باشید (وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ). ولى اگر بخواهیم راه را نزدیک کنیم، باید به خود قرآن مراجعه کنیم، که در آیات متعددى صادِقِین را تفسیر کرده است. نیکى، این نیست که (به هنگام نماز،) روى خود را به سوى مشرق و (یا) مغرب کنید; (و تمام گفتگوى شما، درباره قبله و تغییر آن باشد;) بلکه نیکى (و نیکوکار) کسى است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب (آسمانى) و پیامبران، ایمان آورده; و مال (خود) را، با همه علاقه اى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مى کند; نماز را بر پا مى دارد و زکات را مى پردازد; و (همچنین) کسانى که به عهد خود ـ به هنگامى که عهد بستند ـ وفا مى کنند; و در برابر محرومیت ها و بیمارى ها و در میدان جنگ، استقامت به خرج مى دهند; اینها کسانى هستند که راست مى گویند; (و گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است;) و اینها هستند پرهیزگاران. و به این ترتیب، صادق کسى است که: داراى ایمان به تمام مقدسات، و به دنبال آن عمل در تمام زمینه ها باشد.. در سوره حجرات: مؤمنان تنها کسانى هستند که ایمان به خدا و پیامبرش آورده، سپس شک و تردیدى به خود راه نداده اند، (و علاوه بر این) با اموال و جان هاى خود در راه خدا جهاد کردند، اینها صادقان هستند. سوره حشر: این اموال براى فقیران مهاجرى است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند در حالى که فضل الهى و رضاى او را مى طلبند و خدا و رسولش را یارى مى کنند; و آنها راستگویانند. از مجموع این آیات نتیجه مى گیریم: صادِقِین آنهائى هستند که، تعهدات خود را در برابر ایمان به پروردگار به خوبى انجام مى دهند، نه تردیدى به خود راه مى دهند، نه عقب نشینى مى کنند و نه از انبوه مشکلات مى هراسند، بلکه با انواع فداکارى ها، صدق ایمان خود را ثابت مى کنند. شک نیست که این صفات مراتبى دارد. بعضى ممکن است در قله آن قرار گرفته باشند، که ما نام آنها را معصومان مى گذاریم. و بعضى در مراحل پائین تر. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۲۰》 : مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُوا عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ : سزاوار نیست که اهل مدینه، و کسانى از اعراب بادیه نشین که اطراف آنها هستند، از پیامبر خدا جدا شوند. و براى حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند. زیرا هیچگونه تشنگى وخستگى، و گرسنگى در راه خدا به آنها نمى رسد و هیچ گامى که موجب خشم کافران مى شود برنمى دارند، و ضربه اى از دشمن نمى خورند، مگر این که بخاطر آن، عمل صالحى براى آنها نوشته مى شود. زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمى کند. مشکلات مجاهدان بى پاداش نمى ماند در آیات گذشته، بحث هائى پیرامون سرزنش کسانى که از غزوه تبوک خوددارى کرده بودند، به میان آمد، دو آیه مورد بحث، به عنوان یک قانون کلى و همگانى، بحث روى این موضوع را نهائى مى کند. نخست مى فرماید: مردم مدینه و بادیه نشینانى که در اطراف این شهر، (مرکز و کانون اسلام) ساکنند، حق ندارند از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) تخلّف جویند (ما کانَ لاَِهْلِ الْمَدینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللّهِ). و نه حفظ جان خود را بر حفظ جان او مقدم دارند (وَ لایَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ). چرا که او رهبر امت، پیامبر خدا، و رمز بقاء و حیات ملت اسلام است، و تنها گذاردن او، نه فقط پیامبر(صلى الله علیه وآله)را به خطر مى افکند، بلکه آئین خدا، و علاوه بر آن، موجودیت و حیات خود مؤمنان را نیز در خطر جدى قرار خواهد داد. قرآن در اینجا با استفاده از یک بیان عاطفى، همه افراد با ایمان را به ملازمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و حمایت و دفاع از او در برابر مشکلات تشویق مى کند، مى گوید: جان شما از