eitaa logo
بانوان فرهیخته ی فلارد
134 دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
383 فایل
ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/hosseini12345
مشاهده در ایتا
دانلود
10.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ *سلام مولای ما، مهدی جان ...* 🤝 *عهد می بندم... * *در هر آدینه زیارت شما در روز جمعه را بخوانم و برای آمدنتان دعا کنم.*
لحن تندی هم هنگام حرف زدن داشت. آدم حس می کرد می خواهد اعتراضی کند یا اشتباهی شده که دارد گوشزد می کند. هیچ حرفی نزدم. سرم را پایین انداختم و ساکت بودم. علی آقا داشت ماشین را پارک می کرد. خانم مهرزادی که بیش تر از بقیه همه را می شناخت، گفت: آقای خداداد هست. همسر خانم خداداد. و یک اشاره به من کرد. گفتم: چی شده خانم شکی؟ گفت: این آقا چقدر تمیزه؟ چقدر همیشه مرتبه؟! من یک نفس راحت کشیدم و با خانم مهرزادی زدیم زیر خنده. راست می گفت، با آن همه مسئولیت، هر کس نمی توانست همیشه آن قدر تمیز و مرتب باشد. گفتم: خانم شکی! تو خونه هم همیشه همین طوره. علی آقا کمی وسواسی بود. از دست هر خانمی چای نمی خورد. وقتی استکان چای را می خواست بگیرد، از نوک استکان می گرفت. مادرش می گفت: وقتی می آمد خانه، استکان را می گرفت جلوی صورتش و هی براندازش می کرد که هیچ لکی نداشته باشد. اگر لیوان یا استکان لکی داشت، خودش بلند می شد و می شست و خشکش می کرد و بعد داخلش چای می خورد. به همین شکل به لباس هایش هم اهمیت می داد. همیشه باید لباس هایش اتو کشیده بود. وقتی مجرد بود، لباس هایش را جدای از لباس های برادرهایش می گذاشت. به همه سفارش کرده بود: لباس های من را هیچکس نپوشه. برادرها هم سن بودند؛ خیلی پیش می آمد لباس همدیگر را بپوشند. اگر کسی لباسش را اتفاقی می پوشید، خیلی ناراحت می شد و می گفت: مگه نگفتم لباسم را نپوشید؟ اگر کسی لباسش را می پوشید، می گفت: این مال خودت و می رفت برای خودش یکی دیگر می خرید. غیر ممکن بود آن لباس را به تن کند.
همیشه عطر زده بود. گاهی به شوخی اذیتش می کردم و می گفتم: مگه مرد این قدر به خودش عطر می زنه؟ زن ها این قدر عطر و ادکلن استفاده نمی کنند. شروع می کرد به روایت و حدیث خواندن که مؤمن باید تمیز باشد. رسول الله گفته... . هر کس زیارت یا سفر مکه می رفت و می پرسید: چی برات بیارم؟ می گفت: برام یک عطر مخصوص بیارید. من هم همیشه سعی می کردم خانه تمیز باشد و باب طبع علی آقا باشد؛ گرچه هیچ وقت ابراز نمی کرد و سخت نمی گرفت و یا عیب و ایرادی از بابت کثیفی و تمیزی خانه نداشت. خانه ی ما به شکلی نانوایی خانه های پایگاه شهید بهشتی بود. منزل ما پشت ساختمان نگهبانی بود. دوتا فرغون نان می آوردند و می گذاشتند جلوی خانه ی ما. هر روز کارم این بود که یک سفره پارچه ای بزرگ پهن می کردم و یک پارچه بزرگ دیگر می گذاشتم روی نان ها که خشک نشود. خانواده ها می آمدند خانه ی ما و هر تعداد نانی که نیاز داشتند، می بردند. تا چند ماه کارم همین بود. یک سرباز می آمد در می زد، نان را می گذاشت و می رفت. من هر روز همه را می دیدم، به خصوص پسر خانم صحرایی، جواد را که حدود نه سال داشت. هر روز می آمد و نان می برد. این پسر مدام در حال جست و خیز بود. من کمتر پیش خانم صحرایی می رفتم، چون فکر می کردم یک بلایی سر فاطمه ام می آورد. چون یک بار میثم سجودی، پسر خانم سجودی بلا سر فاطمه آورده بود. چون خانم سجودی کم داخل حیاط می آمد، من می رفتم و از دور مواظب آن ها بودم یا کنارشان می ایستادم. یک روز جواد، عباس، میثم، احمد و فاطمه ی من بازی می کردند. یک لحظه رویم را برگرداندم، دیدم صدای جیغ فاطمه درآمد. میثم یک سنگ را پرت کرد و زد به دست فاطمه؛ بچه از درد کبود شد و هق هق کنان دوید طرفم و نفسش از گریه بالا نیامد. همین که رسیدم به فاطمه، دستش را گذاشتم توی دهانم. شروع کردم به اشک ریختن. یک هفته بعد ناخن فاطمه سیاه شد و افتاد.
