ایشان فرمودند: آیا همسرت را دوست داری؟
گفتم: بله.
فرمودند: زنت نیز تو را دوست دارد؟
گفتم: آری.
فرمودند: هرگز راه طلاق نداری! برو و صبر پیشه کن! تربیت تو به دست زنت می باشد.
جریان گذشت و بنده طبق دستور استاد عمل می نمودم؛ تا اینکه یک شب تابستانی که خسته و گرسنه و تشنه به منزل آمدم؛ مادر زنم از شدت گرما لب حوضچه نشسته و بر روی پاهایش آب می ریخت.
با ورود من، ناسزا و فحش شروع شد. بنده هم تا این وضعیت را دیدم، داخل اتاق نرفتم و از راه پله ها به سوی بام حرکت نمودم. ولی او دست بردار نبود صدایش همین طور بلند و بلندتر می شد
حتی همسایه ها نیز می شنیدند.
تا اینکه صبرم تمام شد. کلام استادم در مقابل دیدگانم بود. بی آنکه جوابی بدهم، به پایین آمده از خانه خارج شدم.
در کوچه و خیابان بدون هدف و ناراحت می گشتم؛ ناگهان حالتی نورانی پیش آمد و دری بر رویم باز شد؛ دیدم من دو تا شده ام یکی سید هاشمی که مورد ناسزا و فحش واقع شده و دیگری من که بسیار عالی و مجرد می باشم و نه ناسزا به او گفته شده و نه به او می رسد.
در این حال برایم منکشف شد که این حال بسیار خوب و سرور آفرین و شادیزا فقط در اثر تحمل آن ناسزاها و فحشهایی است که وی به من داده است و اطاعت کار فرمان استاد مرحوم قاضی برای من فتح باب نموده است و اگر من اطاعت نکرده، تحمل اذیتهای مادر زن را نمینمودم، تا ابداً همان سید هاشم محزون و غمگین و پریشان و ضعیف و محدود بودم. الحمدلله که الآن این سید هاشم هستم که در مکانی رفیع و مقامی بس ارجمند و گرامی هستم که گرد و خاک تمام غصههای عالم بر من نمینشیند و نمیتواند بنشیند
فوراً از آنجا به خانه بازگشتم و به دست و پای مادر زنم افتادم و میبوسیدم و میگفتم: "مبادا تو خیال کنی من الآن از آن گفتارت ناراحتم، از این پس هر چه میخواهی به من بگو که آنها برای من فایده دارد."
ali_moshkelat_dar_khanevadeh-۱.mp3
1.89M
ثواب تحمل بداخلاقی همسر وتحمل مشکلات خانوادگی
زندگی انسان، آمیخته با مشکلات عجیبی است که اگر در مقابل آن شکیبایی به خرج دهد، قطعا پیروز خواهد شد و اگر بی صبری کند، هیچ گاه به مقصد نخواهد رسید؛ در حقیقت صبر، اوج احترام به حکمت خداوند است
مانیز بندگان خداییم . اگر راستای زندگی خود را رضایت خدا و انجام وظایف بندگی قرار دهیم و احساس رنج به خود راه ندهیم امید خواهیم داشت که در لحظه های سرنوشت ساز زندگی مان خدا به فریاد رسد و ما در انجام وظیفه بندگی یاری کند
هر کس می تواند با ایمان به خدا و عمل به دین از"خاص خاصها" شود و برای خود تبدیل به شخصی منحصر به فرد شود حتی اگر در چشم مردم "معمولی و گمنام" باشد.