ومت بنی عباس آخرالزمان
رایت التانیث فی ولد العباس قد ظهر(۱۲)
قبلا بحث بنی عباس آخرالزمان را گفته بودیم که میتوانید دراینجامشاهده کنید
سه معنی می توان برای این حدیث کرد واژه تانیث را بریکی از این سه معنی می توانید تطبیق کنید:
الف:گرایش به زنان در حکومتشان
ب:فرزند دختر درحکومتشان بیشتر می شود
ج:شباهت ظاهری به زنان مانندبلندکردن موپیدا کردن یعنی خود را شبیه زنان کنند
نکاتی که داین روایت جالبه اینه که زنان طلاق می گیرندسوار مرکب میشوند،حرف شوهرشان را گوش نمی کنندواکثرعلائم بالا در تهران یافت می شود
عن المفضل بن عمر عن الامام الصادق(ع) قال: یا مفضل! أتدری أینما وقعت الزوراء؟ قال: قلت: الله و حجته اعلم.
فقال: إعلم یا مفضل أن فی حوالی الری جبلا أسود یبتنی فی ذیله بلده تسمی بالطهران و هی دار الزوراء التی تکون قصورها کقصور الجنه و نسوانها کحور العین.و اعلم یا مفضل، أنهن یتلبسن بلباس الکفار و یتزین بزی الجبابره، و یرکبن السروج، و لایتمکن لأزواجهن، و لاتفی مکاسب (مساکن- خ ل) أزواجهن لهن فیطلبهن الطلاق منهم، و یکتفی الرجال بالرجال و النساء بالنساء، و تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال. فإنک إن ترید حفظ دینک فلاتسکن فی هذه البلده، و لاتتخذها مسکنا، لأنها محل الفتنه، و فر منها إلی قله الجبال….(۱۳)
” نقل کرده مفضّل بن عمر ازحضرت صادق(ع) که فرمود: ای مفضل! آیا می دانی کجا واقع می شود دار زوراء؟ عرض کردم: خدا و حجت خدا بهتر می داند. فرمود: ای مفضّل! بدان به درستی که در حوالی ری، کوهی است سیاه، بنا می شود در ذیل آن کوه شهری به اسم طهران که دارای قصرهایی است مانند قصرهای بهشت و زن های آن شهر مانند حورالعین می باشند. بدان ای مفضّل! آن زن ها ملبس به لباس کفار و مزین به زینت جبّارین می شوند و سوار می شوند به زین و تمکین از شوهر نکنند و وفا نکند کسب شوهرها بر مخارج آن ها، پس طلاق بخواهند از شوهرها و … شبیه می شوند مردها به زن ها و زن ها به مردها، پس اگر خواستی دینت را حفظ کنی، در آن شهر سکنی مکن، و منزل و خانه در آن جا اختیار منما. برای خاطر آن که آن جا محل فتنه است و فرار کن از آن شهر به سوی قله های کوه و از سوراخ کوهی به سوراخ کوهی مثل روباه و بچه های روباه. “
پی نوشتها
۰-محدث نوری، مستدرک الوسایل، مؤسّسه آل البیت، چاپ اول، ج۱۱، ص۳۷۹، ح۲۲
۱- الدر المنثور : ج ۲ ص ۳۲۴- جامع الاخبار از سخنان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حجه الوداع
۲- وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه ج۱۱ (الجزء الاول من المجلد السادس)- الکافی : ج ۸ ص ۳۷ ح ۷
۳- البحار : ج ۴۱ ص ۳۳۱ ب ۱۱۴ ح ۵۱- منتخب الأثر : ص ۴۳۷ ف ۶ ب ۲ ح ۱۸
۴- الکافی : ج ۸ ص ۶۹ ح ۲۵
۵- نهج البلاغه ، صالح : ص ۴۸۵ خطبه ۱۰۲
۶- مستدرک الوسائل : ج ۱۲ ص ۳۳۵ ب ۳۹ ح ۶- إثبات الهداه : ج ۳ ص ۵۷۰ ب ۳۲ ف ۴۴ ح ۶۸۶
۷- تفسیر علی بن إبراهیم : ج ۲ ص ۳۰۲ – ۳۰۷
۸-همان
۹- البحار : ج ۵۲ ص ۲۵۴ – ۲۶۰ ب ۲۵ ح ۱۴۷- بشاره الاسلام : ص ۱۲۵ – ۱۳۰ – ب ۷
۱۰-همان
۱۱- إثبات الهداه : ج ۳ ص ۸۶ ب ۲۱ ح ۳۱
۱۲-منتخب الاثرج۳ ص ۲۶
۱۳- مستدرک سفینه البحار، ج۴، ص۲۷۰ ـ به نقل از “منتخب التواریخ”، فصل علائم الظهور، از علامه مجلسی
این پیامی که براتون ارسال شد که از یک سایت دقیقا کپی شده
(با ذکر منابع و نام سایت و...)
