eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
136 دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
9.6هزار ویدیو
381 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷قسمت نوزدهم🌷 باران دوباره شروع به باریدن کرده.آسمان سُربی شده و از آن یک گل آفتاب هم خبری نیست. باید راهی شوم طرف خانه،اما از تو دل کندن مثلِ جون کندنه! کمی دیگر خاطراتم را برای نویسنده ضبط کنم و بعد راهی شوم. بنا نبود زمان عقدمان خیلی طول بکشد.از اول گفته بودم دوست ندارم.قرار بود فقط دوسه ماه عقد کرده بمانیم،چون این فاصله زمانی برای شناختمان خوب بود،هم شناخت خودمان و هم خانواده هایمان.از جمله مواردی که در خانواده شما دیدم و سخت از آن خوشم آمد و برایش خدارا شکر کردم،این هاست که میگویم:پایبندی افراد خانواده تان به نماز اول وقت،طوری که اگر آنجا بودم تا صدای اذان بلند میشد،میدیدم همه به دنبال وضو گرفتن و پهن کردن سجاده اند و دیگر اینکه هیچکدام به دنبال خرافات نبودید. در زمان عقد قرار شد سفری دسته جمعی به مشهد برویم.چشمم به گنبد و بارگاه آقا که افتاد برای خوشبختی مان دعا کردم.در هتلی نزدیک حرم دوتا اتاق گرفتیم.چه لحظات و ساعات خوشی داشتیم!یکبار که خانواده ات رفته بودند حرم،گفتی:((میخوای بریم دزدی؟!)) _دزدی؟ _آره از یخچال مامانم اینا! _زشته آقا مصطفی! یکاری میکنم خوشگل بشه! مرا بردی اتاقشان .هرچه خوراکی در یخچال بود ریختی داخل کیسه و آوردی اتاقمان چیدی در یخچال. _وای آقا مصطفی آبرومون میره! خندیدی،از همان خنده های بلند کودکانه :((بشین و تماشا کن!)) مادرت که آمد صدایت زد:((مصطفی تو اومدی سر یخچال ما؟)) خندیدی:((من و این کارا؟)) _از دماغت که دراز شده معلومه! زدی زیر خنده :((بزرگی پیشه کن،بخشندگی کن،مامان جون!)) مادرت رفت و با دوربین برگشت:((وایسین جلوی یخچال ،البته که درش رو هم باز می کنین!باید مدرک جرمتون معلوم باشه!)) عکس من و تو و غنیمت های کش رفته تا مدتی سوژه خنده بود. مادرت که رفت،پرسیدی:((چی میخوری عزیز،چای یا نسکافه؟البته شکلات خارجی و کیک کشمشی هم داریم.)) رستوران طبقه همکف بود و برای صبحانه باید میرفتیم پایین.سر میز مشت مشت خوراکی برمیداشتی.مادرت لپش را می کَند:((نکن مصطفی زشته!)) میخندیدی:((زشت کدومه مامان جون!خُب بذار بگن بار اولشه که میاد هتل!)) از خوراکی هایت می گذاشتی در بشقاب هایمان :((بیایین اینم سهم شما! تک خوری بلد نیستم.)) پدرت یک ماشین ون اجاره کرده بود.راننده هر جا که میخواستیم مارا میبرد:طرقبه ،شاندیز،خواجه ربیع،خواجه مراد،آرامگاه فردوسی و از همه مهم تر حرم. روزی که همگی رفتیم بازار،پرسیدی:((چی برات بخرم؟)) _کیف و کفش چون سایز پایم ۳۶ بود،کفش سخت گیر می آمد.کلی گشتیم. پدرت گفت:((مغازه ای نمونده که نگشته باشیم!)) گفتی:((خب سیندرلا رو گرفتیم دیگه!)) حلقه ام کمی گشاد شده بود.مرا بردی طبقه دوم بازار رضا جایی که حکاکی میکردند.حلقه را دادی که برایم تنگ کنند.بعد رفتیم ساندویچ فروشی .آکواریوم بزرگی کنار دیوار بود با یک عالمه ماهی های رنگارنگ .محوشان شده بودم و محو صندوقچه جواهراتی که ته آب بود و درش آرام باز و بسته میشد وفرشته ای که به بال های بلورینش تکیه کرده بود. گفتم:((وای چه قشنگه!)) گفتی:((وقتی عروسی کردیم و رفتیم سر خونه و زندگیمون،یکی برات میخرم.)) به قولت وفا کردی و دوروز پیش از آنکه برای آخرین بار بروی سوریه،برایم یک آکواریوم بزرگ خریدی پر از ماهی. ماهی هایی که مدام میگفتند آب و نمیدانستم بی تو چگونه به آن ها رسیدگی کنم و هنوز هم... ادامه دارد...✅🌹
