زن و مرد با تفاوتهای ساختاری
در خانواده، یک زن و مرد با تفاوتهای ساختاری و مهم، در کنارِ یکدیگر قرار میگیرند که باعث شیرینیها و تلخیهایی میشود ؛ شما اگر این مسئله را پیشبینی نکرده باشید نه استعداد برخورداری از شیرینیهایش را خواهید داشت و نه ظرفیت تحمّل و برخورد مناسب با تلخیهایش را پیدا میکنید.
✼═══┅💖💖┅═══✼
💞@beheshte_hamsaran
وقتی حتی بازیکن آمریکا با اینکه برده و صعود کرده، از باخت ایران و ناراحتی ایرانی ناراحته و بازیکنارو دلداری میده
بعضیا انقد وطنفروش بیریشهان که حتی آمریکایی هم نیستن...
#حسین_دارابی 👈 عضوشوید
@hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ
❓چگونه حضرت زینب سلام الله را به دختران خود معرفی کنیم؟؟
#دکتر_علی_غلامی
19.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مولودی لُری میلاد حضرت زینب سلام الله (محمود کریمی) 👇👏👏👏👏👏👏👏
⛔️♨️⚠️
حتما خوانده شود 👇
#خانم_شماره_بدم
خانوم شــماره بدم
خانوم برسونمت
خانم چندلحظه از وقتتو به مــــا میدی
و....
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...
این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...
دردش گفتنی نبود....!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح نشست. زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...
چند ساعت بعد، دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...
امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد...
دید #چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته...! 😇
@mohebbanemahdi
🍓🍒#من_میترا_نیستم 🍒🍓
#قسمت_سوم🌽
🍩 نذر کرده 🍩
پنج ساله بودم که برای اولین بار همراه مادرم، قاچاقی و بدون پاسپورت از راه شلمچه به کربلا رفتم
مادرم نذر کرده بود که اگر سلامت به دنیا بیایم من را به کربلا ببرد اما تا پنج سالگی ام نتوانست نذرش را ادا کند.
او با اینکه دکتر جوابش کرده بود، هنوز امید داشت بچه دار شود. من را با خودش به کربلا برد تا از امام حسین بابت وجود تنها فرزندش تشکر کند و از او اولاد دیگری بخواهد.
تمام آن سفر را به یاد دارم. در طول تمام سفر عبایی عربی سرم بود. کربلا و حرم برایم غریبه نبود. مثل این بود که به همه کس و کارم رسیدهام.
دلم نمی خواست از آنجا دل بکنم و برگردم. انگار آنجا به دنیا آمده و بزرگ شده بودم. توی شلوغی و جمعیت حرم خودم را رها کردم. چند تا مرد داخل حرم نشسته بودند و قرآن می خواندند.
مادرم یک لحظه متوجه شد که من زیر دست و پای مردم افتادم و نزدیک است که خفه شوم بلند فریاد زد:(یا امام حسین! من اومدم دوباره از تو حاجت بگیرم تو کبری رو که خودت بخشیدی میخوای از من پس بگیری؟ )
مردهای قرآن خوان بلند شدن و من را از زیر دست و پای جمعیت بیرون کشیدند بار دوم در ٩ سالگی همراه پدر و مادرم قانونی و پاسپورت به کربلا رفتیم.
آن زمان رفتن به کربلا خیلی سختی داشت. با اینکه در آبادان زندگی می کردیم و از راه شلمچه به بصره می رفتیم اما امکانات کم بود و مشکلات راه زیاد.
بیشتر سال هم هوا گرم بود در سفر دوم وقتی به نجف اشرف رسیدیم درویش که از بابای حقیقی هم برای من دلسوخته تر بود،در زیارت حضرت علی علیه السلام در دلش از او طلب مرگ کرد.
علاقه زیادی به امام علی داشت و دلش میخواست بعد از مرگ برای همیشه در کنارش باشد بابام از نیت و آرزویش به ما چیزی نگفت.
