فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وطــ𓂆ـن اونجاست که برای رسیدن بهش روزشماری میکنی!😍
#غزة_تنتصر
#وطن
#غزه
🗣 🍃نیره نوری🍃
✾•#بانوی_بروز. عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/1281622041C7f5e91faeb
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
#قسمت_سی_و_یکم
به محض اینکه پیام به محل کارش رفت مدیر آن مجموعه پیام را صدا زد.
مدیر: پیام جان روزت بخیر باشه بیا میخوام یه همفکری با هم بکنیم.
پیام: جانم حاج آقا؟ من همه جوره در خدمتم.
مدیر: جانت بی بلا پیام جان! ببین ما متأسفانه در بخش پالایش اخبار خبرگزاری به شدت افت کردیم. در شأن مجموعه ی ما با این موقعیت نیست که تو این شرایط باشه، من یه نفر رو میخوام تو این بخش مشغول بشه، عقب افتادگی ها رو جبران کنه، میتونم روت حساب کنم؟
پیام: حاج آقا اگر دستوره که به روی چشم، منتها من حوزه ی تخصصیم رسانه هست. از طرفی این بخشی که فرمودید کارش خیلی رباتیکه، بچه ها با سطح تخصص پایین هم میتونن انجام بدن ها؟
مدیر مجموعه: میدونم میدونم، اما برام مهمه یکی که خیلی قابل اعتماده انجامش بده!
پیام: حاجی این بخش نیاز به فکر کردن هم نداره ها، مطمئنی تو بخشی که من هستم به مشکل نمیخوریم من برم اونجا؟
مدیر: اتفاقا برعکس مطمئن هستم قطعاً در این بخش به مشکل میخوریم منتها چاره چیه؟ به شدت عقبیم و باید جبران بشه.
پیام: آها، یعنی در این حد مسئله پیچیده ست؟ خیالت راحت حاجی من حلش میکنم.
پس از پایان مکالمه ی پیام و مدیر مجموعه یک پیامک هم برای تلفن امن مدیر آمد: سلام، پیرو نامه ی ارسالی در خصوص برادر محترم، از ارائه ی هرگونه بولتن به بخشی که ایشان در آن مشغول هستند نیز خودداری شود...
پیام رسماً با این وضعیت از هر بخشی که ممکن است اطلاعاتی را به وی برساند محروم مانده بود. این تصمیمی از طرف خود محسن بود تا از هرگونه جاسوسی نا خواسته ی پیام که ممکن بود در قالب گفتگوی دوستانه اش با نوال صورت بگیرد یا هرگونه نشت اطلاعات توسط وی که میتوانست برایش هزینه ساز شود و آینده اش را نابود کند جلوگیری شود...
پیام خیلی متوجه تغییراتی که اطرافش رخ میداد نبود. اساساً آن قدر ذهنش درگیر نوال بود که این تغییرات را متوجه نمیشد.
با نوال هم تماس هایی داشت.
در یکی از این تماس ها نوال به پیام گفت: من دارم یه گزارش درباره ی خانواده ی یکی از شهدای حزب مینویسم. ایشون اطلاعاتی بوده و همسرش هم برای من گفته که این شهید در سفری که به تهران داشته با یکی از سرداران ایران هم دیدار داشته، کمی درباره ی این سردار اطلاعات میخوام، میتونی کمکم کنی؟
موساد این قدر بازی را از نگاه خودش هوشمندانه طرح ریزی کرده بود که در مصاحبهی نوال با خانواده ی شهدا که هیچ اشاره ای به اسم ایران و سرداران نشده بود، چنین متنی را گنجانده بود. تصور آنها این بود که بعد از مصاحبه احتمالا حزب سراغ خانوادهی آن شهید نخواهد رفت و مطالب نوال به دقت بررسی نخواهد شد.
پیام به نوال گفت: خب اطلاعات مربوط به سردار رو میخوای تو متن مصاحبه بیاری؟
نوال گفت: نگران نباش من حساسیت های حفاظتی رو به خوبی میفهمم و تو متن گزارش طوری بهش اشاره میکنم که اون موارد خدایی نکرده افشا نشه!
پیام به نوال گفت: خیالت راحت، برات کامل اطلاعاتش رو در میارم.
نوال و پیام خداحافظی کردند، پیام با محسن تماس گرفت: حاج محسن سلام، یه زحمتی دارم.
محسن: جانم پیام جان، جون بخواه از من
پیام: جان شما بی بلا، فکر کنم چون مسئله حساس هست تلفنی نمیتونم بگم، باید حضوری ببینمتون
محسن سریعا خودش را به پیام رساند.
پیام خیلی وقت بود که هم رفیق محسن بود، هم کیسی بود که محسن روی آن کار میکرد و هم یک پروژه ی جدید.
پیام گفت: آقا محسن ما دنبال اسم و اطلاعاتی درباره ی یکی از سرداران هستیم.
