eitaa logo
کانال براهین پاسخگویی به شبهات مذهبی وسیاسی روز
3.8هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
125 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتاء http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین @barahin آیدی مدیر @Sotoudeh2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
دوستی گفت: امام حسن و امام حسین (ع)، با ایرانیان در جنگ بودند یا در گرگان شمال کشور جنگی به راه انداختند و ...! لطفاً توضیح روشنی دهید و اگر منابعی نیاز هست، معرفی نمایید. 👇 نزدیک اربعین به یاد طبرستان افتاده‌اند(؟!) پیش از مطالعه در تاریخ ایران و طبرستان در گذشته، باید «دوست و دشمن» امروز را شناخت که البته با چگونگی مواضع در برابر «ولایت حق» و «ولایت باطل» شناخته می‌شوند. آن که نادان و بی‌خرد (جاهل) باشد، دوست نیست و آن که در دلش نسبت به خدا، اسلام، اهل عصمت، قرآن مجید و مسلمانان، بغض داشته باشد، یقیناً دشمن است و آن که سعی نماید با دروغ، افترا، شبهه و ...، در اندیشه و دل مسلمانان تردید، شبهه و تزلزل ایجاد نماید، دشمنی است که به میدان نبرد آمده است! بغض و دشمنی گوینده، تا حدی است که حتی مانند برخی از اقوال نمی‌گوید: «امام حسن و امام حسین علیهما السلام، در جنگ طبرستان شرکت داشتند» بلکه می‌گوید: «آنها با ایرانیان در جنگ بودند و در شمال کشور، جنگ به راه انداختند!» ❇️ مهمّ - اگر چه تمامی این اقوال شایعه و دروغ است، اما آیا اگر به فرض دو امام معصوم به جنگ قومی رفته باشند و یا در جنگی با آنان شرکت نموده باشند، امام معصوم محکوم است و یا آن قوم؟! آیا اگر امامان با اعراب جاهلیت جنگیده باشند، حق است و اگر با ایرانیان جاهل جنگیده باشند، حق نیست؟! و البته هرگز در هیچ جنگ با ایران و ایرانیان شرکت نداشتند. ملّی‌گرایی👇 در وجود آدمی، غرایز، محبّت‌ها و گرایش‌هایی نهادینه شده که همگی خوب و لازم می‌باشند، مانند غریزۀ جنسی، یا حبّ وطن، یا گرایش به پرستش و دین و مذهب. دشمنان خدا و دین خدا، هیچ چاره‌ای ندارند مگر آن که حبّی را چنان تشدید کنند که جایگزین خداپرستی و دین‌گرایی فطری [که در همگان وجود دارد] شود. پس از میل فطری به خداپرستی و دینداری، در میان غرایز متفاوت، «غریزۀ شهوت» و در میان حبّ‌ها و گرایشات گوناگون، «حبّ وطن» عمومی‌تر و قوی‌تر می‌باشد؛ لذا در سطح جهانی تلاش داشته و دارند که «شهوت جنسی و حبّ وطن (ناسیونالیسم) را جایگزین نمایند. از این‌رو، در گذشته و حال، تلاش بسیاری با هدفِ قرار دادن حبّ وطن در برابر خدا، دین خدا، کتاب خدا، پیامبر و امام خدا، صورت پذیرفته و می‌پذیرد! ارجحیت👇 مؤمن، هم غرایز شهوانی دارد، هم کشورش، مردمش و ملّیتش را به شدت دوست دارد و هم خانواده، خویشان، دوستان، مال دنیا و ... را دوست دارد؛ اما همه محبّت‌هایش، در راستای محبّت الله جلّ جلاله می‌باشد «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه - آن که ایمان آورده‌اند، شدت محبّت‌شان برای خداست» (البقره، 165)؛ لذا آنانند که می‌توانند برای خدا، با جان و مال به میدان بیایند و هر چه دارند را در راه او و حفظ دین او، فدا کنند. *- به ویژه در دویست سال گذشته، بارها کشور توسط قاجاریان و سپس