eitaa logo
برادر شهیدم♡
437 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
43 فایل
ولی من با هر عکسی که ازش تو شهر میبینم دلم براش پر میکشه برای غریبیش برا تنهاییش برا مظلومیتش :) #شهید_حسین_اوجاقی #شهید_علی_خلیلی #شهید_مالک_رحمتی ارسال سوژه : @kosarraheli ادمین تبادل : @m_haydarii 🌿تبلیغات و خدمات: @hich_club
مشاهده در ایتا
دانلود
تصاویری از ایام رحلت امام خمینی(ره) - خرداد ۱۳۶۸ ⁦🥀 ✨ 🌷 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯ 🌷
✨ 🌸امام صادق (علیه السلام :) 🌱 صدقه اى كه خدا آن را دوست دارد عبارت است از : اصلاح ميان مردم هرگاه رابطه شان تيره شد، و نزديك كردن آنها به يكديگر هرگاه از هم دور شدند 🥀 ✨ 🌷🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏شهید خرازی: ما تا آخرین قطره خون خود می‌ایستیم شما هم باید بایستید... ⁦🥀 ✨ 🌷🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣سید مرتضی دوربین را برداشت و به میان مردم رفت! ⭕️ روایت بغض آلود شهید آوینی از لحظه عروج ملکوتی امام خمینی (ره) در خیابان‌های تهران ▪️عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، مهدی صاحب زمان، صاحب عزا است امروز 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
❣ طلبه شهید غواصی که شفایش را از امام رضا(ع) گرفت 🌱 دوران شهید حجت الاسلام 🕊🌹 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔰 به روایت همسر شهید علی صالحی ( قائم شهر) گاهی اوقات توزیع نفت محل را به عهده داشت. حتی یکی از همسایگان به او تهمت زده بود که با این کار، منفعت خود را می خواهی. اما ایشان هیچ جوابی نداد و گفت: « اشکالی ندارد، بگذار هر چه می خواهد بگوید.» بعضی ها می گفتند که او نفت را به منزل خود می برد. در حالی که سال ۱۳۶۱ بابت مصرف برق مبلغ ۳٠٠٠ تومان قبض آمده بود؛ چون که نفت خودمان را به نیازمندان می داد و ما از بخاری برقی استفاده می کردیم. می گفت: « نفت خود را به نیازمندان می دهم. چون ما دوتایی کار می کنیم و پول برق را می دهیم. ولی دیگران شاید نتوانند»  لشکر ویژه ۲۵ کربلا🌷 شهادت: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۱، خرمشهر شهید🕊🌹 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امیدبخش مثل مصطفی صدرزاده 🔹رهبر انقلاب امروز در حرم امام(ره): مجاهدان فداکار، مدافعان حرم، فعالان سخت‌کوش جهاد تبیین این‌ها همه جوان‌های این کشورند. گاهی اوقات شما می‌بینید از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفی صدرزاده به‌وجود می‌آید. ما از این مصطفی‌های صدرزاده در کشور بسیار داریم؛ این‌ها همه امیدبخش است. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت سی ام ( ادامه قسمت قبل ) یا اینکه یکی دیگر از بچه‌ها سوسک را توی دست می گرفت و با دیگران دست می داد و سوسک را در دست طرف رها می کرد و... چقدر مردم به خاطر کارهای بچه ها به احمداقا گله می کردند‌ اما او با صبر و تحمل با بچه ها صحبت می کرد. درست در همان زمان که احمداقا از مسائل معنوی می گفت: برخی از بچه‌ها به فکر شیطنت‌های دوران بچگی خودشان بودند. می رفتند مُهر‌های مسجد را میگذاشتند روی بخاری! مهرها حسابی داغ می شد، بعد نگاه می کردند که مثلا فلانی در حال نماز است. به محض اینکه می خواست به سجده برود می رفتند مُهرش را عوض می کردند و.... یا اینکه به یاد دارم برخی بچه ها با خودشان ترقه می آوردند، وقتی حواس خادم پرت بود می انداختند توی بخاری و سریع می رفتند بیرون! احمدآقا در چنین محیطی مشغول تربیت بود. بچه‌ها و سختی کار را تحمل می کرد و الحمدلله نتیجه گرفت. به جرئت می گویم آن تعداد شاگرد ایشان همگی به درجات بالای علم و معرفت رسیدند. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
بوی عطر عجیبی داشت نام عطر رو که می پرسیدیم جواب سر بالا می داد شهید که شد توی وصیت نامه اش نوشته بود: به خدا قسم هیچ وقت به خودم عطر نزدم هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل می گفتم: السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام شماهم خودتونو معطر کنید😉 شهید 🕊🌹 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻یادت اُفتادم.. دست از گناه کشیدم 🌱نگاهم کردی.. مسیر پُر از ظلمتم شد "نور".. پشیمانم برای تمام بارهایی که نـگـاهـت را نداشتم..🌺 صبحتون شهدایی🌷🌷🌷 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🌷 🌷 !! 🌷درگیری تو محور عملیات عین‌خوش شدید شد. نشسته بودیم پشت خاکریز، آماده. بهمان مأموریت داده بودند پاتک زرهی دشمن را دفع کنیم. بی‌ترمزها چند قدم آن طرف‌تر روی کپه خاکی ایستاده بودند. نگاه می‌کردند به استحکامات دشمن. یکی‌شان با دست جایی را نشان داد و تو گوش دیگری چیزی گفت. ملاقلی آمد طرفمان: «شما بی‌ترمزها! آن بالا چه کار می‌کنید؟» قبل از تمام شدن حرف فرمانده، پریدند پایین. تو تمام منطقه این دو تا معروف شده بودند به «بی‌ترمز». چهارده، پانزده سالی بیشتر نداشتند. 🌷عراقی‌ها پاتک نمی‌زدند. منتظر بودیم. نگاه کردم به بی‌ترمزها. آر.پی.جی را گذاشته بودند زمین و حرف می‌زدند. لبخند زدم. از وقتی آمدم گردان مالک اشتر (یا به قول بچه‌ها، گردان ضربت) با این دو بسیجی آشنا شدم. فرمانده بهشان سخت می‌گفت. همیشه می‌گفت: «اگر جلوی این دو تا را نگیرم، کار دست خودشان می‌دهند.» از شدت درگیری کاسته شده بود. از طرف سنگرهای عراقی گرد و خاک بلند شد. ماشینی می‌آمد طرفمان. یک بیل مکانیکی بود. داد زدم: «بچه‌ها. آر.پی.جی!» بی‌ترمزها نبودند. 🌷آر.پی.جی‌شان مانده بود روی زمین. فرمانده ایستاده بود پشت سرم: «کجا؟ بچه‌ها کجا رفته‌اند؟!» ناراحت بود. ماشین داشت نزدیک می‌شد. وقتی آمد جلوتر، یکی داد زد: «نزنید... نزنید، بی‌ترمزهان.» یکی‌شان پشت فرمان بود، آن یکی هم بالای ماشین، روی سقف. «بروید کنار! ما تصدیق پایه یک نداریم.» نگاه کردم به فرمانده خوشحالی تو چشم‌هاش موج می‌زد. یواش یواش اخم‌هاش رفت تو هم. از غیظ صورتش سرخ شد. مرا کنار زد، عصبانی رفت طرف بی‌ترمزها.... منبع: کتاب "آشیان" ❤️اَلّلهُمَّـ؏عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج❤️ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