🌷قسمت بیستم🌷 باران شدت گرفته.برای امروز بس است،باید برگردم خانه. همراهی ام کن آقا مصطفی! دلم تنگه. امروز دیگر سر مزارت نیامدم.هوا سرد است و از همین جا در خانه ،کنار پنجره نشسته ام و در حال ضبط خاطراتمان هستم. درست شبیه پروانه ای که شکارش کنی و بعد از چند لحظه گرده هایی از بال او بر سر انگشتانت بماند و پروانه ای نیمه جان جلوی چشمانت... برای اینکه سر خانه خودمان برویم ،باید جایی را اجاره میکردیم در خارج از شهرک پاسداران .طبقه سوم آپارتمانی نوساز را اجاره کردی که یک خوابه بود.پنج میلیون رهن به اضافه پانزده هزار تومان اجاره.پول دادن برای اجاره سخت بود،اما توکل بالایی داشتی مثل داداش سجادم.مدام میگفتی:((درست میشه!))مانده بودم چطور درست میشود! اما بعد از مراسم عروسی وقتی هدیه ها را باز میکردیم و پول ها را میشمردیم گفتی:((دیدی حالا ؟خدا خودش کارسازه!)) آپارتمان لوله کشی گازداشت،اما وصل نبود و سرویس بهداشتی هم در راه پله بود. طبق قراری که داشتیم باید سرویس چوب را تو میگرفتی،اما گفتی:((روم نمیشه به پدرم بگم مبل رو تو بگیر!بهتره از پول نقدی که از سر عقد برامون مونده بگیریم! پول نقد ما صد هزار تومان بود،درحالی که در شهریار ساده ترین مبل دویست هزار تومان بود.با بابام رفتیم یافت آباد.آنجا هم سرویس مبل ها بالای دویست سیصد هزار تومان قیمت داشت. هال ما دو تا فرش دوازده متری میخورد و ما یک شش متری داشتیم و یک دوازده متری .اگر مبل نمیخریدیم باید پول پشتی و فرش میدادیم که گران تر میشد.رفتیم کوچه پس کوچه های یافت آباد و یک دست مبل کرم چوبی پیدا کردیم که از آن ساده تر و ارزان تر پیدا نمیشد.فروشنده گفت:((با تخفیف ۱۲۰ هزار تومن.)) گفتی:((حاجی دانشجویی حساب کن! صدتومن بده خیرش رو ببر!)) روابط عمومی ات عالی بود و طوری حرف میزدی که به دل می نشست.فروشنده تخفیف داد:((چون عروس و دومادین قبول!)) وقت خرید بقیه لوازم هم سعی میکردیم درشت هارا بگیریم و ریز ها را حذف کنیم. کت و شلواری که برای شب عروسی انتخاب کرده بودی،نوک مدادی بود و راه راه .به تنت لق میزد.به سجاد گفتم:((بگو بره عوض کنه.حداقل چهارخونه برداره تا کمی درشت تر به نظر بیاد.))پیراهنت را هم یقه آخوندی سفید برداشته بودی. اوایل مرداد بود و کارها داشت ردیف میشد که شبی رنگ پریده آمدی:((خبر داری؟دایی حمید فوت کرد!)) _وای! اون که طوریش نبود.لا اله الاالله! مامان که شنید گفت:((برای عروسی تا بعد از چهلم صبر میکنیم.)) گفتم:((پس تاریخ عروسی را بگذاریم ۱۹ شهریور روز تولدت.چند روز هم مانده به ماه رمضان. قبول کردی.دوازده مرداد تولدم بود.آمدی به دیدنم با یک دسته گل و النگوی طلا.غروب فردایش زنگ زدی:((خوبی عزیز؟میخوام برم مسجد نمیای؟)) حالم خوب نبود. بعد از نماز با یک گلدان پر از گل صورتی آمدی.عادت داشتی دست بزرگتر را ببوسی،اما چون مامان سید بود،تو به حساب سید بودنش به دست بوسی اش می آمدی. گلدان را روی دامنم گذاشتی و رو به مادرم گفتی:((مادر جون ،اینا رو برای عزیز آوردم تا حالش خوب خوب بشه!))بعد از عقد بیشتر عزیز صدایم میزدی. مامان حسابی کیف کرد.گرچه دو سه روز بعد با گله مندی گفت:((این آقا مصطفی تو خونه دست من رو می بوسه،اما بیرون حتی سلامم نمیکنه!)) گله اش را که به تو رساندم،گفتی:((تو که میدونی من توی خیابون به هیچ کی نگاه نمیکنم!)) قرار شد عروسی مان را در تالار عمویت در کرج بگیریم.حنابندان هم جزو برنامه بود.دوست داشتم کف دستم با حنا بنویسم مصطفی. پیش از مراسم عروسی اتمام حجت کردی:((کسی حق نداره توی کوچه بوق بزنه،شاید همسایه ای مریض باشه یا کسی بی خواب بشه.دست زدنم ممنوع،چون از این جلف بازیا خوشم نمیاد!)) شام عروسی چلوکباب بود و چلو جوجه،همراه سالاد و نوشابه.تمام مدتی که در تالار بودیم،محمد مهدی داداش چهار ساله ام چسبیده بود به پاهایم و زار میزد،طوری که نتوانستم غذا بخورم.مرا در لباس عروسی که دید خیال کرد در حال پروازم و قرار است برای همیشه ترکش کنم! ادامه دارد...✅🌹