پدر و پسر پهلوی، تجزیه شد و خاک کشور حتی بدون جنگ، به دشمنان تقدیم شد؛ اما در جنگ هشت ساله، اولین بار بود که ایرانیان با شعار «الله اکبر» - «یا فاطمه» - «یا حسین» و «یا مهدی» به میدان آمدند و آن هم با دست خالی، اما در مقابل جبهه صدام با حمایت تسلیحاتی، مالی، اطلاعاتی و تبلیغاتی شصت کشور بزرگ جهان، به پیروزی رسیدند! حمله به ایران👇 اگر سپاه اسلام به رهبری امام معصوم علیه السلام به ایران حمله کرده بود، حق با اسلام و امام بود و ما حق نداشتیم به خاطر ایرانی بودن و ملی‌گرایی، اسلام و امام را محکوم نماییم! اما می‌دانیم که این حمله‌ای که به نام اسلام صورت گرفت، در زمان خلیفۀ دوم رخ داد که عهد خود را پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله شکسته بودند، حاکمیت و حکومت را غصب کرده بودند و امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام را کاملاً کنار گذاشته بودند، اموال و املاک‌شان (فدک) را غصب کرده بودند و حضرت فاطمه علیها السلام را چنان مضروب نموده بودند که منجر به شهادتشان گردید! البته خسرو پرویز که پیش از آن، بارها به قبایل عرب حمله کرده بود، مردانشان را کشته بود، دختران و زنانشان را به اسارت گرفته بود و اموالشان را غارت کرده بود، حتی به ایرانیان نیز ظلم‌های گسترده‌ای روا می‌داشت و همین سبب شده بود که مردم ایران به اسلامی که اخبارش را شنیده بودند، تمایل شدید داشته باشند. در هر حال، امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین علیهما السلام، نه تنها در این جنگ‌ها حضور نداشتند، بلکه کاملاً کنار گذاشته شده بودند و اگر جنگ را صلاح اسلام و مسلمین می‌دانستند، با همان حکومت‌های جعلی و غصبی می‌جنگیدند! 👇👇👇
هدایت شده از منتظرالمهدی(عج)
. طبرستان👇 حمله به مناطق گوناگون ایران که از زمان خلیفۀ اول شروع شد و در زمان خلیفۀ دوم به یک جنگ کامل مبدل گردید، در زمان عثمان، سپس امویان و حتی تا زمان عباسیان ادامه داشت. در اواخر دورۀ امویان، ایرانیان به ائمۀ شیعه علاقه پیدا کرده بودند؛ طبرستان که ابتدا دژ محکمی در برابر اعراب بود، به یک پایگاه قدرتمندان شیعیان مبدل شده بود. از این‌رو، امویان ضمن جنگ‌های خونین در این منطقه، یک جنگ تبلیغاتی و شناختی هم به راه انداختند مبنی بر این که شما عاشق اهل بیت علیهم السلام هستید، اما حسن و حسین (علیهما السلام) در جنگ با شما شرکت داشتند! منابع و مستندات👇 این که چه کسانی در جنگی حضور نداشتند، منبع نمی‌خواهد، بلکه اثبات این که چه کسانی حضور داشتند منبع و سند می‌خواهد. هیچ حدیث یا نقل تاریخی مستندی در رابطه با مشارکت این دو امام بزرگوار، در جنگ‌های طبرستان [گرگان - جرجان] وجود ندارد؛ فقط دو نقل بی‌سند از بلاذری و طبری در کتب درج شده است! بلاذری نقل خود را با واژۀ «فیما یُقال - در این‌باره گفته شده» آغاز نموده و با «الله اعلم» به اتمام رسانده است؛ یعنی نه تنها اذعان دارد که سند محکم و موثقی ندارد، بلکه در آخر هم می‌گوید: «خدا داناترین است»؛ یعنی من نمی‌دانم، سندی نیافتم و ... . نقل طبری نیز هیچ سلسله سندی ندارد. طبری در تاریخ الرسل و الملوک یا تاریخ الامم و الملوک از شخصیت‌هایی نام می‌برد و می‌نویسد: «سعید بن عاص در سال 