یک نیمهی شعبان دیگر گذشت!
یا صاحبالزّمان!
یک نیمهی شعبان دیگرگذشت! بی شما و با شما!
بی شما گذشت! چرا که آرزو داشتیم چهار زانو در مقابلتان بنشینیم،
گرمی حضورتان از نزدیک در جانمان میدوید و روحمان را با حضور شما تازه میکردیم!
آرزو داشتیم چشمانمان از دیدار رویتان فروغ میگرفت و از شما میشنیدیم سخنان آسمانی را!
امّا چه سود!
چه سود که دعاهایمان کارگر نیفتاد و البته نبودیم آن که باید باشیم و نشد آن چه باید بشود!
و امّا
یک سال با شما بودیم،
گرچه شما را ندیدیم،
گرچه چشمان غفلتزدهمان، شما را درک نکرد، امّا حضورتان را باور داشتیم!
دلگرمیمان بودید ...
انگیزهمان میدادید ...
پناهمان بودید و در ناملایمات، همهی دلخوشیمان بودید!
یک سال دیگر گذشت و هرچند در جوش و خروش بودیم، امّا شکیبایی کردیم!
نا آرام بودیم و در تکاپو، زیرا گرگهای گرسنه بیش از گذشته به رمهی شیعیانت زدند و ما بر عهدی که داشتیم، در صف نگاهبانان این معرکه بودیم.
جِد و جهد کردیم تا دزدان غافله را مهلت ندهیم و صحنه را برای دشمنانتان تنگ کنیم.
پرجنب و جوش بودیم و با انگیزه، تا بتوانیم سنگی را از پیش پای شما برداریم.
و البته شکیبا هم بودیم!
و در ناملایمات زمانه صبوری پیشه کردیم، زیرا باور داشتیم تکاپو و چشم انتظاریمان را شما شاهدی و همین ما را بس که لبخندی در این وانفسا بر لبانتان بنشانیم!
سالی دیگر بر ما گذشت!
و چه افسوسها که خوردیم!
عدهایی در این میانه از نفس افتادند!
عدهایی گرد پیری بر سر و رویشان نشست!
عدهایی بیماری، گریبانشان را گرفت و خانهنشین شدند! و اتفاق پشت اتفاق و اندوه پشت اندوه!
امّا این همهی ماجرا نبود؛
عدهایی هم آمدند! و چه خوب آمدند!
با شور و اشتیاق! تازه نفس، سختکوش، پرتلاش، هنرمند، غیور و دانشمدار، تا آیین شما را پاسداری کنند و مرهمی باشند بر زخم نبودن پیر غلامانت.
و امّا
یک سال دیگر بر شما گذشت! و چه سخت گذشت! و خداوند میداند بر شما چه گذشت!
شما که از سویی دردمند شیعیانتان بودید و از سویی غصّههای سالی دیگر بر غم روزگارانتان افزون شد!
یک سال دیگر بر ما و بر شما گذشت و صد افسوس که نیامدی و هزار امید که خواهی آمد!
و
هزاران سلام بر شما ای مولای شکیبا!
ای فرزند صبوران!
ای نازنین غصّهدار! ای سترگ! ای پایمرد روزگاران! ای استقامت پیشه! ای غریب دوران! ای نجیب! و ای یکتای زمانه در بندگی!
مولای ما! ما را دعا کن که با گذشت زمان بر عهد و پیمانی که با شما داشتیم، استوار باشیم و لحظهایی از تلاش و کوشش دور نباشیم ...
و ما شما را دعا میکنیم تا زودتر از زود،
ظهورتان را شاهد باشیم!
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر شهیدی که سرطان دارد و میخواهد مدافع حرم شود.
برای دیدن با کیفیت اصلی کلیک کنید.
حتما ببینید و نشر دهید.
سردار #حاج_حسین_کاجی
#انتخابات
میدونید که وقت انتخاباته و برای اینکه بتونیم خدمتگزار این فریضهی مهم در تقویت جامعه باشیم لازمه که شناخت و آگاهی کافی رو در عصر انفجار اطلاعات به دست بیاریم.