سوالات من براساس این مطالبی که خدمتتون فرستاده شد(از صحت منابعی که ذکر شده و از استحکام روایاتی که گفته شده اطلاعی ندارم) اینها هستن
لطف کنید و پاسخ بدید
۱_چرا به حکومت رسیدن زنان و قدرت گرفتنشون و دخالتشون در سیاست واجتماعی که در اون زندگی میکنن و برای حقوق اجتماعیشون که با مردها حقی برابر دارند مذمت شده؟ علاوه بر اون مشورت با زنان در امور سیاسی و قدرت گرفتن آنها چه مشکلی داره؟
درجامعه ای که نیمی از اونو زنان تشکیل میدن چه عیبی داره که زنان سهیم در حکومت باشند؟
2_برپایی مجلسهای زنانه که گفته شده چه اشکال یا عیبی داره؟
3_چرا فرمانبرداری و گوش کردن به حرف از زنان مذمت شده است؟زن هم مانند مرد از عقل برخورداره درسته که زن مظهر لطافت و احساسه ولی دلیل بر بی عقلی اون نیست...
و درکل چرا فرمانبرداری از مرد برای زنان در اسلام سفارش شده؟
4_چرا مرد سالاری مذمت نشده ولی زن سالاری مذمت شده؟
5_چرا زن فعالیت اقتصادی برای زن منع شده و خرجی که زن میده رو در این احادیث بد میدونن؟
6_مشارکت در تجارت چه اشکالی برای زنی که حدود الهی و حجاب رو رعایت میکنه وجود داره؟
7_در مورد سوار مرکب شدن برای زنان چه اشکالی وجود داره؟
8_طلاق خواستن زن و در کل حق طلاق خواستن برای زنان چه مشکلی بوجود میاره؟وقتی که زن دلیل محکم عقلی داشته باشه
متشکرم🌷التماس دعا
هدایت شده از یاسریع الرضا
سلام علیکم
سیاست برای زنان عیب نیست،
وارد شدن در عرصه سیاست هم
عیب نیست، کمک به حکومت هم
عیب نیست...،اما سپردن حکومت
عیب هست،چرا که زن از تعریف
خود خارج میشه.
بایک مثال تبیین میکنم
مثلا زمینی که تا امروز زمین فوتبال
بوده اگه بخواد از فردا مسجد بشه
باید مقدماتش آماده بشه و این یعنی
#تغییرکاربری...، اما شما حساب کنین
یک سد با عظمتی که میلیاردها بتن
و میله گرد و فولاد در اون بکار رفته
طوری که تخریبش هزینه های مضاعفی
برای کشور داره و بخوان تغییر کاربریش
بدن و تبدیل به فضای تجاری کنن
امکانش با خسارت همراه هست...