30 هجری، به قصد خراسان حرکت کرد و ابتدا از کوفه به طبرستان لشکری‌کِشی کرد و در این لشکرکِشی، شخصیت‌هایی چون حسن، حسین، ابن عباس، عبدالله بن عمر، عبدالله بن زبیر و ... نیز حضور داشتند! (تاریخ الامم و الملوک، جلد چهار، ص 269) طبری این قضیه را از «عمر بن شبع» نقل می‌کند که او نیز سندی نداشته، بلکه گفته از «علی بن مجاهد، حَنش بن مالک» منقول است، که نه تنها گفتار آنها نیز مستند نیست، بلکه هیچ کدام ثقه نیستند. در منابع اهل سنّت، «علی بن مجاهد» فردی کذاب (بسیار دروغگو) و هذیان‌گو معرفی شده و علمای اهل سنت هر نقلی از وی را باطل می‌دانند. «حَنَش بن مالک» نیز در کتب رجالی معتبر سنّی‌ها، شخصی «مجهول الهویه» معرفی شده است! حال طبری به نقل از این دو، از یک واقعۀ تاریخی خبر می‌دهد! آیا غرض ندارد؟! قابل توجه آن که خود طبری در صفحۀ پس از این نقل، دوباره همین مطلب را عیناً نقل می‌کند و البته با حذف اسم «حسن و حسین علیهما السلام»؛ یعنی خبر قبلی خود را نقض می‌نماید! ●- بنابراین، هیچ سند و یا نقل مستندی از حضور آن بزرگواران در حمله به طبرستان وجود ندارد. 📚منبع سایت ایکس شبهه @xshobhe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅هزینه «فتح مکه» از جیب غلامرضا قاسمیان پرداخت می‌شود یا از کیسه بیت‌المال؟ رویداد۲۴ : در زمانی که رسانه‌ها به خاطر یک گزارش معمولی در سیاست خارجی و سیاست داخلی به اتهام «اقدام علیه نظام» تذکر می‌گیرند یا توقیف می‌شوند، چگونه است که غلامرضا قاسمیان از جنگ ایران و عربستان و فتح مکه سخن می‌گوید اما اقدام علیه امنیت ملی محسوب نمی‌شود و اتفاقا روز به روز هم بیشتر قدر می‌بیند؟
هدایت شده از یا زینب...🍁 ۵۴...🍁
سلام و احترام. ❌️ صحبت ایشان در باره ی قبل از ظهور است و تاریخ و تخمینِ قبل از ظهور را کسی معین نمیکند. ضمن اینکه؛⬇️ ⬅️ فتح مکه به طریقی که در اذهان عامه هست، نخواهد بود. با وجود دیده بان و رهبر دور اندیش انقلاب اسلامی، فتح، لزوما با جنگ نظامی نخواهد بود. گاهی با یک اقدام انقلابی/سیاسی و فرهنگی/ فتح رُخ میدهد. ❌️این. کارشناس مذهبی در گفتار بگونه ای سخن گفت که میتوان آنرا به چالش های فکری راهی کرد. فی الحال با تدابیر رهبر حکیم، با کشور عربستان در اموراتی همسو هستیم و حکام آن کشور نیز میدانند که جمهوری اسلامی ایران ذره ای از اصول خود عدول نمیکند. ♦️البته مسئله ی رژیم صهیون جدای از این است و خود ساقط خواهد شد. الاقل...محسن خاکزاد http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از جان من و سید علی💕
سلام و احترام 👇⬇️ ⁉️ اول حکم قطعی می‌دهد که حرفی زده نشده و سپس می‌پرسد: چرا؟ 📝پاسخ محکم و قاطع و به قول معروف کوبنده این است که به وی بگویید: تو نه می‌دانی برف و یا برق چیست و نه قرآن کریم را خوانده‌‌ای؛ نه می‌دانی چگونه کتابی است و نه می‌دانی در آن چه مطالبی بیان شده و چه مطالبی بیان نشده است، پس با دو تا شعار "عرب و عجم"، راجع به چیزی که نمی‌دانی، سؤال بکن، اما اظهار نظر نکن و حکم قطعی نده. 