در بهشت حتی از نظر نعمت های مادی یکنواختی در کار نیست! ببینید در جایی انسان به پوچی و یکنواختی بر می خورد که دیگر هدف و آینده ای برای خود نداشته باشد، می بینید که معمولا انسان های طبقه متوسط و فقیر کمتر به پوچی بر میخورند، بیشتر ثروتمندان هستند که به یکنواختی ملال آور مبتلا می شوند چون امید در آنها دیگر می میرد، اما انسانی که همواره به دنبال خرید خانه است، به دنبال خرید ماشین است و... چون امید به بهبود وضعیتش در آینده دارد زندگی برایش ملال آور نیست، نعمت های اخروی هم نامحدود هستند، یعنی انسان به هر چه برسد باز می تواند چیز جدیدی طلب کند و این سلسله نهایت ندارد.
خستگی و ملال آور بودن زندگی در جایی است که زندگی کاملا رنگ و بوی مادیت به خود بگیرد، چون نفس انسان بی نهایت طلب است و هرگز امور محدود نمی توانند او را اقناع کنند چیزی می تواند مانع خستگی و یکنواختی شود که آن هم مانند طلب انسان بی نهایت باشد، به همین خاطر انسانهای عارف و عاشق هرگز احساس پوچی نمی کنند، امثال امام خمینی(ره) و آیت الله بهجت(ره) و ... چرا که معنویات و عشق به خداوند نامحدود است. بنابراین اینکه این نعمت ها عنوان کرامت الهی دارند مانع خستگی انسان میشود.
اینکه در قرآن و روایات بیشتر از باغ و بوستانهای بهشت گفته شده به خاطر گرایش انسانهاست وگرنه بالاترین نعمت بهشت طبق قرآن کریم مقام رضوان الهی است یعنی انسان ها اگرچه ممکن است قبل از ورود به بهشت برای رسیدن به نعمتهای مادی آن تلاش و عبادت کنند اما وقتی وارد آن شدند قطعا بزرگترین نعمت برایشان لقاء خود خداوند است، نعمتی که مانع از هرگونه ملالت و خستگی است.
✍سیدعادل مکتوفی
#جهادتبیین
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهاتمذهبی وسیاسی روز در ایتا👇
http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521
کانال《 براهین 》👈 @barahin
یک مثال دیگر برای جا افتادن اینکه قرب الهی و رضایت او خوشحالی و نشاط آن تکراری و ملال آور نیست بنده با کسی که برایش رضایت پدر مادر و نارضایتی آن مهم نیست کار ندارم اما من یک سوال از شما می کنم در دنیا چه شخصی از بستگان یا دوستان برایتان خیلی مهم است رویش حساب باز می کنید و حاضر نیستید به هیچ قیمتی روابط شما با او به هم بخورد هرکس را که خودتان واقعا نه به دورغ و تظاهر هرکس را واقعا قبول دارید و خیلی برایتان ارزش دارد که او از دست شما یک ذره ناراحت نشود و دوستی او نسبت به شما یک ذره کم نشود بالاخره هرکس به یک شخصی خیلی علاقه دارد آن شخص به نظر شما کیست بالاخره برای یکی پدر و مادر خیلی مهم و به هیچ قیمتی نمی خواهد از او ناراضی باشند و حاضر نیست به هیچ نحوی بین او و پدر و مادرش ولو ذره ای دلخوری پیش بیاید برای بعضی رفیق اولین فرد در زندگی اوست برای رفیقش دست به هر کاری می زند و همه جور هزینه می کند وقت می گذارد ولو پدر و مادرش هم بگویند با رفیقت انقدر ارتباط نداشته باش و مثلا دلسوزی کنند که به فکر درس و کارت باش چون پدر