مادرم شب در خواب دید که دو سید نورانی آمدن بالای سر درویش و می خواهند او را ببرند. مادرم حسابی خودش را زده و با گریه و التماس از آنها خواسته بود که درویش را نبردند و در خواب گفته بود: درویش جای پدر کبراست تورو به خدا دوباره اون روی یتیم نکنید.
آنقدر در خواب گریه وزاری کرد و فریاد زد که بابا از خواب پرید و رفت بالای سرش و صدایش زد ننه کبری چی شده؟ چرا این همه شلوغ می کنی؟ چرا گریه می کنی؟
مادرم وقتی از خواب بیدار شد خوابش را تعریف کرد و گفت من و کبری توی دنیا جز تو کسی رو نداریم تو حق نداری بمیری و مارو تنها بذاری
درویش گفت: ای دل غافل! زن چه کردی؟! چرا جلوی سیدا رو گرفتی؟؟ من خودم توی حرم آقا رفتم بعد از او خواستم که برای همیشه در خدمتش بمونم چرا اونا رو از بردن من منصرف کردی؟!
حالا که جلوی موندن من تو نجف را گرفتی باید به من قول بدی که بعد از مرگ هرجا که باشم من رو اینجا بذاری تو زمین وادی السلام دفن کنی خونه ابدی من باید کنار امام علی باشه
مادرم که زن با غیرتی بود به بابام قول داد که وصیتش را انجام دهد در ۹ سالگی که به کربلا رفتم حال عجیبی داشتم خودم را روی گودال قتلگاه میانداختم آنجا بوی مشک و انبر میداد آنقدر گریه میکردم که زوار تعجب میکردند
مادرم فریاد میزد و میگفت کبری از روی قتلگاه بلند شو سُنی ها توی سرت می زنند اما بلند نمیشدند دلم می خواست با امام حسین حرف بزنم بغلش کنم و بگویم که چقدر دوستش دارم
مادرم مرا از چهار سالگی برای یادگیری قرآن به مکتبخانه فرستاد بابام سواد نداشت اما از شنیدن قرآن لذت میبرد برادری داشت که قرآن میخواند درویش می نشست و با دقت به قرآن خواندنش گوش می کرد.
ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍭#من_میترا_نیستم 🍭
🍎🍓🍒نذر کرده 🍒🍓🍎
#قسمت_چهارم🎂
پدر و مادرم هر دو دوست داشتند که من قران یاد بگیرم مکتب خانه در کپرآباد بود معلم ما آقایی اصفهانی بود، که از بد روزگار، شیره ای بود به ما قرآن یاد میداد. پسرها خیلی مسخره اش می کردند خودش هم آدم سبُکی بود
سر کلاس میگفت: ( الم تره....مرغ و کره...) منظورش این بود که باید علاوه بر پولی که خانواده هایتان برای یاد دادن قرآن می دهند از خانه هایتان نان و مرغ و هرچه که دستتان می رسد برای من بیاورید!
بعد از مدتی که به مکتبخانه رفتم به سختی مریض شدم در آنجا انقدر حالم بد شد که رفتند و مادرم را خبر کردند او خودش را رساند و من را بغل کرد و برای همیشه از مکتب خانه برد و یاد گرفتن قرآن نیمه تمام ماند
مدتی بعد ما از محله جمشید آباد به محله احمدآباد اثاث کشی کردیم تا ۱۴ سالگی که جعفر (بابای بچه ها) به خواستگاری ام آمد در همان خانه بودم
۱۴ سال و نیم داشتم که مستاجر خانه مادرم جعفر را معرفی کرد و به خواستگاری آمد و دل پدر و مادرم را به دست آورد
آن زمان سن قانونی برای ازدواج ۱۵ سال بود جعفر ۶ ماه منتظر ماند تا من سن قانونی رسیده و توانستیم عقد کنیم خداوکیلی تا روز عقد نه جعفر را دیده بودن و نه میشناختمش او دوبار برای خواستگاری به خانه ما آمد ولی من در اتاقی دیگر بودم
نشستن دختر در مجلس خواستگاری عیب و عار بود. زمان ما عروسی ها اینطوری بود همه ندیده و نشناخته زن و شوهر میشدند.