💥البته شما این گونه پاسخ ندهید، چرا که مخاطب ما و شما دشمن نیستند، بلکه جوانانی هستند که یا ذهن خودشان با سؤال و شبهه‌ای مواجه شده است، یا اسیر جوّهای ضد تبلیغی شده‌اند، پس با قولی لیّن، کلامی نرم و یا جدالی احسن، آنها را متوجه نمایید. ⁉️ما اگر محکم جواب بدهیم، عده‌ای گله‌مند می‌شوند که "چرا تند گفتید" – "چرا نرم و مهربان نگفتید تا جذب شود" – "چرا اهانت کردید و ...»؟! ولی واقعش این است که از سؤال برخی معلوم می‌شود که حتی یک بار هم قرآن را نخوانده‌اند، و اساساً تفکر و تعمق نیز نمی‌کنند، بعد به شکلِ شاخ و شانه کشیدن، چون و چرا هم می‌کنند! یکی از روش‌های خیلی کهنه آنان نیز دائم "عرب و عجم" گفتن است. خب این که سؤال نیست، شبهه هم نیست، بلکه فقط جوسازی است. 💠حالا اگر کسی به آنها بگوید که از کجا فهمیدید که در قرآن سخنی از "برف و برق" نیامده است و کی گفته که عرب‌ها سرما یا برق ندیده‌اند، چه خواهند گفت؟ وقتی به جای سؤال کردن، ابتدا یک قضیه‌ای که صحت ندارد را فرض مسلم می‌گیرند و سپس درباره‌ی فرض خود [که به قرآن نسبت داده‌اند] چون و چرا هم می‌کنند، معلوم می‌شود که بدون علم، وارد موضع‌گیری مغرضانه شده‌اند و اصلاً به دنبال پاسخ نیستند. ⚜حال اگر از آنها بپرسید: شما اصلاً خدا، وحی و قرآن را قبول دارید یا خیر؟ اگر اصلش را قبول ندارید، به فرعش چه کار دارید که از آب و برق و باد و باران و زلزله و ... هم چیزی گفته است یا خیر؟ و اگر قبول دارید، پس می‌دانید که شما نباید به خداوند متعال، علیم و حکیم یاد بدهید که چه بگوید و چه نگوید. ✅برق: برخی گمان می‌کنند که برق آن است که «بنیامین فرانکلین» کشف کرد و سپس به نام "ادیسون" به ثبت رسید. گمان می‌کنند که "برق" آن است که در نیروگاه اصلی تولید می‌شود و سپس توسط سیم‌کشی، کلید و پریز و... برای دیگران قابل استفاده می‌شود. و حال آن که "برق" همان الکتریسته است که کم یا زیاد، در تمامی اجسام وجود دارد و شدت آن در برخورد ابرهای باردار با یک دیگر و به وجود آمدن صاعقه (رعد و برق) مشاهده می‌شود، و همه را خدا خالق کرده است، نه فرانکلین یا ادیسون یا... حالا اگر کسی می‌خواهد به صورت علمی مطالعه کند و یا حتی اگر کسی فقط به دنبال کلمه "برق" در قرآن کریم است (برخی در مطالعه فقط دنبال کلمه‌ی مورد نظر هستند)، آیه ذیل را تلاوت کند: «أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ» (البقره، 19) 🔸🌴ترجمه: و يا (داستان آنها) داستان (گرفتاران در) رگبارى از آسمان است كه در آن تاريكى‏ها و رعد و برقى است، آنها انگشتان خود را از شدت صاعقه‏ها براى فرار از مرگ در گوش‏ها مى‏كنند، و خداوند به همه كافران احاطه (علمى و توانى) دارد. ✅برف و تگرگ: نه این طور است که در شبهه جزیره عربستان هیچ سرما و برف و تگرگی نیامده باشد و نه این طور است که مردم به جاهای دیگر سفر نکرده و ندیده باشند. مثل این است که کسی بگوید: چون در شهری مثل تهران یا اصفهان یا مشهد، هوا رطوبت ندارد و شرجی نیست، مردمان این شهرها اصلاً نمی‌دانند و نمی‌فهمند که رطوبت هوا یعنی چه؟! ❇برف و تگرگ، همان بارانی است که به علت برودت (سرمای) هوا، یخ زده است. اگر ذراتش ریز باشد به دانه‌های برف مبدل می‌شود و اگر درشت‌تر باشد و بیشتر یخ بزند، تگرگ می‌شود. و هر کس کمی قرآن خوانده باشد، با آیات متعدد در خصوص "باران" که ریشه برف و تگرگ است، آشنا می‌شود، هر چند در قرآن کریم به برف و تگرگ نیز اشاره شده است: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاء وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاء يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ» (النّور، 43) 🌴ترجمه: آيا نديدى كه خداوند ابرى را (از هر سو) به آرامى می‌راند سپس ميان(قطعات) آن پيوند میدهد سپس آن را متراكم می سازد، پس