جان او عزیزتر، و حیات شما از حیات او باارزش تر نیست، آیا ایمانتان اجازه مى دهد، وجود او که پرارزش ترین وجود انسانى است، و براى نجات و رهبرى شما مبعوث شده به خطر بیفتد، و شما سلامت طلبان، براى حفظ جان خویش از فداکارى در راه او مضایقه کنید؟! مسلّم است تأکید و تکیه روى مدینه و اطرافش، به خاطر آن است که; در آن روز، کانون اسلام مدینه بود، و الاّ این حکم، نه اختصاصى به مدینه و اطراف آن دارد، و نه مخصوص پیامبر(صلى الله علیه وآله)است. این وظیفه همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار است، که رهبران خویش را، همچون جان خویش، بلکه بیشتر گرامى دارند، و در حفظ آنان بکوشند، و آنها را در برابر حوادث سخت تنها نگذارند; چرا که خطر براى آنها، خطر براى امت است. سپس به پاداش هاى مجاهدان، که در برابر هر گونه مشکلى در راه جهاد نصیبشان مى شود، اشاره کرده و روى هفت قسمت از این مشکلات و پاداشش، انگشت مى گذارد و مى فرماید: این به خاطر آن است که، هیچ گونه تشنگى به آنها نمى رسد (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لایُصیبُهُمْ ظَمَأٌ). و هیچ رنج و خستگى پیدا نمى کنند (وَ لانَصَبٌ). و هیچ گرسنگى در راه خدا دامن آنها را نمى گیرد (وَ لامَخْمَصَةٌ فی سَبیلِ اللّهِ). و در هیچ نقطه خطرناک و میدان پر مخاطره اى که موجب خشم و ناراحتى کفار است، قرار نمى گیرند (وَ لایَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفّارَ). و هیچ ضربه اى از دشمن بر آنها وارد نمى شود (وَ لایَنالُونَ مِنْ عَدُوّ نَیْلاً). مگر این که در ارتباط با آن، عمل صالحى براى آنها ثبت مى شود (إِلاّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ). و مسلماً پاداش یک به یک آنها را، از خداوند بزرگ دریافت خواهند داشت; زیرا خدا پاداش نیکوکاران را هیچ گاه ضایع نمى کند (إِنَّ اللّهَ لایُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۲۱》 : وَ لَا يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَ‌ لَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ : و هیچ مال کوچک یا بزرگى را (در این راه) صرف نمى کنند، و هیچ سرزمینى را (به سوى میدان جهاد و یا در بازگشت) نمى پیمایند، جز این که براى آنها نوشته مى شود. تا خداوند آن را بعنوان بهترین اعمالشان، پاداش دهد. در ادامه آیه قبل همچنین می‌فرماید: هیچ مال کم یا زیادى را در مسیر جهاد، انفاق نمى‌کنند(وَ لایُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغیرَةً وَ لاکَبیرَةً). و هیچ سرزمینى را براى رسیدن به میدان جهاد، و یا به هنگام بازگشت زیر پا نمى گذارند، مگر این که تمام این گام ها، و آن انفاق ها، براى آنها ثبت مى شود (وَ لایَقْطَعُونَ وادِیاً إِلاّ کُتِبَ لَهُمْ). تا سرانجام خداوند این اعمال را، به عنوان بهترین اعمالشان پاداش دهد (لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۲۲》 : وَ مَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَائِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ : و شایسته نیست مؤمنان همگى (به سوى میدان جهاد) کوچ کنند. چرا از هر گروهى از آنان، طایفه اى کوچ نمى کند (تا طایفه اى در مدینه بماند)، که در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى کنند! جهاد با جهل و جهاد با دشمن این آیه، که با آیات گذشته در زمینه جهاد پیوند دارد، اشاره به واقعیتى مى‌کند که براى مسلمانان جنبه حیاتى دارد، و آن این که: گر چه جهاد بسیار پر اهمیت است، و تخلف از آن ننگ و گناه، ولى در مواردى که ضرورتى ایجاب نمى کند نباید همه مؤمنان در میدان جهاد شرکت کنند ـ مخصوصاً در مواقعى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) شخصاً در مدینه باقى مانده ـ بلکه لازم است هر جمعیتى از مسلمانان، به دو گروه تقسیم شوند، گروهى فریضه جهاد را انجام دهند، و گروه دیگرى در مدینه بمانند و معارف و احکام اسلام را