چند ماه اول بعد از عروسی در یکی از اتاق های خانه مادرم ساکن بودیم. بعد از مدتی جعفر در ایستگاه ۶ آبادان در یک خانه کارگری اتاقی اجاره کرد.
اوایل زندگی ماد شوهرم با ما زندگی میکرد. جعفر کارگر شرکت نفت بود ولی هنوز امتیاز کافی نداشت و باید چند سال کار میکرد تا به ما خانه شرکتی بدهند.
چند سال در اتاقهای اجاره ای زندگی کردیم مهران و مهرداد مهری و مینا و شهلا در خانه اجاره ای به دنیا آمدند. هر وقت حامله می شدم برای زایمان به خانه مادرم در احمدآباد میرفتیم.
آنجا زایشگاه بچههایم بود یک قابله خانگی به نام (جیران) میآمد و بچه را به دنیا می آورد. جیران میانسال بود و مثل مادرم فقط یک دختر داشت. خدا از همان یک دختر سیزده نوه به او داده بود.
بابای مهران حسابی به جیران می رسید و هوای او را داشت بعد از فارغ شدن من به جز پول مقداری خرت و پرت مثل قند و شکر و چای پارچه به جیران هدیه می داد.
🌧🌈فرزند ششم ✨🌈
سر بچه ششم باردار بودم که یک خانه شرکتی دو اتاقه در ایستگاه ۴ فرح آباد، کوچه ده، پشت درمانگاه شرکت نفت به ما دادند.
خانه ما نبش خیابان بود همه می دانستیم که قدمِ تو راهی خیر بوده که بعد از سالها از مستاجری و اثاث کشی نجات پیدا کردیم.
از آن به بعد خانه ای مستقل دستمان بود و این آخر خوشبختی و راحتی برای خانواده ۸ نفره ما بود. مدتی بعد از اثاث کشی به خانه جدید، درد زایمان سراغم آمد.
دو روز تمام درد کشیدم. جیران سواد درست و حسابی نداشت و کاری از دستش بر نمی آمد برای اولین بار، بعد از پنج زایمان طبیعی در خانه، من را به مطب خانم دکتر مهری بردند.
آن زمان آبادان بود و یک خانم دکتر مهری مطب او در احمدآباد بود. من تا آن موقع خبر از دکتر و دَوا نداشتم. حامله می شدم و نه ماه تمام شب و روز کار می کردم نه دکتری نه دوایی تا روزی که وقتش میرسید. جیران می آمد و بچه را به دنیا می آورد و می رفت💝
ادامه دارد...
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
استوری یکی از بازیکنان آمریکا
حتی آمریکایی هم خودشون معترف به غيرت و عشق ایرانی ها هستند...
#حسین_دارابی 👈 عضوشوید
@hosein_darabi
حدود ۲ هزار نفر برای استقبال از کارلوس کیروش و شاگردانش در مقابل CIP فرودگاه امام خمینی(ره) تجمع کردند.
یکی از هواداران با در دست گرفتن کاغذی که روی آن نوشته شده بود بچهها سرتان را بالا بگیرید شما پیروز میدان شرف و غیرتید، به استقبال تیم ملی آمده بود.
#حسین_دارابی 👈 عضوشوید
@hosein_darabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهربان برادر شهیدم....❤️
شبتون منور به نور شهدا
M-Shojaei-www.Ziaossalehin.ir-Kargahe-khishtandari-J43.mp3
16.87M
🌷🌿🌷
🌿🌷
🌷
#کارگاه_خویشتن_داری ۴۳
⚜️ سنتهای خدا، قانونهای غیرقابل تغییرند!