و مادر او فرد اول زندگی او نیستند از دست آنها با اینکه پدر و مادرش هستند عزیزترین افراد خانواده اش هستند اما از حرف آنها ناراحت می شود چرا که پدر و مادرش از نظر او فرد دوم او هستند رفیق برای او اولین چیز هست یا برای کسی ممکن است اولین فرد محبوب او معلمش باشد لذا به هیچ قیمتی حاضر نیست که از نظر درسی افت کند انقدر خوشنخودی و رضایت و قرب به معلم برای مهم است که به هر سختی ای شده ولو از خواب شبش هم بزند باید کمتر از بیست در امتحان نگیرد تا معلم کما فی السابق این شاگرد برایش عزیزترین شاگردان باشد با این فرض که بالاخره تصور کنید فرد اولی که برای شما مهمترین فرد زندگی شماست شما به هر دری می زنی به هر سختی ای شده خودت را می اندازی هرموقع هم درخواستی داشته باشد نه تنها برایت سخت نیست با رغبت و انگیزه بالایی هرطور شده ولو به سختی هم بیفتی باید آن را انجام دهی و نه تنها پشیمان نمی شوی بلکه با شوق و ذوق و خوشحالی بسیار عمیق خواسته او را انجام می دهی تا جایی که هرکس فرد دیگری که برای تو فرد دوم زندگی تو محسوب می شود در درجه دوم نزد تو هست به تو بگوید این کار را نکن ولو از روی دلسوزی هم بگوید که مثلا مریض می شوید انقدر خودت را به مشقت ننداز که خواسته او را عملی کنی شما از این فرد درجه دوم زندگیت حتی ناراحت می شوی که چرا برایت دلسوزی می کند و اگر هم شده با او قهر کنی می کنی که چرا مخالفت می کند که خواسته عزیزترین کس زندگیت را نمی گذارد انجام دهی و مخالفت می کند. مثلا اگر شما از افرادی باشی که فرد اول زندگی عزیزترین کس زندگیت مادرت باشد تا جایی که حاضری نباشی که مرگ او را ببینی حالا اگر مادرت از تو درخواستی کند خواسته ای داشته باشد مثلا بگوید امشب من میلم به حلیم است شما به هر قیمتی شده خودت را به آب و آتش می زنی هرطور شده ولو دورترین نقطه شهرت هم باشد نزدیک محله شما نداشته باشند یا مثلا شنیده ای بهترین حلیم که از همه جا خوشمزه تر است در فلان نقطه شهر که خیلی دور است و از طرفی مثلا یک مغازه حلیمی هم نزدیک منزل شما هست با این تصور که عشق به مادرت به شدت زیاد است خواسته اش برایت حرف اول را می زند و حاضری نه تنها وقت بگذاری ولو پایش برسد حاضری جانت را هم برایش بدهی (شما این مثال را تصور کن برای هرکسی که عزیزترین فرد زندگیت هست دوستی که عاشقانه هست نه معمولی و عادی) شما ولو مغازه نزدیک منزلت هم حلیمی است اما با اراده خیلی قوی و انگیزه بالایی وقت می گذاری و به مغازه ای که دورتر است اما حلیم آن عالی و بسیار خوب است که سابقه اش را داشتی که مادرت از آن حلیم خورده و فقط آن را پسندیده و هیچ حلیم دیگری به دهانش مزه نمی کند شما به هیچ قیمتی حاضر نیستی از مغازه نزدیک منزلت که حلیم آن دلچسب مادرت نیست بگیری حتی اگر مغازه دار بگوید مجانی ببر حاضر نیستی بگیر و به آن مغازه دلخواه مادر که دور است می روی ولو گرانترین حلیم را هم داشته باشد با رغبت پول می دهد و یک ریال هم حاضر نیستی از مادرت پولش را بگیری.