بیاموزند، مى‌فرماید: شایسته نیست مؤمنان همگى (به سوى میدان جهاد) کوچ کنند; چرا از هر طایفه‌اى از آنان گروهى کوچ نمى‌کنند (و طایفه اى در مدینه بماند) تا در دین و احکام اسلام، آگاهى یابند(وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ). و به هنگامى که یاران مجاهدشان از میدان بازگشتند، احکام و فرمان هاى الهى را به آنها تعلیم دهند، و از مخالفت آن انذارشان نمایند (وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ). باشد که این برنامه موجب شود، آنها از مخالفت فرمان خدا بپرهیزند و وظائف خویش را انجام دهند(لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۲۳》 : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ : اى کسانى که ایمان آورده اید! (نخست) با کافرانى که به شما نزدیکترند، پیکار کنید. (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نسازد.) آنها باید در شما شدّت و قدرت، احساس کنند. و بدانید خداوند با پرهیزگاران است. دشمنان نزدیک تر را هدف قرار دهید! در آیه فوق، به تناسب بحث هائى که تا کنون پیرامون جهاد در این سوره ذکر شده، به دو دستور دیگر در زمینه این موضوع مهم اسلامى، اشاره گردیده است: نخست روى سخن را به مؤمنان کرده، مى گوید: اى کسانى که ایمان آورده اید با کفارى که به شما نزدیک ترند پیکار کنید (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفّارِ). درست است که با تمام دشمنان باید مبارزه کرد، و تفاوتى در این باره وجود ندارد، ولى از نظر روش مبارزه، بدون شک باید نخست از دشمنان نزدیک تر شروع کرد; چرا که خطر دشمنان نزدیک تر بیشتر است، همان گونه که به هنگام دعوت به سوى اسلام، و هدایت مردم به آئین حق، باید از نزدیک تر شروع نمود. پیامبر(صلى الله علیه وآله)نیز دعوت خود را به فرمان خداوند از بستگانش شروع کرد، پس از آن مردم مکّه را تبلیغ فرمود، آنگاه به سراسر جزیرة العرب مبلّغ فرستاد، و سپس نامه براى سلاطین جهان نوشت، و بدون شک این روش به پیروزى نزدیک تر است. البته هر قانونى استثناءئى دارد، ممکن است مواقع فوق العاده اى دشمن دورتر به مراتب خطرناک تر باشد، که قبلاً باید به دفع او شتافت، اما همان گونه که گفتیم، این یک استثناء است نه یک قانون همیشگى. و اما این که: پرداختن به دشمن نزدیک تر لازم تر است، دلائلش واضح است، زیرا: 1⃣ اوّلاً ـ خطر دشمن نزدیک، از خطر دشمنان دور بیشتر مى باشد. 2⃣ ثانیاً ـ آگاهى و اطلاعات ما، نسبت به دشمنان نزدیک تر، افزون تر است، و این خود به پیروزى کمک مى کند. 3⃣ ثالثاً ـ پرداختن به دور، و رها کردن نزدیک، این خطر را دارد که دشمنان نزدیک ممکن است از پشت سر حمله کنند، و یا کانون اصلى اسلام را به هنگام خالى شدن مرکز، در هم بکوبند. 4⃣ رابعاً ـ وسائل و هزینه مبارزه با نزدیک، کمتر و ساده تر، و تسلّط بر جبهه در آن آسان تر است، به این جهات، و جهات دیگر، دفع این گونه دشمنان، لازم تر است. ذکر این نکته نیز لازم به نظر مى رسد: آن موقع که آیه فوق نازل شد، اسلام تقریباً همه جزیرة العرب را گرفته بود، و بنابراین نزدیک ترین دشمن در آن روز، شاید امپراطورى روم شرقى بود، که مسلمانان براى مبارزه با آنان به تبوک شتافتند. این را نیز نباید فراموش کرد که، آیه فوق گر چه از پیکار مسلحانه ، و از فاصله مکانى سخن مى گوید، ولى بعید نیست روح آیه در پیکارهاى منطقى و فاصله هاى معنوى نیز حاکم باشد، به این معنى که: مسلمانان به هنگام پرداختن به مبارزه منطقى و تبلیغاتى با دشمنان، اول باید به سراغ کسانى بروند که، خطرشان براى جامعه اسلامى بیشتر و نزدیک تر است. مثلاً در عصر ما، که خطر الحاد و مادّى گرى همه جوامع را تهدید مى کند، باید مبارزه با آن را مقدم بر مبارزه با مذاهب باطل قرار داد، نه این که آنها فراموش شوند، بلکه باید لبه تیز حمله، متوجه گروه خطرناک تر گردد. یا مثلاً مبارزه با استعمار فکرى، سیاسى و اقتصادى باید در درجه اول قرار گیرد. دومین دستورى که در زمینه جهاد، در آیه فوق مى خوانیم: دستور شدت عمل است، آیه مى فرماید: دشمنان باید در شما یک نوع شدت و خشونت احساس کنند (وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً). اشاره به این که: تنها شجاعت و شهامت درونى، و آمادگى روانى براى ایستادگى و مبارزه سرسختانه با دشمن کافى نیست، بلکه باید این آمادگى و سر سختى خود را به دشمن نشان دهید، و آنها بدانند در شما چنین روحیه اى هست، تا همان سبب عقب نشینى و شکست روحیه آنان گردد.