❣رزمنده ای که امام بر پیشانی اش بوسه زد ▫️بعد از پیروزی عملیات والفجر ۲ (عملیات منطقه در حاج عمران) به محضر امام‌‎ ‎‌رسیدیم. تعدادی از رزمندگان اسلام که در عملیات شرکت داشتند، افتخار دیدار با امام‌‎ ‎‌را در حسینیۀ جماران پیدا کردند. رزمندگان دسته دسته وارد حسینیه می شدند و هر بار‌‎ ‎‌لحظاتی مداحی می شد سپس بچه ها بعد از دیدار با امام جایشان را به دیگران می دادند.‌‎ ‎‌ما بین این دیدارها یکی از رزمندگان پاک و مخلص بسیجی به نام که‌‎ ‎‌بعدها در زمرۀ پاسداران کادر رسمی قرار گرفت از طرف فرماندهی محترم کل سپاه و‌‎ ‎‌اینجانب به عنوان اسوه رزمندگان به محضر امام معرفی شد. این چهرۀ دلاور که از‌‎ ‎ خطۀ فارس (روستایی نزدیک فسا) بود در این عملیات در سمت فرماندهی یکی از‌‎ ‎‌گردان های تیپ ۳۳ المهدی حماسه آفرین بود و حدود یک هفته در حالی که در محاصرۀ‌‎ ‎‌تنگ دشمن بود راه حاج عمران به تنگ دربند را قطع کرده و زمینۀ پیروزی رزمندگان‌‎ ‎‌اسلام را فراهم کرده بود. بعد از معرفی جاویدی (که بعدها به فیض شهادت رسید) سر و‌‎ ‎‌صورت و پیشانی و دست امام را بوسید و آرام در کنار فرمانده اش قرار گرفت. در این‌‎ ‎‌لحظه صحنۀ جالبی رخ داد و آن این بود که امام بزرگوار با آن قامت بلند و مبارکشان خم‌‎ ‎‌شده و به پیشانی آن بسیجی دلاور بوسه زدند. اینجانب از دیدن این منظره عشق و علاقه‌‎ ‎‌عمیق امام را به فرزندان بسیجی خود دریافتم. (راوی: شهید علی صیاد شیرازی) شهید 🕊🌹 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️حرم امام خمینی ره اشاره رهبر انقلاب به استقامت دانشجویان و طلاب انقلابی 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 | | چادر فاطمه از گبر مسلمان می‌ساخت لاابالی در این خونه مقید می‌شد 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 روایت از روزی که ساواک (ره) را دستگیر کرد و از قم به تهران میبرد . 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🍃🌷 ﷽ سلاااام صبحتون بهشتی "وَقَلبڪ‌فےقَلبےیاشهید..." :) قشنگہ‌ها‌ نہ؟😇 قلب‌یہ‌شهید‌توقلبت‌باشہ... با‌هاش‌یکے‌شے باهاش‌رفیق‌شے اونقدررفیق‌واونقدر‌عاشق واونقدر‌شبیہ... کہ‌تهش‌مثل‌خودش‌شهید‌شی :)❤️ 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  🔮مهمترین ویژگی🔮 راوی همسر 🌷. مهمترین ویژگی🤔 مهدی که هیچ وقت از ذهنم🧠 پاک نمی شود این باشد که در همه حال به فکر مردم 👥بود. بخصوص آنهایی که از نظر مالی 💶 در وضعیت مناسبی نیستند. فقط هم مسایل مالی 💶 نبود هر کاری که از دستش 👋برای باز کردن مشکلات مردم بر می آمد کوتاهی نمی کرد. همیشه می گفت:« اسماء برایم دعا کن🤲 از نظر مالی دست و بالم آنقدر باز باشد تا هر کس که به من رجوع می کند نا امید برنگردانم و بتوانم بهش کمک کنم.» آن موقع زندگی ما یک زندگی کارمندی بود و با کلی قسط البته در طول زندگی کمک هایش را مخفیانه و به دور از چشم من👀 انجام می داد. بعد از شهادتش خیلی ها آمدند و از کمک های مهدی در حق خودشان گفتند. همه اش هم کمک های مالی 💶 نبود خیلی ها برای اینکه کارشان در جایی درست شود می آمدند پیش مهدی و او هم از کمک 🤝 دریغ نمی کرد. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔮از سوغاتی هایش لو رفت🔮 راوی همسر🌷. همه وسایلش را از من پنهان🙈 کرده بود حتی پاسپورتش. ولی مهدی از روی همان سوغاتی هایش لو رفت😁. روی هر کدام از خریدهایش نوشته بود دمشق، یا سوریه 🕌حتی آدرس فروشگاهش🏢 را هم داده بود که در سوریه بود. تازه فهمیدم که او اصلا کربلا و زیارت نرفته😔 است. راستش را بخواهید دنیا دور سرم چرخید به حدی حالم بد🤕 شد منقلب شدم که تصورش هم غیر ممکن🤧 است. وقتی موضوع را به او گفتم اولین سوالی که پرسید این بود که چه کسی موضوع را به تو گفته ست⁉️ من هم جواب دادم هیچ کس از سوغاتی‌هایت👜👡 فهمیده‌ام. خیلی گریه کردم😭پیش خودش هم گریه😭 کردم. مهدی اصلا طاقت دیدن گریه من را نداشت😞💔 اما هیچ نگفت.   🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔮 تــــنها دلیل 🔮 راوی همسر🌷.  باورتان نشود اما تنها چیزی که توانست مرا قانع کند صحبت های حضرت آقا💖 بود. مهدی از حرفهای آقا برایم می گفت و این که در زمان فعلی شرکت کردن در این جنگ و دفاع از حرم حضرت زینب(س) و در واقع دفاع از مظلوم مورد تایید ایشان است. مهدی به من گفت که حضرت آقا فرموده اند که اسلام حد و مرز🇮🇷 نمی شناسد و این وظیفه ما است که برای یاری هر مسلمانی🤝 از جان💘 خویش هم بگذریم. شاید این تنها دلیلی بود که قلب❤️💛 من را علی رغم میل باطنی‌ام آرام کرد. دیدم که او هم برای همین عقایدش 🌸می جنگد و من هم دیگر مخالفتی نکردم. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
🔮نه کمتر نه بیشتر🔮 راوی🌷. سوریه که بود برای آخرین بار به من زنگ زد☎️ و تلفنی چند دقیقه با من صحبت🗣 کرد مدام صحبت ولایت🌅 را مطرح می کرد و سفارش فرمانبرداری از حرف‌های آقـــا را به من می زد. می گفت تنها مسیر زندگی شما خط ⬅️ ولایت 🌅 است. آقا هر چه گفت 📝 همان را انجام بده نه کمتر نه بیشتر ⚖ فایل صوتی📻 حرف هایش را هنوز دارم و هر چند وقت یکبار گوش 👂می دهم. ببینید مهدی و امثال او چقدر برای پیروی از ولایت 🌅 تاکید داشته اند که حتی در آخرین صحبت هایشان🗣 هم آن را رها💞 نمی کردند. 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
  🔮وقت رفتن، برنگشت 🔮 راوی همسر 🌷. روز آخر در فرودگاه چمدان چرخ دارش را بغل کرده بود به جای اینکه روی زمین بکشد و بدو بدو🏃‍♂ رفت تا نکند از پرواز✈️ جا بماند. با اینکه زمان زیادی هم داشت، اما عجله می کرد که نکند نتواند برود. آن روز را از یادم نمی برم 👀 که سید مهدی وقت رفتن برنگشت که من و پدر و مادرش را ببیند 🤔 و حس کردم از همه تعلقاتش دل کنده😔✌️👏 است.  🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯
"امیرالمومنین مولانا علی(ع)": از سخن گفتن با کسی که کلامت را نمی فهمد بپرهیز،که تورا به ستوه می آورد.... 🕊⃟🇮🇷@baradar_shahidam •••❥⊰🥀↯