هدایت شده از جان من و سید علی💕
باران را مى بينى كه از لابه‌لاى آن بيرون می آید، و نيز از آسمان (بالاى سرتان) از كوههاى ابر يخ‌زده كه در آن هست برف و تگرگ فرو میريزد، پس به سبب آن به قومى كه بخواهد (در دنيا به آنها كيفر دهد) زيان میرساند و آن را از قومى كه بخواهد برمیگرداند، نزديك است روشنى برقش (نور) چشمها را از بين ببرد. ⭕️نکته: خب حالا آن که با "عرب، عرب" گفتن و بحث سرما و گرما می‌خواست قرآن را رد و تکذیب کند، چه می‌گوید؟ آیا پس از آشنایی با این آیات ایمان می‌آورد و یا دست کم اقرار می‌کند که در مورد قرآن به خطا قضاوت کردم؟ خیر، بلکه بسیاری بدتر لجاجت می‌کند، چرا که قرآن چیزی به ظالمین به جز خسران آنها نمی‌افزاید.
هدایت شده از جان من و سید علی💕
چرا در قرآن نامی از حیوانات عصر حجر مثل دایناسورها نیامده است⁉️ 👇⬇️ قرآن کتاب هدایت است و هر آنچه به این منظور کمک می رساند در این کتاب مقدس آمده است و روش آن در بیان مطالب، اشاره به اصل و کلیات آنهاست و کمتر به بیان فروع و جزئیات پرداخته است که شاید دلیل آن گستردگی بیش از حد تصور موضوعات و احکام جزئی باشد[1]. در قرآن مجید اگر چه در باره ی اصل حیات و انواع موجودات، تقسیم موجودات زنده به گیاهان[2] و جانوران، تقسیم جانوران خشکی به چهار پایان و پرندگان[3] و تقسیم چهارپایان به خزندگان و حیواناتی که با چهار پا و حیواناتی که با دو پا حرکت می کنند[4] اشارات زیادی شده است و از بعضی انواع حشرات و ماهی ها و دیگر موجودات نام برده شده و نکات ارزشمندی در باره ی آنها بیان گردیده است ولی در خصوص دایناسور و حیات طبیعی آن، در قرآن سخنی به میان نیامده و اسلام نیز نظر خاصی ابراز نداشته بلکه در این گونه مسائل، به نظرات دانشمندان و متخصصین هر علم احترام گذاشته و احکام و دستورات خود را بر پایه ی یافته ها و نظرات آنان استوار ساخته است. مباحث مربوط به اقسام و انواع و جزئیات جانوران و گیاهان و جمادات مربوط به علوم طبیعی است و باید نظر علم را در مورد آنها جویا شد، اطلاعات مربوط به دایناسور را نیز باید در کتب مربوط به دیرینه شناسی و جانوران منقرض شده و یا در موزه های حیات وحش جستجو نمود. همان طوری که بیان شد در قرآن و دیگر منابع اسلامی به طبیعت و مظاهر آن و موجودات مختلف توجه بسیاری شده و از آنها به عنوان نعمت ها و نشانه های خداوند یکتا و عظمت و قدرت او یاد شده است. زیرا یکی از راه های خداشناسی توجه به مخلوقات و آثار خداست، به همین دلیل بیشتر، از حیواناتی که در معرض دید مردم بوده، یاد شده تا در خلقت آنها دقت شود. اگر علم بتواند سابقه و ویژگی های موجودات باستانی و منقرض شده ای همچون دایناسورها را اثبات کند در حقیقت نشانه ای از نشانه های بی شمار خداوند را اثبات کرده است که راه جدیدی برای شناخت عظمت پروردگار است، چنانکه قرآن می فرماید: «]ای پیامبر[ بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز نموده است. سپس خداوند (به همین گونه) جهان آخرت را ایجاد می کند. خدا بر هر چیزی قادر است.»