eitaa logo
برادر شهیدم♡
436 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
40 فایل
ولی من با هر عکسی که ازش تو شهر میبینم دلم براش پر میکشه برای غریبیش برا تنهاییش برا مظلومیتش :) #شهید_حسین_اوجاقی #شهید_علی_خلیلی #شهید_مالک_رحمتی ارسال سوژه : @kosarraheli ادمین تبادل : @m_haydarii 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍شهید دستغیب یک هفته قبل از شهادتشان به دیدار آقای نجابت رفتند. آقایی که ناقل این جریان است ، می‌گوید من آقای دستغیب را به منزل آقای نجابت رساندم و خودم در بیرونی منتظر نشستم و آقای دستغیب به داخل رفت و با آقای نجابت خلوت کرد. بعد از مدتی از اتاق صدای شنیدیم. بعداً دوباره آقای دستغیب را سوار ماشین کردم و به منزل رساندم ؛ اما آقای دستغیب دیگر ساکت شد ، غذایش هم خیلی کم شد ؛ کاملاً در حال مراقبت بود تا اینکه جمعه شد و ایشان شهید شدند. فرد بمب‌گذار خودش را به ایشان چسباند و ایشان تکه‌تکه شد. مرحوم قبلاً به آقای دستغیب وعده داده بود که به مقامات بالا خواهد رسید. آقای نجابت که از حیث مقامات بالاتر از آقای دستغیب بود، به ایشان وعده داد که موعد رسیدن به آرزویت فرارسیده‌است. معلوم است کسی که عمری برای یک آرزو زحمت کشیده باشد و به او بگویند این آرزو در شُرُف برآورده شدن است، قهقهه می‌زند. ایشان طی یکی دو دقیقه (مدتی که به شهادت رسیدند) از شر تمام سنگ و کلوخ‌هایی که سر راهشان بود، خلاص شدند و خورشید برایشان طلوع کرد. 📚به نقل از آیت الله جاودان 97/1/1 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
من آنروز در زیر آفتاب داغ، چفیه بر سر می انداختم..تا نسوزم... بعضی ها..🥀• امروز روسری از سر انداخته اند... که موی سر به نشان دهند و بسوزند... بسوزانند..💔• 💛📝 💥 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
^'💜'^ میگفت دوست دارم سه تا بچه داشته باشم و اسم دومیشو بذارم عباس.. بعد میگفت ابوالفضل بذاریم یا عباس؟ یخورده مکث میکرد دوباره میگفت نه عباس.. بعد یه بغضی ته گلوش مینشست به حضرت عباس علاقه ویژه ای داشت. ♥️🕊 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌿| ویژگی امام خمینی 🔺شهید حاج قاسم سلیمانی: امام اولین کاری که کرد سیلی زدن به ترس بود. اول ترس را در حوزه و در طلاب کشت، بعد ترس را در جامعه کشت. وقتی امام این خوف را شکست امامی که در زمان خودش، خواندن اعلامیه‌های امام رعب آور بود، امام آن سخنان آتشین و بلند را بیان کرد. در روز اول که هیچ کس با او نبود گفت خدا و در روز آخر که همه ملت با او بودند نه این ملت ملت‌های متعددی با او بودند امام باز فرمود خدا این رمز موفقیت امام[خمینی] بود. شهید حاج 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
شهید مدافع‌حرم 🎙راوے: مادر شهید 🪴زمانی‌که عبدالکریم، کودکی یک‌ساله بود، من را از خطری جدّی نجات داد. آن روز او در گهواره بود و من مشغول انجام کار‌های منزل بودم. وقتی به سمت آشپزخانه حرکت کردم، فرزندم با جیغ ناگهانی، مرا متوجّه خود کرد. به طرف او رفتم که ناگهان صدای مهیبی از آشپزخانه برخاست. صدای ترکیدن زودپز بود. عبدالکریم با گریه خود سبب شد من از این اتفاق در امان بمانم. 🪴احترام به والدین، بارزترین ویژگی فرزندم بود؛ هیچ‌گاه تندخویی و یا صدای بلند عبدالکریم را نشنیدم. او همواره متبسّم بود و سعه‌صدر داشت. حتی اگر موضوعی فرزندم را آزرده‌خاطر می‌کرد، هیچ‌گاه آن را به روی ما نمی‌آورد. 🪴از کودکی، روحیه‌ی ایثار و ازخودگذشتگی در وجود عبدالکریم نهادینه شده بود. نوجوانی کم‌سنّ و سال بود که اشتباه یکی از اعضای خانواده را برعهده گرفت تا به جای او بازخواست شود. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