این برنامه به بینش سیاسی شما عزیزان بسیار کمک خواهد کرد.
منتظر حضور گرمتون هستیم.
https://eitaa.com/joinchat/451018995C609735713d
مرور محتوایی | انتخابات شرطِ حفظ امانت الهی
سه اصل مهم که بدون آنها زندگی اجتماعی مختل می شود:
1️⃣ وفای به عهد
2️⃣ امانت داری
3️⃣ اعتماد
🔸فقدان هر یک از این سه مورد موجب نقص انسانیت است. از همین رو در اسلام این امور جزو مهم ترین نشانه های ایمان دانسته شده اند.
🔸 فارغ از زندگی اجتماعی، ما در رابطه با خداوند متعالی نیز می بایست امانت دار امانات الهی باشیم و اگر عهدی با خداوند می بندیم، به آن پایبند باشیم.(مانند نذر و قسم)
وظایف انسان در قبال امانات الهی
1️⃣آنها را بشناسیم.
2️⃣آنها را حفظ کنیم.
3️⃣به آنها خیانت نکنیم.
از مهم ترین امانات الهی
1️⃣عزاداری سیدالشهدا(ع) که اگر گذشتگان امانتدار نبودند به ما نمیرسید.
2️⃣اسلام و انقلاب که امانت صدها هزار شهید است. حفظ این انقلاب از واجب ترین واجبات است.
راه امانت داری از انقلاب⬅️ یکی از راه های حفظ این امانت، شرکت در انتخابات است.
برگرفته از بیانات علامه مصباح یزدی(قدس سره) در تاریخ ۱۳۹۰/۱۰/۰۹
#انتخابات
#مشارکت
ما را یاد کردی،ماهم تورا یاد کردیم
👤شیخ عبدالقائم #شوشتری نقل می کنند :
در یک روز #جمعه به #جمکران مشرف شده بودم.نماز #امام_زمان(علیه السلام) را داخل مسجد خواندم.
سپس در صحن مسجد ، در نقطه ی #خلوت ، نماز #استغاثه را بادعای ((سلام الله الکامل…)) زیر آسمان خواندم.آنگاه به شهر #قم مراجعت نمودم و بعد از نماز ظهر و عصر وصرف نهار خوابیدم.
حضرت مهدی (علیه السلام) را درخواب دیده که با چهار نفر سید معظم که در دو طرف ایشان راه می رفتند.آنها داشتند از روی پل آهنچی، واقع در کنار حرم مطهر حضرت #فاطمه_معصومه ( علیها سلام ) عبور می کردند.یکی از آن چهار نفر را شناختم.
ایشان، مرحوم آیت الله سید محمود مجتهد سیستانی بودند که برادر محترم مرجع عالیقدر ،حضرت آیت الله العظمی سید علی #سیستانی(مقیم نجف اشرف)می باشند.من هم با فاصله بیست متر پشت سر ایشان می رفتم.ناگهان حضرت برگشتند،وقتی چشمم به جمال زیبای ایشان افتاد،باخودم گفتم،چقدر جذاب وبی نظیرند.حضرت به طرف بنده آمدند.من هم خودم را به طرف ایشان رساندم،وقتی به محضرشان شرفیاب شدم بادست راست،بانوک انگشت مبارکشان،روی قلبم زدند و فرمودند:
👌ما را یاد کردی،ماهم تورا یادکردیم،
همچنین به این جانب استاد معرفی نمودند.
👈در این جریان هم دستور خدا را تأکید فرمودند که: ((أذکرونی أذکرکم)) و به برکت آن استفاده های فراوانی از استاد بردم .
دوستان دیگر هم در مشکلات خود از این دو نماز استفاده کردند ونتیجه گرفتند.
📚خرمن معرفت ؛مؤلف :سیدعباس موسوى مطلق ص١١٢