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۲۴》 : وَ إِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَٰذِهِ إِيمَانًا ۚ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَ هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ : و هنگامى که سوره اى نازل مى شود، بعضى از آنان (به افراد دیگر) مى گویند: «این سوره، ایمان کدام یک از شما را افزون ساخت؟!» (به آنها بگو:) امّا کسانى که ایمان آورده اند، بر ایمانشان افزوده است. و آنها (به فضل و رحمت الهى) خوشحالند. تأثیر آیات قرآن بر دل هاى آماده و آلوده به تناسب بحث هائى که درباره منافقان و مؤمنان گذشت، در این دو آیه، اشاره به یکى از نشانه هاى بارز این دو گروه شده است. نخست مى گوید: هنگامى که سوره اى نازل مى شود، بعضى از منافقان به یکدیگر مى گویند: ایمان کدام یک از شما به خاطر نزول این سوره افزون شد ؟! (وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إیماناً). و با این سخن مى خواستند، عدم تأثیر سوره هاى قرآن، و بى اعتنائى خود را نسبت به آنها بیان کنند، و بگویند این آیات، محتواى مهم و چشم گیرى ندارد، و مسائلى است عادى و پیش پا افتاده!. اما قرآن با لحن قاطعى به آنها پاسخ مى دهد، و ضمن تقسیم مردم به دو گروه، مى فرماید: اما کسانى که ایمان آورده اند، نزول این آیات بر ایمانشان مى افزاید، و آثار شادى و خوشحالى در چهره هایشان آشکار است (فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إیماناً وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۲۵》 : وَ أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَىٰ رِجْسِهِمْ وَ مَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ : و امّا کسانى که در دلهایشان بیمارى است، پلیدى بر پلیدیشان افزوده. و از دنیا رفتند در حالى که کافر بودند. و اما آنها که در دل هایشان بیمارى نفاق و جهل و عناد و حسد است، پلیدى تازه اى بر پلیدیشان مى افزاید ! (وَ أَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلى رِجْسِهِمْ). و سرانجام در حال کفر و بى ایمانى، از دنیا خواهند رفت (وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ). ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۲۶》 : أَ وَ لَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لَا يَتُوبُونَ وَ لَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ آیا آنها نمى بینند که در هر سال، یک یا دو بار آزمایش (مهمى) مى شوند؟! باز نه توبه مى کنند، و نه متذکّر مى شوند. آزمایش سالانه این آیات نیز، سخن را درباره منافقان ادامه مى دهد، و آنها را مورد سرزنش و اندرز قرار داده مى گوید: آیا آنها نمى بینند که در هر سال، یک یا دو بار، مورد آزمایش قرار مى گیرند ! (أَ وَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فی کُلِّ عام مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ). و عجب این که: با این همه آزمایش هاى پى در پى، از راه خلاف باز نمى ایستند، توبه نمى کنند و متذکر نمى شوند (ثُمَّ لایَتُوبُونَ وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ). در این که منظور از این آزمایش سالانه، که یک یا دو بار تکرار مى شود چیست؟ در میان مفسران گفتگو است: بعضى، آن را بیمارى ها بعضى، گرسنگى و شدائد دیگر، بعضى، مشاهده آثار عظمت اسلام، و حقانیت پیامبر(صلى الله علیه وآله)را در میدان هاى جهاد، که منافقان به حکم اجبار محیط در آن شرکت داشتند، و بعضى، پرده بر داشتن از اسرار آنها، مى دانند. اما با توجه به این که در آخر آیه مى خوانیم: آنها متذکر نمى شوند، روشن مى شود: آزمایش از نوع آزمایش هائى بوده، که باید باعث بیدارى این گروه گردد. و نیز از تعبیر آیه چنین بر مى آید که: این آزمایش غیر از آزمایش عمومى است، که همه مردم در زندگى خود با آن روبرو مى شوند. با توجه به این موضوع، به نظر مى رسد: تفسیر چهارم، یعنى پرده بردارى از اعمال سوء آنها، و ظاهر شدن باطنشان، به مفهوم آیه نزدیک تر است. این احتمال نیز وجود دارد که: افتنان و امتحان در آیه مورد بحث، مفهوم جامعى داشته باشد، که شامل همه این موضوعات بشود. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۲۷》 : وَ إِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُوا ۚ صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ : و هنگامى که سوره اى نازل مى شود، بعضى از آنها [= منافقان ] به یکدیگر نگاه مى کنند (و مى گویند:) آیا کسى شما را مى بیند؟ سپس منصرف مى شوند (و از حضور پیامبر بیرون مى روند). خداوند دلهایشان را (از حق) منصرف ساخته. چرا که آنها، گروهى هستند که نمى فهمند (و بى دانشند). در ادامه آیه قبل در این آیه، اشاره به قیافه انکارآمیزى که آنها در برابر آیات الهى به خود مى گرفتند کرده مى گوید: هنگامى که سوره اى از قرآن نازل مى شود، آنها با نظر تحقیر و انکار نسبت به آن سوره، به یکدیگر نگاه مى کنند، و با حرکات چشم، مراتب نگرانى خود را ظاهر مى سازند(وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْض). ناراحتى و نگرانى آنها از این نظر است که: مبادا نزول آن سوره، رسوائى جدیدى برایشان فراهم سازد. و یا به خاطر آن است که، بر اثر کوردلى چیزى از آن نمى فهمند، و انسان دشمنِ چیزى است که نمى داند. به هر حال، تصمیم بر این مى‌گیرند که از مجلس بیرون بروند، تا این نغمه هاى آسمانى را نشنوند، اما از این بیم دارند که، به هنگام خروج، کسى آنها را ببیند، لذا آهسته از یکدیگر سؤال مى کنند: آیا کسى متوجه ما نیست... آیا کسى شما را مى بیند ؟! (هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَد). و همین که اطمینان پیدا مى کنند جمعیت به سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشغولند و متوجه آنها نیستند، از مجلس بیرون مى روند (ثُمَّ انْصَرَفُوا). جمله: هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَد: کسى شما را مى بیند؟ را، یا با زبان مى گفتند، و یا با اشاره چشم ها، در صورت دوم، جمله نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْض با این جمله، یک مفهوم را بیان مى کند، و در حقیقت هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَد ، تفسیرى است براى نگاهشان به یکدیگر. در پایان آیه، به ذکر علت این موضوع پرداخته، مى گوید: آنها به این جهت از شنیدن کلمات خدا ناراحت مى شوند که: خداوند قلوبشان را (به خاطر لجاجت و عناد و به خاطر گناهانشان) از حق منصرف ساخته، (و یک حالت دشمنى و عداوت نسبت به حق پیدا کرده اند); چرا که آنها افرادى بى فکر و نفهم هستند(صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَفْقَهُونَ). در مورد جمله صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ ، مفسران دو احتمال داده اند: 1⃣نخست این که: جمله خبریه باشد، آن چنان که در بالا تفسیر کردیم. 2⃣دیگر این که: جمله انشائیه و به معنى نفرین باشد، یعنى خداوند دل هاى آنها را از حق منصرف کند، ولى احتمال اول نزدیک تر به نظر مى رسد. ✍تهیه و تنظیم : عاشوری