همانگونه که هرگز ۲+۲، عددی جز ۴ نخواهد بود!
فراموش نکنیم که ؛ این سنت خداست؛
انسانهای "حسود" و "سخنچین" هرگز در دنیا محبوبیت نخواهند داشت.
هرگاه بخواهیم با #حسادت یا #سخن_چینی کسی را حذف کنیم: قانون حذف، دامن خودمان را خواهد گرفت!
#تجسس
🌷🌿🌷
🌔آگاه باشيد آن كس را كه حق منفعت نرساند، باطل به او زيان خواهد رساند، و آن كس كه هدايت راهنماى او نباشد، گمراهى او را به هلاكت خواهد افكند.
📘#نهج البلاغه خطبه_28
ساعت ۴ صبحه. پسرم تب کرده و داشتم پاشویه میدادم. دارو های پیش پا افتاده سرماخوردگی، تببر… کودکان هم که تا هفته پیش جیره بندی شده بود فعلا نایاب شده. ایران رو نمیگم، کانادارو عرض میکنم
🗣ایلجـــــان | EELJAAN
➺ @Twitter_eita [عضویت]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢دعوت مادر شهید حججی به اجتماع دختران انقلاب فردا پنجشنبه ساعت15ورزشگاه شهید شیرودی
❤️😭همدردی مادر شهید حججی با مادر شهید آرمان علی وردی
اخبار تکمیلی اجتماع را در کانال دنبال کنید
☑️به کانال انقلابی بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/3861118976C7d082fd2da
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نمازی برای شغل دار شدن ، خانه دارشدن ، ازدواج فرزندان ، و هر حاجتی که انسان داشته باشید، این نماز را بخوانید(نمازی که اجازه آن از #امام_زمان(علیه السلام)گرفته شد.
🎙حجت الاسلام دکتر رفیعی
💚 کانال #شهیدهادی و #شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#تفسیر_قرآن_جلسه_95
🌹 آیات 97تا99 سوره نساء - بخش3
💥إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِى أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنْتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِى الْأَرْضِ قَالُواْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيَها فَأُولَِئكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَآءَتْ مَصِيرا (97)
💥إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَآءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً (98)
💥 فَأُوْلَِئكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَفُوَّاً غَفُورا (99)
ً
#ترجمه: قطعا كسانى كه فرشتگان، جان آنها را می گیرند، در حالى كه بر خودشان ستم كرده اند، از آنان مى پرسند: شما در چه وضعى بودید؟ گویند: ما در زمین مستضعف بودیم. فرشتگان (در پاسخ) گویند: آیا زمین خداوند وسیع نبود تا در آن هجرت كنید؟ پس آنان، جایگاهشان جهنم است و بد سرانجامى است. (97)
مگر مردان و زنان و كودكان مستضعف كه چاره ای ندارند و راهى (براى هجرت) نمى یابند. (98)
پس آنانند كه امید است خداوند آنان را مورد عفو قرار دهد و خداوند همواره بخشاینده و بسیار آمرزنده است. (99)
🔹 پيام های آیات ۹۷تا۹۹ سوره نساء
✅ #فرشتگان به كارهاى انسان آگاه هستند.
✅ ترک هجرت و از دست دادن هدف و عقیده، #ظلم به خود است.
✅ بازخواست #گناه «ترک هجرت» پیش از هر چیز دیگر آغاز مى شود. فرشتگان مأمور قبض روح در لحظه جان گرفتن ابتدا از آن بازخواست مى كنند.
✅ #هجرت از محیط كفر واجب است و سیاهىِ لشكر كفّار شدن حرام است.
✅ اگر مى توانید، محیط آلوده را تغییر دهید، و گرنه از آنجا دور شوید تا مؤاخذه نشوید.
✅ توجیه #گناه پذیرفته نمى شود.