‌‌ | از زوار دعوت می‌کنم چند ساعت بنشینند و امواج متحد و یک‌رنگ که محکم و امیدوار به سمت قلۀ کربلا در حرکت‌ند را نگاه کنند… این اگر معجزه نیست، پس چیست؟! ـــ ـ ـ ـــ ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای : دل تون رو خوش نکنید به خیراتی که بعد از مرگ براتون می‌فرستن..!
31.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مشاية به مقصد بهشت، قسمت همه آرزومندان
اربعین ستون ولایت.pdf
342.2K
🔖 منبر مکتوب🔖 💠اربعین ستون ولایت💠 📌همانطور که نماز ستون دین است اربعین ستون ولایت است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ ویژه ایام راهپیمایی اربعین با نام "ای صبا..." منتشر شد ✏️ بیانات به یادماندنی رهبر انقلاب در ورزشگاه آزادی درباره زیارت اربعین: ای صبا ای پیک دور افتادگان اشک ما بر خاک پاکشان رسان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌تـ❤️ـو بگو ... وسعت این ... فاصله ها را چه کنم؟ 🌾ای گرفتار بیابان ... نگرانم بخدا ... 🥀سلام آقای مظلومم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی به سبک اربعین.pdf
749.2K
🔖منبر مکتوب 🔖 👌پنج جلسه منبر مکتوب ویژه اربعین با عنوان «اربعین شروعی برای زندگی تازه» 🔹عناوین پنج جلسه منبر مکتوب اربعین ▫️| جلسه اول | «زیارت اربعین تفریح یا تکلیف؟!» ▫️| جلسه دوم | «هم دلی؛ در زیارت اربعین» ▫️| جلسه سوم |«مهم ترین حرکت به سوی ظهور» ▫️| جلسه چهارم | «تمرین ظهور در زیارت اربعین» ▫️| جلسه پنجم | «چگونه زائران اربعین، یاوران امام‌زمان(عج) می‌شوند؟» ▫️| خشاب اضافه| «چند عبارت کوتاه به همراه ترجمه عربی برای تشکر از مردم عراق» زندگی به سبک اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶ایمان عجیب مرد موکب‌دار عراقی به وجود نازنین سیدالشهداء ➖موکب‌دار عراقی که یک خانواده‌ی هشت نفره را اداره میکند، اشک میریخت و میگفت: «هرسال هرچی داره در راه امام حسین‌ع خرج میکنه وهمان سال چند برابر برگشته» ✅به کانال شیخ قمی بپیوندید ➖➖➖➖ چه کسانی توفیق خدمت به زوار را دارند؟ 🆔 @Tablighgharb
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 آیات ۱۲۵ و‌۱۲۶ سوره انعام 💥فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ ۖ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَآءِ ۚ كَذَٰلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ (۱۲۵) 💥 وَ هَٰذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا ۗ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ (۱۲۶) : پس كسی را كه خدا بخواهد هدایت كند، سینه ‌اش را برای اسلام می‌ گشاید؛ و كسی را كه بخواهد گمراه نماید، سینه ‌اش را چنان تنگ می ‌كند كه گویی به زحمت در آسمان بالا می ‌رود؛ خدا این گونه پلیدی را بر كسانی كه ایمان نمی‌ آورند، قرار می‌ دهد (۱۲۵) و این راه مستقیم پروردگار توست؛ ما آیات را برای گروهی كه متذكّر می‌ شوند بیان كردیم (۱۲۶) 🌷 : بخواهد 🌷 : می گشاید 🌷 : سینه اش 🌷 : تنگ 🌷 : سختی 🌷 : بالا می رود 🌷 : پلیدی 🌷 : راه 🌷 : بیان کردیم 🌷 : متذکر می شوند این آیات همانند سایر آیات سوره انعام در نازل شده است. به دنبال آیات گذشته كه در زمينه مؤمنان راستين و كافران لجوج، بحث مى ‌كرد در اينجا مواهب بزرگى را كه در انتظار دسته اوّل، و بى ‌توفيقی هايى را كه دامنگير دسته دوّم مى ‌شود شرح مى ‌دهد. نخست مى‌ فرمايد: «فَمَنْ يُرِدِ اللّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ؛ پس کسی را که خدا بخواهد، هدایت کند، سینه اش را