میدونی شهدا زندا هستند والان همه ی شهدا اومدن و دارن حرفای ما رو میشنون ؟؟؟

حالا ما بگیم .. آی شهدااا ، که منو دعوت کردین بیام کنارتون ... دیروزِ منو نبینید الانِ منو ببینید .. دیروز چه کاره بودم ، بماند .. ولی اینجا اومدم ، بشماسلام دادم ،اومدم عهد ببندم .. الانِ منو ببینید

یکی از بزرگان تعریف میکرد توی هویزه ۷۲ تا شهید دادن

شهید علم الهدی و دوستانشون ..

اون بزرگوار تعریف میکردن که به هیئت دانش آموزی که همراهم بودن گفتم

بچه ها شهدا زنده هستن هرکدومتون برید دستتونو بزارید روی یه سنگ قبر شهید بگید ، تو ام برادر من ، رفیق من ، توی زندگی کمکم کن ..

دیدم یه دانش آموز بلند شد گفت چی میگی ؟؟؟ حالت خوشه ؟ اینا تمون شدننن چیی رفیق بگیر دوست بگیر .. !!!

جلسه ریخت بهم ...

با تیکه اومدنِ این همه خندیدن ..

میگفت من ناراحت شدم جلسه رو جمع کردم و راهی شدیم ..

گذشت .. ما کاروان رو آوردیم تهران و تحویل دادیم تقریبا یک سال و نیم گذشت از این اردوی ما ..

توی خیابون داشتم میرفتم دیدم کسی از پشت سر صدام میزنه ببخشید سلام یه لحظه وایسا