✅ محیط و جوّ اكثریّت بر انسان مؤثر است، لذا #انسان باید با هجرت، فشار محیط را در هم بشكند.
✅ #اصل، خداپرستى است نه وطن پرستى
✅ #هجرت، یكى از درمان هاى استضعاف فكرى و عقیدتى است.
✅ توانایی داشتن، شرط #تكلیف است.
✅ #هجرت حتّى بر زنان و كودكانى كه در سیطره كفرند و توان هجرت دارند، #واجب است.
✅ #مستضعف_واقعى كسى است كه توانایى هجرت و گریز از سیطره كفّار و مشركین را نداشته باشد.
✅ نا آگاهى از معارف دینى با وجود امكان یادگیرى، #گناه و ظلم به خویشتن است.
✅ عذرهاى واقعى پذیرفته است ولی بهانه جویى ها پذیرفته نیست.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
Hamed Zamani - Sobhe Omid.mp3
4.32M
#صبحت بخیر آقای من🎤
●━━━━━──────
⇆ ◁ ㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤ ↻
🎶. @Music_Ete .🎶
#تابع_قوانین_جمهوری_اسلامی_ایران 🇮🇷
♤✸◣◣◣◣◣◣◣◣◣◣◣✸♤
فریبرز.pdf
1.88M
🚩انتشار کتاب:
#ماجراهای_آقافریبرز
📝 تألیف #ناصرکاوه
که مجموعه خاطرات #طنز_و_شوخی_های دفاع مقدس شهدا و ایثارگران انقلاب اسلامی در طول دفاع مقدس و دفاع از حرم است،
🇮🇷 به مناسبت هفته #بسیج
لطفا پس از خواندن آنرا نشر بدهید.
🌐 پایگاه حفظ و نشر آثار "استاد تراشیون"
🆔 @tarashiun_ir
🌐 www.tarashiun.ir
🌹رسول خدا (صلی الله علیه و آله) :
🔸كسي كه برای برآوردن حاجت شخص بيماري کوشش کند ،خواه آن حاجت برآورده شود یا نه ، همه گناهانش آمرزيده ميشود، همانند روزي كه از مادر متولد شده است.
📗وسائل الشیعة ج2 ص427
🌸 ولادت با سعادت عقیله بنیهاشم، حضرت زینبکبری «سلاماللهعلیها» را به محضر امام زمان«ارواحنافداه» ؛ رهبر معظم انقلاب و محبین و ارادتمندان آن حضرت و همچنین روز پرستار را خدمت پرستاران عزیز تبریک و تهنیت عرض میکنیم🌸
وقتِ لبیک که شد
اسماعیل ها را ؛
به قربانگاه فرستادند
هاجرها ....
#اعزام_به_جبهه
#شهید_حسین_زارعی
#مادرانشهدا_هاجرهایزمان
@mahman11
🕯 توسل به حضرت زینب(س) در تعجیل در فرج
🔰از آقای شیخ حسین سامرایی که از اتقیاء اهل منبر در عراق بودند، نقل شده است:
▫️ در آن ایامی که در سامرا مشرف بودم، روز جمعه طرف عصر در سرداب مقدس رفتم؛ دیدم غیر از من کسی نیست و من حال و توجهی پیدا کرده و متوسل به حضرت ولی عصر (عج) شدم در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود:
🔸 «به شیعیان و دوستان ما بگویید خدا را قسم دهند به حق عمه ام زینب که فرج مرا نزدیک گرداند.»
⬅️ شیفتگان حضرت مهدی، ج۱، ص۲۵۱
#استوری | خواهرانم! زهرا گونه زندگی کنید.
برداشت من از زندگی، از آنچه خواندم و لمس کردم خلاصه اش این است که: تنها راه سعادت، رسیدن به کمال بندگی خداست. بندگیِ او در اطاعت از اوامرش و ترک نواهی او می باشد...
#شهید #مصطفی_ردانی_پور
🆔 @shahidemeli