eitaa logo
برادر شهیدم♡
448 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
84 فایل
ولی من با هر عکسی که ازش تو شهر میبینم دلم براش پر میکشه برای غریبیش برا تنهاییش برا مظلومیتش :) #شهید_حسین_اوجاقی #شهید_علی_خلیلی #شهید_مالک_رحمتی ارسال سوژه : @kosarraheli ادمین تبادل : @m_haydarii 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
💟 مبارزه با نفس 💗ای‌ تو که ‌داری‌ همچون‌ دیگران دوست ‌شهید 💗مثل ابراهیم هادی نَفْس خود را ذبح کن 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
نشستم کنارش گفت: پاشو برو گفتم: چرا..؟! گفت: برو دنبالِ حرف‌های زمین مانده رهبر شهید فقط گریه کن نمی‌خواهد رهرو می‌خواهد من به عشق لبخند حضرت‌آقا رفتم جلو.. :) 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
وقتی سر به سجده می‌گذاشت، صدای سین‌های ذکرش در گوشم چرخ می‌خورد! ذکر مدامش، یا مولای یا صاحب‌الزمان ادرکنی و اللهم‌ عجل‌ لولیک‌والفرج بود! آن قدر گفت و چشید که خداوند در روز نیمه‌شعبان خریدارش شد :) 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
آرمان‌‌قهرمان‌دهـه‌هشتادے‌ها(:🕊 ارمان‌‌‌علے‌وردے‌طلبه‌ے‌جوان‌بسیجے که‌20‌نفرے‌ریختن‌سرشوکلے‌شڪنجه‌اش‌ دادن‌تا‌به‌اهل‌بیت‌و‌رهبــری‌فحش‌بده‌‌اما‌‌ آرمان‌قصه‌ے‌مابه‌حرفشون‌عمل‌نڪردو جونشـو‌داد🦋)" اهنگ‌غریب‌گیـر‌اوردنت‌رو‌آرمان‌خیلی‌ دوست‌داشته‌و‌همیشه‌گوش‌میداده، روز‌خاڪسپاری‌ارمان‌مادرش‌میگفتـه‌ دیدی‌اخـر‌غریب‌گیر‌اوردنت‌پسرم. . .💔" •🧡 ⁩⁩⃟ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
بعد از رفتن فرصت؛ قدر می دانی...🙂🖐🏿! •🧡 ⁩⁩⃟ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🦋 دوست‌شهید: میخواستیم‌بابک‌واذیت‌کنیم😆 هم‌تو‌غـذاش‌هم‌تو‌نوشابش‌و‌پـر‌فـلفل‌🌶 کردیم‌‌غذارو‌خورد‌دیـد‌تنده‌میـخواست‌ تحمل‌کنه‌بـزور‌بانوشابه‌بخوره.🥤 نمیدونست‌تونوشابش‌هـم‌فلفل‌داره‌ نوشابه‌‌روسر‌‌کشید‌یهو‌ریخت‌بیرون‌😰 قیافش‌‌دراون‌‌‌لحـظه‌خیلی‌خـنده‌دار‌شده‌ بـود‌همه‌ما‌ترکیدیم‌‌از‌خنده‌خودشم میـخندید‌😁😂 و‌بابک‌‌هیچوقت‌این‌کارمونو‌🚶🏻‍♂ تلافی‌نکرد🖐🏻 •🧡 ⁩⁩⃟ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
این دخترک سوری ۱۷ ساعت زیر آوار ماند و از سر برادرِ کوچک‌ترش حفاظت کرد تا سرانجام به نجات‌دهندگانش اینگونه لبخند زده و لحظه‌ای فراموش‌نشدنی برای چشم‌هایی که در سراسر جهان این قاب را می‌بینند، بیافریند. ‏عشق خواهر به برادر را انتهایی نیست ..🖤 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
حاج‌قاسم‌🥺یه‌جا‌توی وصیت‌نامشون‌📜میگن؛ خدایا🤲🏻وحشت‌همہ‌ے وجودم‌را‌فرا‌گرفتہ‌است'😔 من‌قادر‌بہ‌مھارِ نفسِ‌خودنیستݥـ 🤚🏻 رسوایم‌نڪن! :) •🧡 ⁩⁩⃟ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
بچگیامون تموم ِترسمون‌این‌بود؛ که‌تو‌حرم‌گم‌شیم .. حالاهمین‌ترس‌،شده‌آرزو ..!( : •🧡 ⁩⁩⃟ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
این همه شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت و شبکه‌های اجتماعیّ فضای شهر را پر کرده‌اند اما خودمان باید دین‌دار باشیم..! اینکه توانستیم دین‌دار بمانیم یعنی به مرز شهادت رسیدیم و شهیدیم.. :) 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
نمـی‌دونـم‌این‌ڪآنال‌چـ‌ی‌بودھ ۅ‌چنـدتاعضـوداشتہ ادمیـنش‌ڪی‌بودـہ . . . ! ولـ‌ی‌دم‌ا؏‌ـضآش‌گرم‌تالحظہ‌‌ـآخر موندن‌ولفٺ‌ندادن. 🕊🌸 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔰تازه پاسدار شده بود که به من گفت: زن می‌خواهد، وقتی از الیاس پرسیدیم که چه کسی را می‌خواهی در جواب بیست‌سؤالی راه انداخت! به ما می‌گفت بگردید گزینه‌ای را که می‌خواهم پیدایش کنید. 🔰دو دایره سفید و سیاه جلوی او گذاشته بودیم که اگر جوابش بله بود روی سفید و اگر نه بود روی دایره سیاه انگشت بگذارد! ما هم سؤال می‌پرسیدیم و او با گذاشتن انگشت روی دایرها جواب می‌داد، از روستا و محله و آشنا و فامیل پرسیدیم تا در نهایت روی گزینه‌ای توقف کرد و ما متوجه شدیم که خواهان دختر دخترخاله ناتنی من است. 🔰آن روزها دختران در روستا در سنین پایین ازدواج می‌کردند و عروس من هم 16سال سن داشت. این‌گونه شد که برای الیاس به خواستگاری رفتیم و بعد از بیست‌ سؤالی به دختر موردعلاقه او رسیدیم! 🔰یک روز قبل از رفتنش مثل همیشه غروب به خانه ما آمد و کم‌کم زمزمه رفتنش را به سوریه شنیدم، وقتی گفت که فردا عازم است حرفی از نرفتنش نزدمچون راهی را رفت که نمی‌شد گفت نرو! فردا صبح که برای خداحافظی آخر آمد، خودم از زیر قرآن  او را رد کردم، رفت و دیگر نیامد. 🔰بیشترین زمانی که احساس دل‌تنگی به اوج خود می‌رسد غروب‌هاست، چون هر غروب الیاس به سراغ من می‌آمد و هم‌دیگر را می‌دیدیم و به من می‌گفت: اگر کاری دارم بگویم تا انجام دهد، اگر هم نمی‌آمد حتماً زنگ می‌زد و جویای حالم می‌شد. 🔰 اما بعد از شهادتش غروب‌ها چشمم به در خانه خشک می‌شود شاید الیاسم بیاید و من یک‌بار دیگر روی ماهش را ببینم. ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