محسن گفت: برا چی میخوای؟
پیام گفت: والا، خانم نوال داره خاطرات شهدای حزب رو در لبنان کامل میکنه، اینا یکیشون به ایران سفر کرده و با یه سرداری دیدار داشته، برای کامل کردن خاطرات میخواد.
محسن گفت: نوال از کجا میدونه؟
پیام گفت: همسر شهید گفته؟
محسن گفت: کدوم سردار؟
پیام اسمی رو گفت، محسن کمی فکر کرد. صاحب اسم رو به خوبی می شناخت منتها چون نمی دونست که نوال و پیام چقدر صیمی هستن و آیا ممکنه پیام به نوال بگه محسن این اطلاعات رو داده و محسن نمی دونست که آیا با این کار ممکنه جان خودش هم به خطر بیفته یا نه به پیام گفت: آره من یه رفیقی دارم، بهت وصلش میکنم. باهاش صحبت کن اون کامل بهت میگه همه چیز رو...
محسن اجازه نداد صحبت ها خیلی طولانی شود و به پیام گفت: پیام جان من یه کار خیلی فوری دارم، میرم، بازم هرچی بود کامل به من بگو، من نمیخوام جلو یدختره کم بیاری، بگو من بهت همه جور اطلاعاتی میدم.
محسن اینها را گفت و فورا خودش را به هادی رساند: موساد دنبال سردار فلانی هست، یکی از بچه ها رو میخوام وصل کنم به پیام یه سری اطلاعات انحرافی که میخوایم رو به پیام بده که منتقل بشه به دختره
سرداری که پیام و نوال دنبالش بودند در بخش بی سرنشین ها کار میکرد...
ادامه دارد....
.
✾•#بانوی_بروز. عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/1281622041C7f5e91faeb
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قبل از #نیمه_شعبان حتما ببینید....
✾•#بانوی_بروز. عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/1281622041C7f5e91faeb
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹درپی دوست به کوی دگران می گردم
🔹یار در خانه و من گرد جهان می گردم
🏳 #نیمه_شعبان
🏳 #میلاد_امام_زمان علیه السلام
🌸#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
✾•#بانوی_بروز. عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/1281622041C7f5e91faeb
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ارزش #نیت غافل نباشیم .
گاهی دستمون خالیه ، اما با نیت خالص و الهی می تونیم به مراتب بالای معنوی و درجات قرب به خداوند دست پیدا کنیم ،که شگفت انگیزه.
به عنوان مثال به این خاطره بسیار جالب از #استاد_قرائتی در مورد حضرت مهدی (عج) توجه کنید .👆
🏳 #نیمه_شعبان
🏳 #میلاد_امام_زمان علیه السلام
✾•#بانوی_بروز. عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/1281622041C7f5e91faeb
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🏳 #نیمه_شعبان
🏳 #میلاد_امام_زمان علیه السلام مبارکباد
🌸#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
✾•#بانوی_بروز. عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/1281622041C7f5e91faeb
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونستید ولنتاین یه کشیش مسیحی بوده؟
مفاهیمی که برعکس میشوند!
#ولنتاین
#رحیم_پور_ازغدی
✾•#بانوی_بروز. عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/1281622041C7f5e91faeb
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈•
#قسمت_۳۲
بر اساس تصمیمی که گرفته شده بود هادی مامور شد تا سناریویی طراحی کند تا اطلاعاتی کاملا ساختگی اما صددرصد نزدیک به واقعیت از سردارانی که مد نظر موساد هستند، در اختیار نوال قرار بگیرد.
آنچه از سناریوی پیچیده ی هادی میتوان بیان کرد این بود که در خصوص برخی از سرداران، از سازمانی که در آن کار میکردند خواست تا خبر انتقالی آنها به محلی جدید اعلام شود. بطور مکتوب به نیروهای محل جدید اعلام شود و سرداران مد نظر حتما چند جلسه ای را در مراسم صبحگاه مکانهای جدید حاضر شوند. این بخش قابل بیان از کارهایی ست که هادی انجام داد. او و تیمش مجموعه کارهایی انجام دادند تا موساد یقین کند که اطلاعات منتقل شده با نوال صد در صد واقعی است.
نوال چند هفته به همین شکل با پیام در ارتباط بود. شیوه ی نوال این طور بود که اگر اطلاعاتی از پیام میخواست و آن اطلاعات ناقص بود ارتباطش را با پیام کم و یا لحنش را خشکتر میکرد و همین کافی بود تا پیام که بسیار به دنبال جلب رضایت نوال بود ناخواسته نسبت به آنچه باید انجام دهد کاملا شرطی شود.
وسط بحث هایی که نوال و پیام با هم داشتند معمولا مسائل غیر کاری بسیار زیاد مطرح میشد. نوال بالاخره یک روز برای پیام چنین نوشت: من با خانواده ام صحبت کردم و موفق شدم رضایت آنها را بگیرم.