برای می گشاید؛ و کسی را که بخواهد گمراه نماید، سینه اش را چنان تنگ می کند که گویی به زحمت در آسمان بالا می رود» و براى تأكيد اين موضوع اضافه مى ‌كند: «كَذلِكَ يَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ؛ خدا این گونه پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند، قرار می دهد» كراراً گفته‌ ايم كه منظور از و «اضلال» الهى فراهم ساختن يا از ميان بردن مقدّمات هدايت در مورد كسانى است كه آمادگى و عدم آمادگى خود را براى پذيرش حقّ با اعمال و رفتار خويش اثبات كرده ‌اند. سپس به عنوان تأكيد بحث گذشته مى‌ گويد: «وَ هذا صِراطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيماً؛ و این راه مستقیم پروردگار توست» در پايان آيه باز تأكيد مى ‌كند كه: «قَدْ فَصَّلْنَا الْآياتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ؛ ما آیات را برای گروهی که‌ متذکر می شوند بیان کردیم» 🔹پیامهای آیات ۱۲۵ و ۱۲۶ انعام🔹 ✅ قبول ، ظرفیت و زمینه ی درونی می خواهد. ✅ شرح صدر، موهبتی الهی است. ✅ کسی که به حق ایمان نیاورد، به تدریج آلوده می شود. ✅ در ، خشونت، رقابت، حسرت، تهمت، حسد، دروغ، اندوه و هیچ گونه مرگ و بیماری و فقر راهی ندارد. ✅ برتر از نعمت امنیت و سلامت، در سایه ی لطف مخصوص پروردگار بودن است. ✅ رسیدن به ولایت الهی، در سایه ی عمل و ‌تلاش انسان است. ✍تهیه و تنظیم : استادعاشوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸شعار «ابالفضل علمدار، خامنه‌ای نگه‌دار» امروز در حرم حضرت عباس(ع) 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥‌ این مرد عراقی برای خدمت به زائران اربعین ماشینش را فروخت. ✅کانال 👇 @meysame_tammarr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرض ارادت کودک کار به محضر امام حسین (عليه‌السلام) و شکار آن توسط دوربین مداربسته شرکت برق منطقه ای اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنرانی حدود ۵۰ سال پیش مرحوم حاج شیخ احمد کافی در مورد پیاده‌روی اربعین،،،،،بفرستید برای اونهایی که میگن پیاده روی اربعین رو جمهوری اسلامی درست کرده
4_6050974909876668604.mp3
7.33M
🔳 احساسی 🌴کجا برگردم بدون تو 🌴ای سایه ی سر من 🎙 👌بسیار دلنشین 🔴مرجع رسمی های روز ♨️ @Maddahionlin 👈
🔴اعمال روز اربعین🏴 ▪️ قرائت زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین (که از امام عسکری علیه‎السلام روایت ‌شده که فرمود: یکی از پنج علامت مؤمن زیارت اربعین است) ▪️ غسل اربعین و توبه ▪️ بعد از نماز صبح ۱۰۰ مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم) ▪️۷۰ مرتبه تسبیحات اربعه ▪️ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس ۷۰ مرتبه استغفار ▪️غروب اربعین ۴۰ مرتبه لا اله الا الله ▪️ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام منبع: وسائل الشیعه‌ ج۱۰ ص۳۷۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضور گسترده طوایف مختلف اهل سنت در زیاره اربعین امسال 👆
39.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چای حسین (ع)یا...؟ # دوربین_مخفی 🤲شفای خودم و پسرم را از اربابم حسین گرفتم. ✅روایت مبلغ افغانستانی مقیم شیراز از نوکری در خونه امام حسین (ع) ✳️هرساله در ایام اربعین موکب افغانستانی های مقیم شیراز از زوار پاکستانی ، هندی و هموطنانی که از این مسیر راهی کربلا هستند ، با عشق و ارادت به ساحت مقدس امام حسین (ع) پذیرایی می کند. شیراز _پل فسا_ اربعین ۱۴۰۲ 🎥کاری از مرکز رسانه و روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی استان فارس 🆔 @nehzat_eslami_fars