زندگیت نیست و مثلا رفیقت اول فرد زندگیت هست لذا برا ی شما باید مثال به رفیقت زد تا مرتکب این مغالطه نشوی این مثال دنیایی بود زدم حالا شما که می گویی بر فرض به قرب خدا رسیدم تکراری می شود مغالطه حرف تو اینجاست که چون تو حتی به اندازه این فرد دنیایی که اولین فرد زندگیت هست عاشق خدا نیستی چون خدا فرد دوم که چه عرض کنم فرد چندم زندگیت هست مخالفت می کنی و نمی پذیری لذا نه تنها برایت مهم نیست حتی معصیت هم می کنی و برایت مهم نیست که خدا از این عمل ناراضی می شود. اما اگر فهمیدیم که هیچ کسی بیشتر از خدا ما را دوست ندارد و او برای ما مهمترین کس شد آنوقت قطعا مرتکب این مغالطه نخواهیم شد و دنبال بهانه جویی به جای پاسخ گرفتن شبهه نمی رویم
اینجا سوال من از شما این است چرا به هر قیمتی حاضری به فلان محله دور از منزلتان که حلیم عالی داشت بروی و کاری هم نداری هوا بسیار گرم است یا به شدت سرد انقدر انگیزه بالایی بخاطر خواسته مادرت پیدا کردی که نه با ناراحتی بلکه با شوق آن مسیر دور را طی می کنی و تهیه می کنی چه چیزی باعث می شود که تو خودت را به آب و آتش بزنی و این خواسته مادر را برآورده کنی؟ تنها جوابی که می شود داد اینکه چون عاشقشم چون مرا دوست دارد هیچ کس را بیشتر از من دوست ندارد من هم عاشق او هستم هیچ کس را از او بیشتر دوست ندارم بخاطر عشق و قربی که به مادرم دارم این چنین انگیزه قوی در من ایجاد می شود که این کار را می کنم پس قرب و دوستی شدید به مادرم مرا عاشق او کرده که حاضرم هرکاری برایش بکنم تا حدی که پایش برسد حاضرم جانم را فدایش کند و اصلا دلم نمی خواهد مرگ او را ببینم و می خواهم من زودتر از او بمیرم همه اینها بخاطر قرب و عشقی است که به او دارم حالا یک سوال: حاضری مادر یا آن کسی که فرد اول زندگیت هست که مال که هیچ تا پای جان هم حاضری برایش هزینه کنی خدایی نکرده از تو دلخور شود یا کسی باعث شود این ارتباط قرب و علاقه شدید تو به او را از بین ببرد یا کم کند قطعا حاضر نیستی و اگر کسی باعث دلخوری عزیزم از من شود با او قطع رابطه خواهی کرد و هر بد و بیراهی شده نثارش می کنی و به هیچ قیمتی حاضر نیستی ریخت او را ببینی چرا؟ چون قرب و نزدیکی روحی و عاطفی بین شما و مادرت یا هرکس دیگری که اولین فرد زندگیت بوده را به هم زده پس اینجا این نکته جای دقت دارد که شما حاضر نیستی این قرب و علاقه شدید بین تو و عزیزت ولو یک لحظه هم از بین برود پس این مغالطه است که می گویی حالا به قرب رسیدیم بعدش چی جواب این است که به قرب رسیدی تازه اول کار است می خواهی این قرب همیشه و هر لحظه ادامه دار باشد تصور کن اگر مثل مادرت بگوید تو تا الان برایم عزیز بودی اما بخاطر فلان رفتارت از چشمم افتادی دیگر نزد من جایگاهی نداری مادری که عزیزترین فرد زندگیت بود و هر حرفی و هر مشکلی را حاضر بودی تحمل کنی اما فقط این پیش نیاید که یک وقت از چشم مادرت که عزیزترین فرد زندگیت است بیفتی و وقتی اینطور شود به قول معروف طرف می گوید حاضر بودم بمیرم اما این حرف را از مادر نشنوم از چشم او نیفتم وقتی از چشم او افتادی تنها چیزی که در فکر هرکسی می آید اینکه کاش می مردم و این فراغ و دوری از قرب به او برایم پیش نمی آمد و این نکته هم در نظر داشته باش وقتی مثلا با اعمال و رفتارت در نزد مادرت یا هر فردی که به نظرت فرد اول زندگیت هست و عشق بسیار شدید به او داری اعمال و رفتار چنان مورد رضایت او بود که به مقام قرب به او رسیدی یعنی تو نزد او بهتری فرد زندگیش هستی و او نزد تو بهترین فرد زندگیت هست این قرب را برای یک لحظه نمی خواهی یعنی هیچ وقت برایت تکراری نمی شود چرا که هرلحظه بخاطر این قرب و دوستی شدیدی که بینتان هست در اوج لذت هستی و هر روز هر خواسته ای که از تو داشته باشد انقدر از این قرب و دوستی شدیدی که به او داری لذت می بری با طیب خاطر خواسته های او را انجام می دهی و هیچ احساس خستگی یا تکرار و پشیمانی نمی کنی چون می دانی لحظه به لحظه این قرب برایت لذت بخش است و هیچ وقت تکراری و خستگی ندارد لذا در این دنیا وقت مادرت عزیزترین فرد زندگیت هست و می گوید از تو