چهارشنبه های زهرایی {حجاب وعفاف وپاسخگویی به شبهات آن}
از روزی که خدا انسان را آفرید همراه با نیاز فطری به پوشش آفرید و آن را جزء غریزه او قرار داد.
از لحظهای که آدم و همسرش حوا در پی اغوای شیطان نافرمانی خدا را کردند و از درخت ممنوعه تناول نمودند
مهمترین و نخستین کیفر آنان از سوی خداوند این شد که لباسهای آنان از تن آنان فرو ریخت و بدن و عورت آنان آشکار گردید
و خود آنان نیز بهدلیل غریزی بودن حجاب، در پی این کشف حجاب، بیتفاوت نماندند، بلکه با اصرار میکوشیدند تا بدن و عورت خود را با برگهای گلها و درختان بپوشانند
درواکنش حضرتِ آدم و حوا ثابت میشود که میل بهپوشش و حجاب یک امر فطری، غریزی و ذاتی است. وقتی خود را عریان دیدند، بیهیچ درنگی برای پنهان کردن بدن خود تلاش ورزیدند که دستِکم با برگ درختان چنین کردند.
شما فرض بفرمایید، که زن درجامعه بصورت برهنه باشند، چه اتفاقی میافتد؟
کمترین اتفاق همین است که شهوت مردان را بهجوش و غلیان میآورند.
چهطور ممکن است که بهصورتِ لخت در خیابان راه بروید و ادعا کنید که این حق شخصی من است!
میگویند خدا قادر مطلق است، میتواند دنیا را در یک تخمِ مرغ جای دهد، اما این کار را نمیکند
چون زشت و ناپسند است.
وهمینطور نمیشود مثل دیو کوهپیکر جیغ بزنی و ادعا کنی که دهن و حنجره مال خودم است، شما حق دخالت ندارید
ادب اقتضا میکند که مطیع و تابع اجتماع باشیم، در حرف زدن، در لباس پوشیدن، در غذا خوردن، حتی در راه رفتن
اگر تابع قوانین اسلامی هم نیستیم، دستکم مطیع قوانین و قراردادهای اجتماعی باشیم. آدم بودن چنین حکمی را میکند
وقتی مسألهٔ همگانی میشود، دعوی شخصی بودن آن بیمعناست
با ذکر چند اقوال از بزرگان غرب برای اعتبار بخشیدن این گفتار، این نوشته را تمام میکنم
چارلی چاپلین در نامهای بهدخترش مینویسد: «دخترم هیچکس و هیچ چیز دیگر را در این جهان نمیتوان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را بخاطر آن عریان کند. برهنگی بیماری عصر ماست بهگمان من تن عریان تو باید از آن کسی باشد که روح عریانش از آن توست.»
در جای دیگر ویکتور هوگو میگویید: «میگویند بردگی در اروپا از بین رفته است، اما بردگی همچنان ادامه دارد و بر زنان تحمیل میشود و نامش فحشاست. اصولاً زن عفیف، زیبا و دلپسند است، وجاهت توأم با وقار و عفت، به زن قدرتی میدهد که قویترین مردان را یارای مقاومت در برابر او نیست، بلکه آنها را به خضوع و تعظیم در مقابل خویش وادار میسازند.»
و حرف آخر را با نگاهِ ژرفِ پروفسور نروژه گارودی، از متفکران فرانسوی بهپایان میبرم، ایشان معتقد است که ممنوعیت حجاب برای مسلمانان فرانسوی نتیجه تبلیغات مسموم آمریکا و صهیونیسم بر ضد اسلام است. وی میگوید: «امروز، جنگ بر ضد تروریسم به وسیلهای برای تضعیف نمودن اسلام در جهان تبدیل شده و آمریکا و رژیم صهیونیستی سعی دارند چهره اسلام را به جهانیان بسیار خشن جلوه دهند.»
گارودی ممنوعیت حجاب در فرانسه را اقدامی غیر دموکراتیک شمرده و میگوید: «حجاب یکی از اصول بنیادی و ارزشی به حساب میآید، وی در جای دیگری میافزاید، با وارد شدن حجاب به عرصه زندگی، معیارهایی مثل مادر بودن، احترام و حتی مفهوم خانواده و عفاف را درک کردیم.»