••🌱 حاج‌حسین‌یکتامیگفت: کجایه‌گناه‌رو‌به‌خاطر‌روی‌گلِ یوسفِ‌زهرا‌ترک‌کردی‌و‌ضررکردی؟🚶🏿‍♂ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دم زدن از علی(ع) جگری چون جگر حمزه میخواهد.. شیعه بودن تاوان دارد شیعه تافته جدا بافته است تقدیرش با همه فرق میکند.. مثل ١٠ سالگی علی عقایدش را به سخره می‌گیرند. بوی خطر که مشموم می‌شود. تنهایش میگذارند، و تنهایش میگذارند..! -برشی‌از‌کتاب‌حیدر- 🕊⃟🇮🇷 @baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
غایبۍازنظراماشدہ‌اۍساکن‌دل بنمارخ‌بہمن‌اۍغایب‌مشهودبیا.. نیست‌خوش‌ترزشمیمت‌نفسِ‌باغ‌بهشت گل‌خوشبوۍاۍجنتموعودبیا..💚🕊⃟🇮🇷 @baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
شاهراهِ خداست راهِ نجف کعبه ی ماست بارِگاه نجف🤍🕊⃟🇮🇷 @baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشقم اگر علی ست سردارم ارزوست😍🤩❤️❤️ علی 🕊⃟🇮🇷 @baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لا فَتی اِلّا عَلی و لا سَیفَ اِلّا ذُوالفَقار جوانمردی همچون علی نیست و شمیشیری چون ذوالفقار نیست💚🕊⃟🇮🇷 @baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
. ‌‌ بندگیمون جوری شده کھ اگھ در محضر خلقِ‌خدا باشیم شهید زنده‌ایم! ولـے اگر در محضرخُدا و خلوت خودمون باشیم الله اکبر . . . ! :] ‌‌ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
سر از پیکرش جدا افتاده بود... برای اینکه خانواده به خصوص مادرش ناراحت نشوند، یکی از بچه ها صورت احمد را شست موهایش را هم شانه زد سر را جوری روی پیکر گذاشت تا جراحت مشخص نشود. وقتی مادر جنازه پسرش را دید، گفت: مادر من که دوست داشتم تو مثل امام حسین بی سر شهید بشی... دست زیر سر احمد برد تا صورتش را ببوسد که متوجه جدایی سر فرزندش شد. 😭 خطاب به احمد گفت: مادرم شیرم حلالت، من نیز خواستم همینطوری شهید بشوی... بعد گفت: به فدای امام حسین، به فدای علی اکبر امام حسین، به فدای سر امام حسین «ع»... 🕊🌱 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🛑شهیدی که بعد از شهادت،برگه امتحانی دخترش را امضا کرد! ✅ به نقل از دختر شهید: «یک هفته از شهادت پدرم گذشته بود، در زادگاه پدرم، شهر خوانسار، برای او مراسم ختم گرفته بودند. بنابراین مادر و برادرم هم در خانه نبودند و من باید به مدرسه می رفتم. 🔰وقتی وارد مدرسه شدم، دیدم که برای تجلیل از پدرم مراسم تدارک دیده اند، پس از مراسم راهی کلاس شدم، خانم ناظم از راه رسید و برنامه امتحانی ثلث دوم را به من داد، در غیاب من همه بچه ها برنامه امتحانی شان را گرفته بودند و فقط من مانده بودم. 💠 ناظم از من خواست که حتما اولیایم آن را امضا کنند و فردا ببرم. به فکر فرورفتم که چه کسی آن را برایم امضا کند؟ 💥 نسبت به درس و مدسه ام بسیار حساس بودم و رفتن پدر و نبود مادر در خانه مرا حساس تر کرده بود. وقتی به خانه رسیدم چیزی خوردم و خوابم برد... 🌟در خواب پدر را دیدم که از بیرون آمده و مثل همیشه با ما بازی می کرد و ما هم از سر و کولش بالا می رفتیم. پرسیدم آقاجون ناهار خوردید؟ گفت: نه نخوردم. 🍀به آشپزخانه رفتم تا برای پدر غذا بیاورم، پدر گفت: زهرا برنامه ات را بیاور امضا کنم. گفتم آقاجون کدام برنامه؟ گفت: همان برنامه ای که امروز در مدرسه دادند. رفتم و برنامه امتحانی ام را آوردم اما هرچه دنبال خودکار آبی گشتم پیدا نشد. می دانستم که پدر هیچگاه با خودکار قرمز امضا نمی کند، بالاخره خودکار آبی ام را پیدا کردم و به پدر دادم و رفتم آشپزخانه. اما وقتی برگشتم پدرم را ندیدم، نگران به سمت حیاط دویدم دیدم باغچه را بیل می زند. 🌻 آخر دم عید بود و بایستی باغچه صفایی پیدا می کرد، پدر هم که عاشق گل و گیاه بود.برگشتم تا غذا را به حیاط بیاورم ولی پدر را ندیدم . 🌾این بار هراسان و گریان به دنبال او دویدم اما دیگر پیدایش نکردم ناگهان از خواب پریدم... ☀️صبح شد، موقع رفتن به مدرسه با عجله وسایلم را آماده می کردم، ناگهان چشمم به برنامه امتحانی ام افتاد که با خودکار قرمز امضا شده بود! ✅ وقتی به خواهرم نشان دادم حدس زد که شاید داداشم آن را امضا کرده باشد ولی یادم افتاد که برادرم در خانه نبود. 🔮خواب دیشب برایم تداعی شد، با تعجب ماجرا را برای خواهرم تعریف کردم. 🌼پدر در قسمت ملاحظات برنامه نوشته بود: «اینجانب رضایت دارم، سید مجتبی صالحی» و امضاء کرده بود. در مدرسه ماجرا را برای دوستم تعریف کردم، دوستم هم به من اطمینان داد که واقعیت دارد. او ماجرا را برای خانم ناظم تعریف کرد و گفت: که این اتفاق برای شهید صالحی افتاده، یعنی اسمی از من و پدر من به میان نیامد. مادر، در خواب شهید را به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم می دهد که با برخورد مردم که دم در می آیند و از امضای نامه می پرسند چه بکند؟ 🌻 شهید می گوید: «سادات (اسم همسر شهید) تو هم شک داری؟» با گریه می گوید نه، او ادامه می دهد: «اگر کسی شک دارد بگو تا روز قیامت در آن باقی بماند تا همه حقایق آشکار شود. ✨همان موقع برنامه را به آیت الله خزعلی می دهند تا برای تعیین صحت و سقم آن پیش علمای دیگر ببرد. 🌹علمای آن زمان صحت ماجرا را تایید می کنند و برنامه به رویت حضرت امام(ره) نیز می رسد. 💠اداره آگاهی تهران نیز پس از بررسی اعلام می کند امضا مربوط به "خود شهید مجتبی صالحی" است، اما جوهر خودکاری که امضا را زده شبیه هیچ خودکار یا خودنویسی نمی باشد. ✨با تایید مطلب، امروزه مردم با رفتن به موزه شهدا و دیدن آن نامه، شهید را می شناسند و به یکدیگر معرفی می کنند... 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارتون . موشن 📌سوریه سازی به بهانۀ حجاب 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
دوست دارم اگر شهید شوم، پیکری نداشته باشم. از ادب به دور است که در محضر سیدالشهدا (ع) با تنی سالم و کفن پوش محشور شوم. و اگر پیکرم برگشت دوست دارم سنگ قبری برایم نگذارند. برایم سخت است که سنگ مزار داشته باشم و حضرت زهرا (س) بی نشان باشند.  🕊️ تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۸/۲۳ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