چرا که این جایگاه فقط تعریف
شده برای سد نه چیز دیگه...،
زن آفریده شده برای زن بودن،
ارزشی که خدا در قرآن متذکر شده،
و مصادیق زنان عالیه را برشمرد،
از مریم، آسیه و بانوی عالمین حضرت
صدیقه کبریٰ سلام الله علیها...،
زن تابع احساسات و عواطفی هست که
خانواده و جامعه با این احساس و عواطف رشد و ترقی میکنه،
زن مسئول ساخت انسانیت هست
اگرچه خودش این مسئولیت رو ندونه،
زن در تعالی روح مردان و رساندن به
مراتب عالیه نقش داره...،
بیشتر زندگی ها را میشه با شخصیت
زن بررسی کرد.
از طرفی سیاست و اظهار نظر
و بینش در مسائل کلان از زن
نهی نشده،آنچه نهی شده این هست
که زن وارد موضعی و جایگاهی بشه
که از اصل خود که تربیت خانواده و
رشد و تعالی انسانیت هست خارج
بشه....،
زن در حکومت داری مناسب نیست
چون تابع احساسات و عواطف
و وجود لطیف هست که در سختی
و فشار های عمیق که خاص مردان
هست امکان شکستن و ضعف
داره ، واین ظلم به زن هست نه
اینکه بگیم زن محدود شد،خیر...
زن امکان مشاوره، ورود در سیاست،
کمک به حکومت، اظهار نظر و تعاون
در کارهای بزرگ و کلان جامعه رو
داره اما با این شرط که از اصل خود
خارج نشه و به اولین مسئولیت
خود که حفظ خانواده و اولاد و شوهرداریست هم برسه...،
یعنی اول اون واجبه...
چرا که زن سالم ،خانواده سالمی داره
فرزندانی پرورش میده که نیاز اساسی
جامعه و سیاست را برآورده میکنند
نه اینکه به تربیت اولاد و خانه داری
نرسه از طرفی به فکر آبادانی کشور
باشه...، پس ذم در خروج از اصالت زن
هست نه صرف دخالت در سیاست
و حکومت داری....،
تابع احساس و عواطف بودن به
معنی بی عقلی و عدم ادراک زن
نیست، چه بسا زنانی که در علم
و گیرایی عمیق و ادراک به مراتب
بالاتر از زنان هستند ،مثل بانوی
مجتهده ما #بانوامین که سرآمد
بسیاری از زنان و مردان بود...،
شاکله و ساختار مرد تعریف شده
برای تلاش، کار سخت و فعالیت
کلان تا جایی که خدا حتی مسئولیت
حفظ نظام خانواده، جهاد و ...را به
به مردان سپرده...
مردسالاری اگر به معنای خودرأی بودن
و دیکتاتوری و اجرای قوانین خاص
مردانه و روحیه سخت و خشن
باشه نه تنها درست نیست
بلکه مذمت شده، مرد سالاری یعنی
پذیرفتن وظایفی که به مرد
محول شده و زن از این وظایف
سخت مبری شده....،
اگر چه مرد سالاری هم مورد پذیرش
اسلام نیست که بیشتر فعالیت ها و یا
تمام حضورها و کارهای کلان به
عهده مردان جامعه باشه و اونها
در همه چیز اظهار نظر کنند...
مشارکت در تجارت، سوار مرکب شدن
و بسیاری از فعالیت ذکر شده هیچ
ایرادی برای زنان نداره،
مگر اینکه زن با این مسائل #هویت
خودش رو تغییر بده و دچار استحاله
رفتاری و عدم تمرکز در اصالت
خودش بشه و حیطه وظایف و
اختیارات و ضوابط قانونی و شرعی
خودش رو زیر پا بگذاره که مع التأسف
گاها در جامعه شاهد هستیم....و این
مفسده داره.
در جوامع غربی به وضوح میشه
این آسیب هارو دید، آسیب هایی که
به اسم آزادی و رفع محدودیت از
زنان نام برده میشه در صورتی که
جز آسیب و خسارت به زن و
گسستن نظام خانواده و جامعه نیست.
حق طلاق هم گاها برای مرد
فساد انگیزه وهم برای زن.