قرار شد نوال بعد از هفته ها دوباره به ایران بیاید. حضور او در ایران در شرایطی بود که در شبکه های اجتماعی فارسی زبان تا حدود بسیار زیادی برای فعالان رسانه ای به یک چهره شناخته شده تبدیل شده بود. از طرفی او که صفحه ی اینستاگرامش عمدتاً توسط کاربران فارسی زبان دنبال میشد به اینکه قصد دارد با پیام ازدواج کند نیز کاملا عامدانه اشاره کرده و پیام هم از این طریق بین رسانه ای ها در کانون توجه قرار گرفته بود.
بعد از مدتی نوال به ایران آمد و با پیام ازدواج کرد (ناچاریم از بیان جزئیات این بخش و حواشی، به دلیل برخی حساسیت ها بطور کامل عبور کنیم و از این بابت از مخاطبینم پوزش می طلبم.) نوال پیش از ازدواج به پیام گفته بود که قبلا ازدواجی ناموفق داشته و فرد قبلی کسی بوده که چندان اعتقادی هم به مقاومت نداشته علت جدایی هم همین بوده است. این موارد چندان برای پیام مهم نبود و اساسا هیچ چیزی باعث نشده بود که پیام به خودش اجازه بدهد کمی درباره ی نوال و گذشته ی او و حتی خانواده اش، تحقیق کند. البته اینکه نوال هم به پیام گفته بود که پدر و مادرش سالهاست در سوئد زندگی میکنند بی تاثیر نبود.
به هر جهت سه روز از ازدواج پیام و نوال میگذشت که آنها برای پوشش یک نشست خبری، مربوط به یکی از فرماندهان مقاومت که موقتا در مشهد مستقر شده بود، راهی مشهد شدند.
در چند ماه اخیر زندگی پیام به سمتی رفته بود که متأثر از چندین مصاحبه با چهره های رده بالا که تصاویر خودش و آن مصاحبه ها را در پیج اینستاگرام و توئیترش منتشر کرده بود بیش از قبل مورد توجه کاربران شبکه های اجتماعی (عمدتا فعالان در حوزه ی خبر) قرار گرفته بود.
مهم ترین سوالی که در جلسه ی موساد که در آن سناریوی حذف پیام نوشته شده بود وجود داشت و پاسخی برایش نداشتند؛ این بود: بین این همه سردار وکیل و وزیر واقعا چه دلیلی دارد که یک سرویس بخواهد یک خبرنگار را بکشد و اساسا اگر موساد دست به ترور پیام بزند، این موساد را نزد سرویس های اطلاعاتی ایران بیش از پیش تابلو و این اقدام را مشکوک نمیکند؟
پیام اساساً عددی نبود که موساد بخواهد برای ترورش طرح ریزی عملیات بکند و از طرفی موساد برای ارتقا وضعیت نوال در ایران به این ترور نیاز داشت.
از همین رو یک سناریو رسانه ای تعریف و از موساد به بازوی رسانه ای فارسی زبان آن، منتقل شد. سناریوی رسانه ای به این شرح بود: تصاویری که پیام از خودش و مصاحبه هایش با چندین سردار سپاه، فرمانده ارتش و مقامات رده بالا منتشر کرده جمع آوری و گزارشی تحت عنوان "ناگفته های زندگی یک فعال رسانه ای که با تیم بازجو خبرنگاران همکاری میکند" منتشر شود. در مرحله ی دوم قرار بود اکانتهای موساد این مصاحبه را پوشش داده و کمی فضا را پیرامون پیام داغ کنند.
موساد میخواست ترور پیام به بهانه ای دیگر رخ دهد تا بعد از آن فورا در رسانه هایی که در بستر فارسی دارند القا کنند که پیام به دلیلی دیگر کشته شده تا باز هم رد پای خود را در مسئله کمرنگتر کند.
خلاصه ی سناریو این بود: بعد از فضا سازیهای حداکثری، پیام در مشهد به قتل برسد و بعد اعلام شود یک کاربر برانداز متأثر از تولیدات رسانه ای رسانه های برانداز در خصوص پیام و نقش این بازجو خبرنگار، خشمگین از تهیه اعتراف های اجباری برای چند ایرانی که در فضای براندازی فعال بودند، او را به قتل رسانده است.
مصاحبه ای که پیام و نوال میخواستند از سردار در مشهد بگیرند تهیه شد. پیام میدانست که محسن هم در مشهد است و اتفاقا چند دیدار کاری هم به بهانه ی همایش با او داشت.
ادامه دارد
@banuie_beruz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مذاکره با #آمریکا به روایت تصویر👆
✾•#بانوی_بروز. عضو شوید.👇
https://eitaa.com/joinchat/1281622041C7f5e91faeb
••┈┈┈••✾••✾••✾••┈┈┈••