[5] در تفسیر نمونه در توضیح این آیه چنین آمده است: امروزه این گونه آیات برای دانشمندان معنی دقیق تر و عمیق تری می تواند ارائه دهد و آن این است که بروند و آثار موجودات زنده ی نخستین را که به صورت فسیل ها و غیر آن، در اعماق دریاها، در دل کوه ها و در لابلای طبقات زمین است، ببینند؛ و به گوشه ای از اسرار آغاز حیات در کره ی زمین و عظمت و قدرت خدا پی ببرند، و بدانند که او بر اعاده ی حیات قادر است.[6] نکته ی دیگری که باید به آن توجه داشت این است که: برخلاف برخی ادیان که گاهی آموزه های شان با مسایل علمی (و مخصوصاً علوم طبیعی و مطالب مربوط به آفرینش) تضاد و تعارض دارند، و به همین جهت مسائل جدا بودن زبان علم از زبان دین، جدا بودن نحوه ی معیشت علمی و دینی و یا بی معنایی زبان دینی و ... را مطرح نموده اند، آموزه های اسلام و قرآن، هیچ گونه تعارضی با مسائل علمی نداشته و از همان عصر بعثت به بسیاری از پیشرفت ها و اختراعات اکتشافات علمی اشاره داشته است و مقام علم و عالمان را ارج نهاده و برای نظریات آنان احترام و ارزش قائل است و در موارد بسیاری، از رهیافت های علمی و عجائب و غرائب خلقت به عنوان بر هان هایی برای اثبات مبدأ و معاد استفاده کرده است. اما دستورات و احکام فقهی موجوداتی که علم وجود آنها را ثابت می کند از نظر طهارت و نجاست، و حلیت و حرمت، در فقه اسلام به صورت «قضایای حقیقیه» مطرح گردیده؛ یعنی،به صورت قوانین عمومی که بر فرض وجود موضوع، احکام و دستورات آنها بیان شده است. بنابراین اگر دایناسوری وجود داشته باشد، یا در آینده موجودی با خصوصیات ذکر شده برای دایناسور، پدید آید، هر چند فقه اسلام در مورد خصوص آن نظر نداده است اما فقها می توانند از روی قواعد فقه بدون هیچ ابهامی احکام آن را استخراج نمایند. چنانکه تا کنون حکم دهها مسأله ی مستحدثه (بدون سابقه) را استنباط و استخراج نموده اند.[7  [1] برای آگاهی بیشتر؛ نک: ولایت و دیانت، جستارهایى در اندیشه‏ى سیاسى اسلام؛ استاد مهدى هادوى تهرانى، صص 47-57. [2]  وَ هُوَ الَّذی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ ...، انعام، 99. [3]  وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ یَطیرُ بِجَناحَیْه‏...، انعام، 38. [4] وَاللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشی‏ عَلى‏ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشی‏ عَلى‏ رِجْلَیْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشی‏ عَلى‏ أَرْبَعٍ، نور، 45.   [5] عنکبوت، 20. [6]   تفسیر نمونه، ج 16، ص 238. [7]  بر گرفت
هدایت شده از h...m.p.r