زن اگه حق طلاق داشته باشه،
در کلیت دچار مشکل میشه،
چون امکانش هست که زنانی
به دنبال زندگی و تشکیل خانواده
و ایجاد نظام زن و شوهری نباشند
و به فکر تجربه و تنوع طلبی یا
سرکیسه کردن مردان و شهوات
باشند و با این اختیار(حق طلاق)
از مشکلاتی که بوجود آوردند
فرار کنند ،لذا این مشکلات محتمله
باید بررسی بشه و اگر این
اختیار و حق به زنان داده بشه
گاها جامعه دچار تزلزل در نظام
خانواده میشه و آمار طلاق ها نسبت
به همیشه بیشتر میشه...،
پس عقلا و قانونا و شرعا چنین
حقی پذیرفته نیست....،
پس مشورت از زنان بد نیست
بلکه پسندیده هست ،اما سپردن
کاری که موجب خروج زن از
حدود و وظایف و مقررات خاص
خودش بشه و از اصالت خودش
خروج کنه و موجب آسیب به جامعه
بشه مذموم و ناپسنده.
یاسریع الرضا 🔵🔴🔵
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
هدایت شده از نجمه کبیریان
#سوال
#شبهه
👆 جوابش سه تاگزینه میتونه داشته باشه👇
اولی خدااینارومیبینه ولی کمکی بهشون نمیکنه والبته خودش ازقصداینطوری میخواد باشه پس خدا سادیسم داره بایددرمان شه
دوم خدا اینارومیبینه امانمیتونه کاری بکنه وازدستش کاری ساخته نیست پس خالق وکامل مطلق نیست
سوم اینکه خدایی وجودندارد
نظرشماچیست؟؟
روزانه میلیون هاکودک آفریقایی،آسیایی و..براثرفقروبیماری وگرسمگی میمیرن وهزاران نفربراثرجنگ وکشتار کشته میشن
هدایت شده از سیدعادل مکتوفی
اولاً: تضمین روزی بندگان به معنای فراهم بودن زمینه ها برای بهره برداری انسان از آن با کوشش خودش است، نه اینکه خدا روزی هر کس را مستقیم در اختیارش بگذارد.
ثانیا: علاوه بر تلاش، وجود عدالت اجتماعى نيز شرط تقسيم عادلانه روزىها است؛ و اگر گفته شود: چرا خداوند خودش جلو ظلم ظالمين را نمى گيرد؟ مى گوئيم اساس زندگى بشر بر آزادى اراده است.
ثالثا: اگر انسان با درایت خود، روزی خویش را از منابع خدادای را در زمین کشف نکند، فقط باید خودش را به خاطر تأمین نشدن روزی اش ملامت کند.
♦️ از دیدگاه اسلام ریشهی همه بدبختیها نه در کمبود امکانات طبیعت بلکه در اعمال ظالمانه انسانها است. چرا که خداوند روزی هر جنبنده ای را فراهم می کند:
♻️«وما مِن دابَّةٍ فِی الاَرضِ اِلاّ عَلَی اللّهِ رِزقُها ویَعلَمُ مُستَقَرَّها ومُستَودَعَها کُلٌّ فی کِتابٍ مُبین؛(1)
هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر این که روزی او بر خداست. او قرارگاه و محل رفت و آمدش را میداند، همه اینها در کتاب آشکاری ثبت است.»
♦️بنابراین اگر بخشی از جامعه در فقر به سر میبرند نتیجه اعمال ناشایست خود انسانهاست:
♻️«ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ والبَحرِ بِما کَسَبَت اَیدِی النّاسِ لِیُذیقَهُم بَعضَ الَّذی عَمِلوا لَعَلَّهُم یَرجِعون؛ (2)
فساد، در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم انجام دادهاند آشکار شده است، خدا میخواهد نتیجه بعضی از اعمالشان را به آنها بچشاند شاید (به سوی حق) بازگردند.»
♦️و بر همین اساس امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: «هیچ فقیری گرسنه نماند مگر آن که توانگری از دادن حق او ممانعت کرد.»