🔖منبر کوتاه 🔖 📌سخنان پنجاه سال پیش رهبر انقلاب دربارۀ کنگره جهانی اربعین 🔸رهبر اربعینی! نیم قرن پیش؛ یعنی زمانی که هنوز مراسم اربعین، به شکوه امروز شکل نگرفته بود، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۵۲ مصادف با روز جمعه ۲۰ صفر سال ۱۳۹۴ هجری قمری در جریان سلسله جلساتی در مسجد امام حسن (ع) در مشهد مقدس که به شرح و تفسیر خطبه‌های نهج‌البلاغه اختصاص داشت، به‌مناسبت تقارن با شب اربعین حسینی، تحلیلی تاریخی و جامع از چرایی اهمیت زیارت اربعین ارائه دادند. 🔻متن بیانات ایشان به شرح زیر است: 🔹می‌دانید یکی از علائم ایمان زیارت اربعین است؟ بنده نمی‌دانم این روایت چقدر صحیح است، اصراری هم ندارم که بگویم معنای این روایت همین است که من گمان کرده‌ام، واقعش هم این است که احتمال می‌دهم معنایش یکی از شقوق و احتمالات دیگری باشد که در این زمینه بیان می‌شود؛ امّا اگر این احتمال هم که من می‌گویم باشد، مؤیّد فراوانی دارد؛ «زیارة الاربعین». 🔹شیعه یک جمع متفرقی بود. یک جامعه‌ای بود که در یک جا، در یک مکان زندگی نمی‌کردند. در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند، اطراف و اکناف بلاد. اما یک روح در این کالبد متفرق و در این اجزا متشتت در جریان بود. 🔹مثل دانه‌های تسبیح یک رشته و یک نخ همه این‌ها را به هم وصل می‌کرد. چه بود آن رشته؟ رشته اطاعت و فرمانبری از مرکزیت تشیع، از رهبری عالی تشیع یعنی امام. همه این رشته‌ها به آنجا متصل می‌شد. قلبی بود که به همه اعضا فرمان می‌داد. و به این ترتیب تشیع یک سازمان و یک تشکیلاتی بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند اما بودند کسانی که از حال همه با خبر بودند. اطاعت و فرمانبری آنها به حساب بود، فریاد زدنشان از روی دستور بود، سکوتشان بر طبق نقشه بود. 🔹همه چیزشان با حساب بود. فقط یک عیبی کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر می‌دیدند. اهل یک شهر، شیعیان یک منطقه البته یکدیگر را می‌دیدند. اما یک کنگره جهانی لازم بود برای شیعیان روزگار ائمه (ع). 🔹این کنگره جهانی را معین کردند. وقتش را هم معین کردند. گفتند در این موعد معین در آن کنگره هر کس بتواند شرکت کند. آن موعد روز اربعین است و جای شرکت، سرزمین کربلا است. چون روح شیعه روح کربلایی است‌، روح عاشورایی است. در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است. شیعه هر جا که هست دنباله‌روی عاشورای حسین است. این هم که می‌بینی همه جا این تپش‌هایی که در شیعه مشهود شده‌، از آن مرقدِ پاک ناشی شده. این شعله‌هایی بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالی مقدار سرکشیده. به جان‌ها و روح‌ها رسیده. انسان‌ها را به گلوله‌های داغی تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده. 🔹بنابراین مسئله اربعین یک مسئله مهمی است‌، اربعین یعنی میعاد شیعیان در یک کنگره بین‌المللی و جهانی برای سرزمینی که خودش خاطره‌انگیز است آن سرزمین‌. سرزمین خاطره‌ها است‌، خاطره‌های باشکوه‌، خاطره‌های عزیز، سرزمین شهدا، مزار کشته‌شدگان راه خدا، اینجا جمع بشوند تشیع‌، پیروان تشیع و دست برادری و پیمان وفاداری هر چه بیشتر بدهند. 🔹اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را یک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کار بجا و جالبی خواهد بود و همین دنباله‌گیری از راهی است که از ائمه هدی (ع) به ما ارائه دادند. 🚩 سخنرانی در مسجد امام حسن مجتبی (ع) / مشهد ۲۴ اسفند ۱۳۵۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِـــه اَشْـــکْ چِــــــلِّه گِــــــرِفْتَمْ کِه مُــــــحتَرَم باشَــــــمْ وَلـــی نَشُــــد کِه شَــــبِ اَربَــــعین حـَـــــــــرَمْ باشــــــمْ... 😭