‌∞♥∞ ❣ اولین جمعه سال است ارادت داریم اندر این سینه ی خود شوق سعادت داریم...  🌱دیر کردی به ظهورت، به خدا خیلی دیر گر چه ما با غم این زمزمه عادت داریم... ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
‏شف فرانسوا یه آشپز معروف فرانسوی بود که تو کشورهای مختلفی کار کرد. بعد از خوندن ترجمه قرآن مسلمون میشه و اسم خودش رو میزاره فرانسوا حسین. فرانسوا حسین یک فرانسوی شیعه بود که سالها در ایران زندگی می‌کنه و عاشقانه مراسمات مذهبی شیعه رو انجام میده. دیروز از دنیا رفت، ‏‎‎داشتم در موردش میخوندم دیدم نوشته بود هر هفته میرفت نماز جمعه.... مایی که ادعا داریم حال نداریم ظهر جمعه پاشیم بریم نماز جمعه اونوقت یکی از کشور اروپایی که خیلیها آرزو دارن برن اونجا میاد ایران و هر هفته میره و اعمال مسلمانی رو بجا میاره روحش شاد
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی غروب ِ این همه غربت، چرا نمی‌آیی؟
salavate-zarabe-esfahani.mp3
10.82M
┈•‌‌‌‌‌‌꧁هیئت ༼﷽༽وصل꧂•-- 🔰 ضراب اصفهانی مخصوص عصر جمعه سلام بر قطب عالم امڪان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 💚 ┏⊰✾✿✾⊱━─–—━━┓ @nazrtamaddoni ♡ ┗━━——─━⊰✾✿✾⊱┛
23.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
های مادر جون 📚عنوان: امام رضاچرا غصه دختر کوچولو را خورد؟ سن: 7-8-9 🎤گوینده:خانم وفایی 🍒🥦🍒🥦🍒🥦 💜بازم یه قصه ی دیگه از قصه های مادر جون👵 که خییییلی مهربون😊 موافقین امروزم🌤 حرفای خیلی مهم و زیبای مادر جون👵 رو با گوش👂 جانمون بشنویم❓ 🌞مهربوناصلوات و دعا🤲 برای فرج و سلامتی امام زمانمون❤️ فراموش نشه 😉 🍒🥦🍒🥦🍒🥦 https://eitaa.com/joinchat/3462398084C13bcd4bb22 🔰کپی آزاد با یک صلوات🔰
✅خدا جبران تمام نداشته‌های ماست ✍مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفت‌وگوی جالبی بین آن‌ها در گرفت. آن‌ها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند. وقتی به موضوع «خدا» رسیدند، آرایشگر گفت: من باور نمی‌کنم خدا وجود داشته باشد. مشتری پرسید: چرا باور نمی‌کنی؟ آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می‌شدند؟ بچه‌های بی‌سرپرست پیدا می‌شد؟ اگر خدا وجود داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد. نمی‌توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه می‌دهد این چیزها وجود داشته باشد. مشتری لحظه‌ای فکر کرد اما جوابی نداد، چون نمی‌خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و به‌هم تابیده و ریش اصلاح‌نکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود. مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: می‌دانی چیست؟ به‌نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند. آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می‌زنی؟ من اینجا هستم، من آرایشگرم. من همین الان موهای تو را کوتاه کردم. مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچ‌کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح‌نکرده پیدا نمی‌شد. آرایشگر جواب داد: نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی‌کنند. مشتری تأیید کرد: دقیقا! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمی‌کنند و دنبالش نمی‌گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.
مبلغ کفاره روزه چقدر هست؟ پاسخ سلام نرخ جدید دفتر آیت الله خامنه‌ای کفاره عذری 8هزارتومان کفاره عمد 480هزار تومان۰
🔴 💠 گاهی برای اینکه زندگی‌ را تحمل کنید و یا در برابر برخی از نقصها و عیوب همسرتان و دعوا نکنید، سعی نمایید شرایط بدتر و از شرایط موجود را که در بسیاری از زندگیها وجود دارد، تصور کنید. 💠 این کار، عامل و صبوری شما نسبت به شرایط موجود است. 💠 و البته سعی و تلاشتان را برای وضعیت و حل مشکلات ادامه دهید. مهم این است که وجود مشکلات و یا نقصهای همسرتان، عاملِ روابط و مشاجره نگردد. 🆔 @khanevadeh_313