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۲۸》 : لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ : به یقین، پیامبرى از میان شما به سویتان آمد که رنجهاى شما بر او سخت است. و اصرار بر هدایت شما دارد. و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است. آخرین آیات قرآن مجید آیات پایانی سوره مبارکه توبه که به گفته بعضى از مفسران، آخرین آیاتى است که بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)نازل شده است، و با آن سوره برائت نیز پایان مى پذیرد، در واقع اشاره اى است به تمام مسائلى که در این سوره گذشت، زیرا: از یکسو، به تمام مردم، اعم از مؤمنان، کافران و منافقان گوشزد مى‌کند که سخت گیرى هاى پیامبر و قرآن، و خشونت هاى ظاهرى که نمونه هائى از آن در این سوره بیان شد، همه به خاطر عشق و علاقه پیامبر(صلى الله علیه وآله)به هدایت و تربیت و تکامل آنها است. و از سوى دیگر، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز خبر مى دهد که از سرکشى‌ها و عصیان‌هاى مردم، که نمونه‌هاى زیادى از آن نیز در این سوره گذشت، نگران و ناراحت نباشد، و بداند که در هر حال خداوند، پشتیبان و یار و یاور او است. بنابراین در این آیه، روى سخن را به مردم کرده، مى گوید: پیامبرى از خودتان به سوى شما آمد ! (لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ). این که به جاى مِنْکُم در این آیه مِنْ أَنْفُسِکُم آمده است، اشاره به شدت ارتباط پیامبر(صلى الله علیه وآله)با مردم است، گوئى پاره اى از جان مردم، و از روح جامعه در شکل پیامبر(صلى الله علیه وآله) ظاهر شده است. به همین دلیل، تمام دردهاى آنها را مى داند، از مشکلات آنان آگاه است، و در ناراحتى ها و غم‌ها و اندوه‌ها با آنان شریک مى باشد، و با این حال تصور نمى‌شود سخنى جز به نفع آنها بگوید، و گامى جز در راه آنها بردارد، و این در واقع نخستین وصفى است که در آیه فوق، براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) ذکر شده است. و عجب این که گروهى از مفسران که تحت تأثیر تعصبات نژادى و عربى بوده اند گفته‌اند: مخاطب در این آیه نژاد عرب است! یعنى پیامبرى از این نژاد، به سوى شما آمد!. به عقیده ما: این بدترین تفسیرى است که براى آیه فوق ذکر کرده اند; زیرا مى دانیم: چیزى که در قرآن از آن سخنى نیست، مسأله نژاد است، همه جا خطابات قرآن با یا أَیُّهَا النّاس و یا أَیُّهَا الَّذِیْنَ آمَنُوا و امثال آنها شروع مى شود، و در هیچ موردى یا أَیُّهَا الْعَرَبُ و یا قُرَیْشُ و مانند آن وجود ندارد. به علاوه، ذیل آیه که مى گوید: بِالْمُؤْمِنینَ رَئُوفٌ رَحیمٌ ، به روشنى این تفسیر را نفى مى کند; زیرا سخن از همه مؤمنان است، از هر قوم و ملت و نژادى که باشند.
بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم نام سوره: توبه شماره آیه:《۱۲۹》 : فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ : اگر آنها (از حق) روى بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا کفایت مى کند. هیچ معبودى جز او نیست. بر او توکّل کردم. و او پروردگار عرش عظیم است.» در این آیه، که آخرین آیه سوره است، پیامبر(صلى الله علیه وآله)را دلدارى مى‌دهد که از سرکشى ها و عصیان هاى مردم، دلسرد و نگران نشود، مى فرماید: اگر آنها روى از حق بگردانند نگران نباش، و بگو: خداوند براى من کافى است ; چرا که او بر هر چیزى توانا است (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللّهُ). همان خداوندى که هیچ معبودى جز او نیست و بنابراین تنها پناهگاه او است (لا إِلهَ إِلاّ هُوَ). آرى، بگو من تنها بر چنین معبودى تکیه کرده‌ام، و به او دل بسته‌ام و کارهایم را به او واگذارده‌ام (عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ). و او پروردگار عرش بزرگ است (وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ). جائى که عرش و عالم بالا و جهان ماوراء طبیعت، با آن همه عظمتى که دارد، در قبضه قدرت او، و تحت حمایت و کفالت او است، چگونه مرا تنها مى گذارد، و در برابر دشمن یارى نمى کند؟ مگر قدرتى در برابر قدرتش تاب مقاومت دارد؟ و یا رحمت و عطوفتى بالاتر از رحمت و عطوفت او تصور مى‌شود؟ ✍تهیه و تنظیم : عاشوری