10.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سلام بر خوزستان
🎬روایت حضور سید ابراهیم رئیسی در ورزشگاه تختی اهواز
دولت مردمی ؛ ایران قوی 🇮🇷
#سید_ابراهیم_رئیسی
#رئیسی #انتخابات
🔆 @nadebon313
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افشاگری حسن عباسی از دلیل ورود همتی به انتخابات!
آقای همتی، بالا بری پایین بیای باید به خاطر خراب کردن زندگی مردم، در دادگاه محاکمه بشی.
📷 عکس یادگاری دختران شهدای مدافع حرم با پیراهن پدر
#روز_دختر
@Fatemiyoun_1434
💟 توصيه من به خواهران و دختران عزيزم...
📝 امام خامنهای: توصیه من به خواهران و دختران عزیزم این است که :
▫️معلومات و آگاهیهایتان را بیشتر کنید.
▫️ مطالعه، دقّت، تحقیق، درس، ورود به مسائل مورد ابتلای روز و اهتمام به کارهای دینی، جزو وظایف حتمی و مسلّمی است که امروز زنان کشور باید مثل مردان، خود را موظّف به انجام آنها بدانند.
▫️شما هستید که فرزندان صالح میپرورید و همسران خود را برای ورود به میدانهای مثبت، تشجیع میکنید.
▫️بسیاری از زنان، شوهرانِ خودشان را بهشتی میکنند و آنها را از مشکلات دنیا و آخرت نجات میدهند.
▫️کار و تلاش زن و آگاهی و موضع گیری او، چنین ارزشی دارد.
🌹 #روز_دخترمبارک
4_5872774371713485536.mp3
13.55M
ما پای انقلابمون
انتخابمون می مونیم ...
ما پای یا حسینمون
با حسینمون می مونیم ...
ما پای ناجی جهان
صاحب الزمان
می مونیم ...
بسیار زیبا و مناسب
کارناوال های انتخاباتی
برای حضور در محلات
خاک این شهر
به چشمان تو عادت دارد
خوش به حال
نفس قم که لیاقت دارد
چون تو یک روز
ازین کوچه گذشتی عمری
زندگی در دل
این شهر سعادت دارد
ولادت حضرت معصومه(س)
و روز دختـر مبـارک 💐💐
#دهه_کرامت
#ولادت_حضرت_فاطمه_معصومه
#دام شیطان
#قسمت_بیست_هفتم🎬
رو کردم به معینی وگفتم:شما برای من یه جورایی آشنا بودید ,انگار من را یاد یه شخصی میانداختید.
معینی:نمیدونم,امیدوارم اون شخص براتون عزیز باشه,اما من یک حس غریبی نسبت بهتون داشتم ,یک حس نچندان خوب.
تودلم گفتم مثل من,حس تنفر دارم منتها الان مصلحت نیست بیان کنم.
معینی:اول بگو من تورا یاد کی میاندازم؟؟ دوم بگو به پیشنهادم فکرکردی؟؟
موقعیت عالی هست که نصیب هرکسی نمیشه,امیدوارم شما این موقعیت را ازدست ندهید.
گفتم:آیا میتونم بهتون اعتماد کنم؟؟اخه یه جورایی رازه...
(من میخواستم ببینم ایا درحدسم اشتباه نکردم)
معینی:حتما,حتما,من به کسی بازگو نمیکنم ,مطمئن باشید...
من:راستش,راستش...بایک اقایی یه جورایی ازدواج کرده بودیم ,یعنی نه به طور مرسوم,بلکه کاینات مارا به زن وشوهری قبول کرده بودند.
.اما متاسفانه دوسال هست مفقودشده وازش نشانی ندارم,من در اولین نگاه شما به یاد ایشون افتادم.
نفس عمیقی کشیدوگفت:پس خداراشکر یاد شخص عزیزی افتادید...
من:ببببله....(خبرنداری چقد عزیزه)
معینی:ببینم یعنی چه کاینات شمارا به همسری هم قبول کرده بودند...
من:یعنی ما به این درک رسیده بودیم که از جان ودل همدیگه رادوست داریم پس از ازل تا ابد ما زن وشوهر بودیم
معینی:چه جالب حرفهای عرفانی میزنید دراین عرفان تاکجاها پیش رفتید؟؟
من:قول میدهید به کسی نگویید؟؟
معینی:بله ,حتماااا
من:راستش شعورکیهانی درمن حلول پیدا کرده ,من الان چندتا محافظ ماورایی دارم.
معینی:پس این کشفیات هم شاید ازکمک شعورکیهانی باشه ؟درسته؟؟
من:احتمالاا
معینی:حالا که اینقد راحت سفره ی دلت رابرام باز کردی
منم میتونم بهت اعتمادکنم,چون تو هم از جنس خودمی,منم چندین سال پیش به این عرفان متوسل شدم وبه جاهای خوبی هم رسیدم
اما الان به هسته ی اصلیش وصلم,این اتصال وارتباط دیگه برام بچه بازی شده...
کاش شما ,مجرد بودیددد,اما .....
من:هسته ی اصلی؟؟!!!
معینی :اگر دعوتم رابپذیری ,بهت میگم
من:بدم نمیاد همنشین نخبه ها بشوم.
معینی:ممنون,
حالا میفهمم چرا اول بار قوه ی دافعه داشتم به شما...
من:جددددی؟؟چرا؟؟
معینی:چون ابتدا بادیدن چهره ی زیبایتان ,ارزو کردم که کاش مال من بودید اما حالامتوجه شدم قبلا کاینات شمارا برای دیگری انتخاب کردند,واین قوه ی دافعه برای این بود تا به من بفهماند شمامتعلق به دیگری هستید.
پیش خودم گفتم:اره جون مادرت توراست میگی,نمیدونی چه آشی برات پختم جناب عارف ,عاشقققق....
#ادامه_دارد ..
#رمان