🔰پرسش🔰 ⁉️چرا بسیاری از احکام، داستان ها، اعتقادات و ... قرآن مثل تورات است، آیا قرآن کپی برداری از کتب قدیمی نیست؟ 🔰پاسخ🔰 ✅از منظر قرآن دین یکی بیش نیست و اگر هم اختلافی در بین مردم نسبت به دین دیده می شود، به خاطر سرکشی و تمرد عده ای در پذیرش حق است:⬇️⬇️ إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ (۱۹ آل عمران) همانا دین(حق) نزد خدا، اسلام است. و کسانی که کتاب (آسمانی) به آنان داده شد، اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه علم و آگاهی برای آنان آمد، آن هم بخاطر سرکشی و حسدی که میان آنان بود، و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، پس (بداند که) خداوند سریع الحساب(زود شمار) است. 💢از همین رو مسلمانان باید به تمام انبیاء ایمان داشته باشند:⬇️ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ (۲۸۵ بقره) «میان هیچ یک از پیامبرانش فرق نمی گذاریم» ✅و فرق مسلمان با یهودی و مسیحی و ... در اینجاست که مسلمانان معتقدند، تورات و انجیلی که امروز در دست یهودیان و مسیحیان قرار دارد، نسخه اصلی نیست و دچار تحریف شده است. و الا با توجه به منبع واحد تمام وحی ها، اشتراکات باید بیش از آنچه فعلا دیده می شود باشد و اصلا باید از اختلاف تعجب کرد نه آنکه اشتراکات تعجب برانگیز باشد. ✅البته احتمال اختلاف بعضی از احکام، در اسلام نسبت به احکام حقیقی امت های سابق وجود دارد، اما این اختلاف بنیادین نیست کما اینکه در خود اسلام نیز بعضی احکام تغییر کرده اند. مثل اینکه روزگاری قبله مسلمانان بیت المقدس بود اما بعد به کعبه تغییر یافت. ✅اما غیر از اختلافات از نوع فوق، اختلاف دیگری نباید وجود داشته باشد. مثلا آیا ممکن است خداوند طوفان نوح را برای حضرت موسی به گونه ای وحی کرده باشد، اما برای حضرت محمد ص نوع دیگری وحی کند؟ ⁉️آیا ممکن است خدا پیامبران دیگر را مامور کرده باشد از زندگی پس از مرگ بگویند، اما به یک پیامبر بگوید پس از مرگ خبری نیست؟ ✅حتی احکام نیز در بعضی حیطه ها قابل تغییر نیستند. مثلا حرمت شراب، قطعا از آدم تا خاتم اراده اصلی خداست. چرا که شرب خمر از اعمال شیطان است و مطمئن هستیم، خلاف آن در ادیان مطرح نمی شود، مگر با تحریف گری دست بشر که دین را از اصل تغییر می دهد. ✅همچنین باید توجه کنیم، پیامبر اسلام (ص) به تورات و انجیل و سایر کتب دسترسی نداشته است. و چهل سال بدون آنکه مطالبی شبیه قرآن بیان کند در میان مردم زندگی می کرد. از همین رو یهودیان در مناظرات و برای امتحان کردن صداقت پیامبر (ص) از ایشان سوالهایی می کردند که جوابش در تورات بوده، و جواب پیامبر (ص) نشانه ارتباط ایشان به وحی بوده است. چرا که یهودیان یقین داشتند آن مطالب به شکل طبیعی در دسترس دیگران نبوده است. ✅و علاوه بر همه این ها، متن قرآن و نوع بیانش اعجاز است. حال آنکه تورات و انجیل به زبان عربی نبوده اند تا بتوان از روی آن، چنین متن فصیح و بلیغی ارائه نمود. ضمن اینکه بعضی از مطالب قرآنی کاملا ناظر به وقایع دوران پیامبر (ص) است. مثلا بیان غیبی نسبت به پیروزی روم بر ایران، قطعا اعجاز بوده و در کتب دیگر هم یافت نمی شده است.   ✅و اصولا اگر ممکن بود با کپی برداری از تورات و انجیل و ... کتابی مثل قرآن ارائه نمود، یهودیان نباید منتظر پیامبر جدید می شدند. خصوصا که با می خواستند پیامبر جدید حتما از میان خودشان باشد. به هر حال این نوع ادعاها، چیزی مثل آن است که انسان هر گردی را گردو بداند. و در واقع مصداق ضرب المثل معروف است که غریق به هر خاشاکی چنگ می اندازد. چرا که منکران لجوج اسلام، بدون استیصال این سخنان سخیف را نقل نمی کردند.