📚 📔 کتاب "هواتو دارم" اثری است از محمدرسول ملاحسنی که به روایت زندگی شهید مدافع حرم مرتضی عبداللهی می پردازد. این جوان، دل حاج قاسم را با اختراع و نوآوری اش نرم کرد..! مسجد بود که مرتضی را مرتضی کرد. آقا مرتضی عبداللهی جوانی باهوش و شجاع بود که به انواع و اقسام هنرهای رزمی تسلط داشت. عشق به جهاد و شهدا را از همان اول می شد به وضوح در او دید. ولی در آخر هم خدا او را فراخواند و به او گفت "هواتو دارم" تا با شهادت، آسمانی شود. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔸 بسیجی مجروح‌شده در اغتشاشات مشهد شهید شد. 🔹«حسین براتی» بسیجی ناحیه مالک اشتر مشهد پس از یک ماه تحمل جراحت‌های ناشی از شلیک گلوله اغتشاشگران، سحرگاه امروز در بیمارستان به فیض شهادت نائل شد. 🔹جمعه ۲۲ مهرماه دو نیروی بسیجی حافظ امنیت به یک خودروی پراید با پلاک غیربومی مشکوک شدند و آن را متوقف کردند. اما افراد درون خودرو به صورت ناگهانی به نیروهای بسیجی تیراندازی و فرار کردند. 🕊️ تاریخ شهادت: ۱۴۰۱/۸/۲۳ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
حرکت، جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر، من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است، سکونم مرا بیچاره کرده. 🌹 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴ادواردو فرزند یكی از ثروتمندان میلیاردر ایتالیا، بعد از مطالعه تصادفی قرآن، مسلمان شیعه شد و نام خود را مهدی گذاشت و پس از سفر به ایران با حضرت امام (ره) ملاقات كرد. بیست و چهارم آبان سالگرد شهادت شهید آنیلی است. 🌹 🕊️ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
من دنیا را طور دیگری می بینم دنیای من دنیای خالص است؛ دنیای من یک بُعد دارد، مثل آب که از ترکیب اکسیژن و هیدروژن باشد؛ مثل الماس است که تنها یک تک ماده ای خالص است؛ با هیچ چیزی حل نشده من شیعه هستم .. 🌹 🕊️ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
شهید ادواردو (مهدی) آنیلی: دنیای من مثل الماس خالص است... من شیعه هستم. شیعه تک است. چیزی دارد که سایر ادیان ندارند و آن وابستگی به ولایت اهل‌بیت (ع) است. اهل‌بیتی که هر کدامشان تک و بدون مشابه هستند. ما تنها یک امام علی (ع) داریم، یک امام حسین (ع) که تک است. اذان شیعه تک است، نمازش تک است و مهم‌تر از همه این‌که اهل‌بیت (ع) و رهبران اصیل دارد. روحش شاد و یادش گرامی 🌹 🕊️ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔰 شهید ادواردو(مهدی) آنیلی: شیعه چیزی دارد که بقیه ادیان ندارند؛ در نیویورک که بودم، یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتاب ها را نگاه می‌کردم… چشمم افتاد به قرآن… کنجکاو شدم که ببینم در آن چه چیزی آمده‌ است. آن را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش را به انگلیسی خواندم. احساس کردم که این کلمات، کلماتی نورانی است و نمی‌تواند گفته‌ بشر باشد. خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم.. ادواردو خیلی شب‌ها بیدار می‌ماند و با نور شمع تا صبح قرآن را مطالعه می‌کرد. 🌹 🕊️ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
💌 : مطمئن باش هیچ چیزی مثل برخورد خوب روی آدم تاثیر ندارد.🌿 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
• . می‌گفت : به جایِ اینکه عکس خودتون رو بزارید پروفایل تا بقیه با دیدنش بھ گناه بیوفتن ، یه تلنگر قشنگ بزارید که با دیدنش به خودشون بیان ..!😉🌱 - شهید 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
. ‌‌ بندگیمون جوری شده کھ اگھ در محضر خلقِ‌خدا باشیم شهید زنده‌ایم! ولـے اگر در محضرخُدا و خلوت خودمون باشیم الله اکبر . . . ! :] ‌‌ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