♦️و فرمود: «همانا مردم جز در اثر گناه ثروتمندان، فقیر و محتاج و گرسنه و برهنه نمیشوند.»
پی نوشتها:
1. سوره هود/ آیه 6
2. سوره روم/ آیه 41
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتاء👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
هدایت شده از ...
دریک کانال روشنگری پاسخ به شبهه ای داده شده بود با این مضمون : چرا رهبر انقلاب رئیس جمهوران بی کفایت را که به نظام ومردم صدمه زده اند عزل نمیکند ؟! وپاسخ این بود که رهبر رآی مردم را محترم شمرده و از طرفی مردم باید متوجه بشن انتخاب اصلح کدام است واین عملکرد درآنها نهادینه بشه ودرغیر اینصورت اگر فقط رهبر تصمیم بگیرد مردم کم کم رآی دادن برای آنها از اعتبار میفتد وووو.
وبعد این شبهه وپاسخ آنرا درگروهی گذاشتم وبا جواب تند و حمله افراد قرار گرفتم وپاسخ ذیل را برای من نوشتنند. لطفا مطالعه بفرمایید و یک پاسخ مستدل ومنطقی و درخور که بتوانم به این نوشته ها برایشان بدهم بفرمایید ممنون میشم چون همینها نمیخواهند درانتخابات شرکت کنند سپاسگزارم
پاسخی که برای من نسبت به شبهه وپاسخی که ابتدا من برایشان ارسال کزده بودم اینست 👇
هدایت شده از ...
👇👇👇
مگرایشان به نهج البلاغه وسخنان امیرالمؤمنین اشنایی ندارند که چگونه رؤسای نالایق را فورا دستورعزل میدادند
وانان را کلا درهیچ پست ومقامی نمی گماردند
درحالی که نالایقها ومهره درشتهای مابعداز اتمام پستشون به پستهای دیگرو گاها بهتری ارتقاء پیدامیکردند
وقتی مردم شعار مااهل کوفه نیستیم علی تنهابماندرابرایشان سرمیدادند ایشان هم باید علی گونه عمل کنن
مگراینکه جلو ضررا هروقت گرفت منفعت است
میرالمومنین (ع) چگونه کارگزاران حکومت علوی را مورد نظارت قرار می دادند؟
حضرت امیرالمومنین(ع) از طریق نظام مخفی و دقیقی مسئولان حکومتی را تحت کنترل شدید داشته و عملکرد آنها را به طور دقیق رصد می کردند.
در تاریخ اشاره نشده که شیوه نظارت امیرالمومنین(ع) چگونه بوده، اما مشخص است ایشان از طریق افرادی که از آنها به عنوان «عیون» یاد می شود به صورت غیرمحسوس به کنترل و مراقبت از مراکز اقتصادی، بازار، کارگزاران حکومتی، قضات و استانداران و فرمانداران می پرداختند.
امیرالمومنین(ع)، به طور خاص کارگزاران حکومت را تحت نظارت داشتند و نه تنها تخلفات آنها را بررسی و با قاطعیت برخورد می کردند بلکه اگر احساسی می کردند مسئولی در معرض تخلف است، هشدارهای لازم را نیز می دادند.
در نهج البلاغه موارد متعددی از مکاتبات امیرالمومنین(ع) با کارگزاران و استانداران و فرمانداران وجود دارد که با عبارت «و لقد بلغنی» (یعنی به من خبر رسیده است) به آنها هشدارهای لازم را می دادند.
*امیرالمومنین(ع) اختلاس ها و فساد اقتصادی را چگونه کشف می کردند؟
اشاره شد که جزئیات چگونگی کشف فساد اقتصادی بر ما پوشیده است اما امیرالمومنین(ع) حاکمان را از نظر مالی و اقتصادی، عملکرد و نوع مدیریت و برخورد با مردم تحت نظارت شدید داشتند.