کاملا راضی هستم تو هرلحظه از این قرب و عشق او لذت می برید و هیچ وقت نمی شود که بگوییم مادر دیگه خسته شده دوستم داری این تکراریه ول کن دیگه ازت خوشم نمیاد نمی خوام دوستم داشته باشی چنین حرفی هرگز نخواهی زد چرا که قرب و دوستی تکرار شدنی نیست لحظه به لحظه از آن لذت می برید و این لذت چنان زیبا و دلنشین است که همیشه پا به کاری که تو اولین فردی باشی که خواسته های او را انجام دهی این قرب انقدر لذت بخش و تکرار نشدنی و دلنشین است که حتی اگر کسی به تو بگوید آخرین ماشین مدل بالا و خانه کذایی در بهترین جای شهر به تو می دهم تو یکبار شده با مادرت دعوا کن یا گوش به حرفش نده انقدر این عقش و قرب تو به مادرت در حد اعلا هست و انقدر برایت مهم هست که از این ماشین و خانه می گذری اما حاضر نیستی ولو یکبار هم شده مادرت را از خودت دلخور کنی اگر کسی بگوید قبول ندارم جواب این است که باز داری مغالطه می کنی چرا که اگر قبول نداری احتمال قوی بلکه یقینا عاشق مادرت نیست و او اول فرد
حالا یک سوال: اگر مادرت به شما برای انجام یک خواسته اش برایت هدیه ای خرید مثلا یک موبایل برایت خرید که امتحان آخر سال قبول شدی وقتی عاشق مادرت باشی وقتی مادر هدیه به تو می دهد خوشحال می شوی چرا؟ می گویی چون هدیه مادرم هست شاید اگر کس دیگر این هدیه را به شما می داد انقدر که مادرت داد خوشحال شدی از آن فرد دیگر که همین هدیه را به تو می داد خوشحال نمی شدی چرا؟ چون مادرت را از او بیشتر دوست داری لذا هدیه هم که مادرت به تو می دهد آن را از همه هدیه ها بیشتر دوست داری حالا اگر یک کمی رشد کنی و از بچگی در یبایی مثلا رشد کرد سنّ تو بالا آمده و الان دانشجو هستی الان اگر باز برای قبولی دانشگاه مادرت به تو هدیه بدهد که این قبولی تو آرزوی او بوده تو باز خوشحال می شوی اما می گویی من از این هدیه بالاتر چیزی که مرا بیشتر خشنود کرد رضایت مادرم هست این که با قبولیم دل او را به دست آوردم و او از من راضی شد هیچ چیزی از مثل این رضایت برایم ارزش ندارد یعنی هدیه ای که داد ارزشش به مراتب پایینتر از ارزش رضایت مادر در نزد توست در قیامت هم کسی که نزد خدای متعال قرب پیدا کرده و خدای متعال او را به بهشت می برد از بهشتی که خدا به او داده خشنود می شود اما می گوید مهمتر و بهتر از این رضایت خدای متعال است اینکه از من راضی است از بهشتب برایم ارزشش بالاتر است مثلا در این دنیا عاشق پدرت هستی یک کاری می کنی که پدرت را خوشحال می کنی پدر در مقابل یک هدیه ای به تو می دهد اما در اینجا از هرکس که عاشق پدرش باشد بپرسی چه چیزی تو را از همه بیشتر خوشحال کرده می گوید اینکه پدرم را خوشحال کردم و از من راضی شد به مراتب بیشتر از هدیه ای که برایم خریده ارزش دارد
کما اینکه در روز عاشورا یکی از یاران حضرت که جلوی حضرت ایستاد تا حضرت نماز بخواند و چندین تیر به او زدند و او آنقدر عاشق امام حسین علیه السلام بود سختی تیر را تحمل می کرد تا یک تیر به حضرت نخورد بعد هم که حضرت نمازش تمام شد او به زمین افتاد و تنها حرفی که به حضرت زد این بود که أرضیتُ آیا از من راضی شدی این نشان می دهد که چقدر رضایت حضرت برایش مهم بود که حتی جانش را هم حاضر بود فدای حضرت کند که فقط یک جمله از حضرت بشنود که بگوید من از تو راضیم و هیچ چیزی بیشتر از این او را خشنود نکرد
#سوال
سلام ببخشید میخواستم بدونم عالم ذر یا الست چگونه بوده؟؟؟ آیا ما در اون عالم زندگی هم کردیم؟؟ و اینکه میگن ما در اون دنیا بعضی چیزها رو خودمون انتخاب کردیم مثل ویژگی های ظاهری یا خانواده آیا درسته؟؟
ممن. ن از پاسخگوییتون
هدایت شده از h...m.p.r
15.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عنوان ویدیو :
رائفی پور - عالم ذر - تو خلقت مجبور بودیم یا مختار ؟
📣کل کشور تحتپوشش اینترنت ۵G قرار میگیرد
رئیس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی:
🔸این هفته در کمیسون تنظیم مقررات مصوب شد باندهای فرکانسی در محدوده ۳۶۰۰ تا ۳۸۰۰ مگاهرتز به اپراتورهای ارتباطی واگذار شود تا در یک برنامه زمانبندی مشخص کل کشور تحت پوشش ۵G قرار بگیرد.
📝 هشدار:
اگر اینترنت نسل ۴(4G) توانایی اتصال ۴.۰۰۰ دستگاه را در شعاع یک کیلومتری خودش داشت(اینترنت اشیاء/IOT)، اکنون در نسل پنجم(5G) این توانایی به اتصال ۱.۰۰۰.۰۰۰ دستگاه میرسد. و این افزایش تعداد دستگاه ها و سرعت، نه بخاطر افزایش سرعت دانلود فیلم و انتقال اطلاعات می باشد، بلکه برای اتصال مغز انسان ها به این دستگاه و کنترل حالات و رفتارها، و احیانا بی سرو صدا حذف انسان ها میباشد(اینترنت همه چیز/IOE).
این سیستم قابلیت اسکن و شناسایی محیط(مانند یک رادار، حتی در پشت دیوار منزل و در اتاق خواب شما)، فوکوس(تراکم تشعشعات بر روی یک نقطه خاص) و شناسایی بر روی فرد در هر نقطه ای را دارد. آنتن های آن بصورت تراکمی میباشد(آنتن های فراکتال) که قادر به هدف گیری و شلیک مستقیم بر روی سوژه مورد نظر می باشد.
دلیلش افزایش فرکانس(شلیک) و طول موج های میلیمتری آن میباشد(بین۶ الی ۳۰۰ گیگاهرتز). این یک سلاح کنترل ذهن و به تبع آن رفتار و حالات انسا نها، دریافت اطلاعات از تمام انسان(عمدتا افرادی که این رابط عصبی بیسیم مغزی، یعنی هیدروژل هوشمند را از طریق واکسن(همه واکسن ها از فخرا تا فایزر) دریافت کرده اند) میباشد. توضیحات کامل در گزارش راهبردی در کانال قرار داده شده است.
❌ متاسفانه همانگونه که در بحث تزریق واکسن، دوستان امنیتی بدلیل پیچیدگی موضوع متوجه موضوع نشدند(بماند، حساب نفوذی ها و بهائی ها در سیستم که کار خودشان را کردند)، اکنون نصب این سیستم(5G) بدلیل پیچیدگی آن، باز هم بازی در زمین دشمن است، و کار را برای یکسره کردن کار خودمان بدست خودمان، برای دشمن آسان میکند.
#مغز_صحنه_نبرد_قرن_۲۱
#کنترل_ذهن
#قحطی_مصنوعی
#درگیری های_اجتماعی
#کشتار_انسان ها
#جنگ_شبح_وار
#جنگ_نامرئی
#ارتقاء_انسان
#سلاح_های_تابشی(ماکروویوی)
#واکسن(رابط_عصبی_بی_سیم مغز و وکامپیوتر(BCI))+ سیستم های شناسایی(RFID/5G)+ شهرهای هوشمند+هوش مصنوعی= تسخیر
🌐 مرکز مطالعات راهبردی نظم نوین جهانی(اندیشکده فرقان):
@Andishkadeh_Forghan