*فساد مالی و اختلاس هم از سوی امیرالمومنین(ع) کشف شد؟
بله کشف چند مورد اختلاس و سوءاستفاده اقتصادی کارگزاران حکومت از سوی امیرالمومنین(ع) صورت گرفت؛ فردی به نام «یزید بن حجیه» فرماندار ری بود که در بیت المال اختلاس کرد؛ هنگامی که امیرالمومنین(ع) متوجه اختلاس شدند سریعا «یزید بن حجیه» را احضار کردند، اما وی که می دانست علی(ع) نسبت به مفاسد اقتصادی حساسیت خاصی دارند از قلمروی ایشان گریخت و به معاویه پناه برد و از آنجا که امیرالمومنین(ع) بر وی دست نیافتند و اموالی نیز از این حاکم خائن به سراغ نداشتند، او را لعن و نفرین کردند.
همچنین «مصقلة بن هبیره شیبانی» از جانب امام علی(ع) به کارگزاری اردشیر خُرّه (از شهرهای فارس - فیروزآباد) برگزیده شد؛ وی در ازای آزادی گروهی از اهل کتاب که پیمان ذمه را شکسته و شورش کرده بودند، 1 میلیون درهم تقبل کرد که به فرمانده اعزامی امیرالمومنین(ع) پرداخت کند.
«مصقله» 500 هزار درهم داده بود و تصورش بر این بود که امیرالمومنین(ع) به سبب اشتغال به بحران ها بدهی 500 هزار درهمی را فراموش کرده است؛ هنگامی که زمان پرداخت پول فرا رسید و او به بیت المال واریز نکرد، حضرت علی(ع) او را احضار کرد و از حساب دقیق امیرالمومنین(ع) شگفت زده شد.
این کارگزار حکومت، اعلام کرد که توانایی پرداخت 500 هزار درهمی به بیت المال مسلمین را ندارد و به همین حضرت علی(ع)، وی را به زندان انداختند و از آنجا که فکر می کرد برخورد سختی در انتظارش است، لذا به هرحیله ای بود از زندان گریخت و به نزد معاویه رفت اما امیرالمومنین(ع) که می دانستند وی در کوفه املاکی دارد، به سراغ آنها رفت و خانه او را به سبب این خیانت ویران کرد.
در خطبه ای از نهج البلاغه تصریح شده که امیرالمومنین(ع) در عبارتی می فرمایند «قبح الله مصقلة»(خداوند مصقله را تقبیح نماید) چرا که او در آغاز کاری همچون آزادگان کرد اما چون بردگان گریخت.
حضرت علی(ع) با مفاسد اقتصادی به شدت برخورد می کردند و حتی به کارگزارانی که در معرض فساد اقتصادی نیز بودند، هشدارهای جدی و صریحی می دادند.
امیرالمومنین(ع) طی نامه ای به «زیاد بن ابیه» حاکم فارس هشدار می دهند « همانا من، به راستى به خدا سوگند مىخورم، اگر به من گزارش کنند که در اموال عمومى خیانت کردى، کم یا زیاد، چنان بر تو سخت گیرم که اندک مال گشته، و در هزینه خانواده درمانده و خوار و سرگردان شوى».
لحن تند و هشدارهای امیرالمومنین(ع) برای حاکمان به نوعی بازدارندگی از فساد نیز داشت و موید این مسئله است که تحت نظارت هستند و در صورت تخلف با برخورد و سخت مواجه خواهند شد.
ازعلی اموز اخلاص عمل
: اجازه دادن به ادامه فساد فرد مفسد هیچ توجیهی ندارد
مثل اینکه فرزندان یک خانواده یک دوست ناباب را انتخاب کردند((ضمن اینکه این دوست ناباب راهم گزینه ای ازچند دوست بوده که به فرزندان معرفی کردند)) که باحرفهاو دروغهاومکر خودرا وارد زندگیشان کرده پدر متوجه میشه که این فرد داره بچه هاش را به نابودی میکشه و ضرر پشت ضرر هست که به فرزندانش وارد میکنه .پدربااینکه این قدرت را داره که این فردرا