eitaa logo
بـــاران‌عــــ❤ـشــق
32.1هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
289 ویدیو
182 فایل
﷽ وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ. کپی حرام پیگرد قانونی و الهی دارد. تبلیغات 👇 @gostarde_nn
مشاهده در ایتا
دانلود
💞☘ ❣پیامبر مهربانی(ص) آنکه می خواهد غمش از بین برود، گره از کار گرفتاری باز کند.🌸 📘نهج الفصاحه، ح۲۹۶۱ 『
💕 علیه السلام: ‌‌ 🌹هر كس بخواهد دعایش مستجاب شود، باید كسب خود را حلال كند و حق مردم را بپردازد. دعای هیچ بنده ای كه مال حرام در شكمش باشد یا حق كسی بر گردنش باشد به درگاه خدا بالا نمی رود.🌷 ‌ 📚بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۲۱🌿 ‌ ‌『
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂 🍃🍂 🍂 🍁رمـــان انلاین نجلا🍃 🍁براساس واقعیت🍃 🍁به قلم: زهـــرا_ســـادات🍃 با دیدن نام مخاطب اخم هایش در هم فرو رفت. او هم مانند من تماس را قطع کرد و انگار هردویمان ممنوعه هایی داشتیم که فعلا وقت بازگو کردنش نبود. موبایل را روی میز پرت کرد و انگار حسابی با همان یک نام کلافه شده بود. کنجکاو به صفحه ی موبایلش خیره شدم که دوباره صفحه روشن شد و این بار نام لئو روی آن خودنمایی کرد. دوباره انگشت های ظریفش به سمت دکمه ی قرمز رفتند و تماس را قطع کردند. او سال ها آمریکا زندگی می کرد و حتما آشنا های زیادی داشت اما یک پسر... شاید فامیلش بود، شاید همکلاسش بود، شاید... اصلا هر که بود حق نداشت این طور حال نجلا را بد کند. دوباره صفحه ی موبایلش روشن شد و دوباره نجلا تماس را قطع کرد. این بار تکیه ام را از کابینت گرفتم. موبایل را از روی میز برداشتم و برابر چشم های متعجبش موبایل او را هم خاموش کردم. موبایل خاموش شده را به سمتش گرفتم که گیج نگاهم کرد. -وقتی مزاحمی نمی فهمه که مزاحمه، باید تموم راه های ارتباطی رو ببندی. سرش را تکان داد و موبایل را روی میز انداخت. ولی ارش که مزاحم نبود، یک همراه بود، یک رفیق که از بدشانسی این بار آشنا در آمد و همین آشنایی گند زد توی تمام رفاقت این چند سالمان. -اصلا همون بهتر که خاموش باشه، من که شخص مهمی رو ندارم بهم زنگ بزنه. -ولی برای برخی اشخاص مهمی. -نیستم. پسرعموم بود و طبق معمول دنبال حرف های بیخود که جز آزار دادنم هیچ سودی نداشت. نفس کلافه ای کشید و من ترجیح دادم نپرسم از موضوع این حرف ها. وقتی آزارش می داد یاد آوری اش هم سم بود براش. اما دلم می خواست بشناسم آن پسر را که این قدر سنگدل بود. شکستن دل هر کس ممکن بود اما نجلا.... خب او از جنس شیشه بود و خرده های شکسته اش زودتر از همه به دست خود آدم فرو می رفت. چطور آن پسر می توانست این زخم را تاب بیاورد و باز هم دل بشکند از این دختر. https://eitaa.com/baran_eshgh/22547 کُپی حَرام اَست و پیگرد الهی و قانونی دارد 🍃 🍂🍃 🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
پارت اول رمان پر طرفدار این روزهاااا 👆😍
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂 🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂 🍃🍂 🍂 🍁رمـــان انلاین نجلا🍃 🍁براساس واقعیت🍃 🍁به قلم: زهـــرا_ســـادات🍃 صندلی اش را کنار کشید و از جایش بلند شد. رو به رویم ایستاد و لبخند زد. لبخندی که به راحتی می توانستم مصنوعی بودنش را بفهمم. -من زیادی واسشون گریه کردم، وقتشه مثل تو قوی بودن رو یاد بگیرم. و چشم من در تک تک اجزای صورتش چرخیدند. قوی بودن او را دوست نداشتم. می ترسیدم قوی شود و دیگر نیاز به همراهی نداشته باشد. می ترسیدم که بخواهد روی پای خودش بایستد و دیگر برای این جستجو کردن همراهی نخواهد. ای کاش تا وقتی که من بودم او قوی بودن را یاد نمی گرفت، بعد از آن خودم از او کوهی می ساختم که هیچ کس حق شکستنش را نداشته باشد. -امیرپاشا، میشه فردا بریم. -گفتم نه. -ولی من می ترسم. -از چی؟ -از این که قبل از پیدا کردنشون تو از پیشم بری و... تنها بشم. او ساعتی پیش گفته بود از تنهایی می ترسید و الان اعتراف کرده بود رفتن من یعنی تنهایی. ساعت ها که می گذشتند انگار شیرینی کلمات و لحن بیان او بیشتر به دل می نشست. ساعت ها که می رفتند انگار دانه دانه باران بیشتری بر قلب هر دویمان می بارید و درهای جدیدتری به دنیایمان باز می کرد. -من حالا حالا ها بند این فرارم. -ولی فراره قشنگیه. سرم را تکان دادم. این که برای دفاع از یک دختر مظلوم بود قشنگ بود، این که ختم شد به ماندن در این خانه که صدای خنده های نجلا را داشت قشنگ بود. -من میز رو بچینم. -بچینیم. ریز خندید. دلم می خواست صدایش را ضبط کنم برای وقت هایی که دلم تنگ می شد، این قدر بشنوم این صدای خنده ها را که بدی ها دیگر جرئت نکنند نزدیکم شوند. نگاهی به ساعت انداختم. وقت خوردن قرص هایش بود. باید از این به بعد حواسم به ساعت باشد، بعد از چند ماه بالاخره زمان برایم مهم شده بود. https://eitaa.com/baran_eshgh/22547 کُپی حَرام اَست و پیگرد الهی و قانونی دارد 🍃 🍂🍃 🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🌸 🌸حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها: 🍃هركه عبادت‌هاى خالصانه اش را نزد خداوند بفرستد، خـداوند بهترين مصلحت ها را بر او فرو فرستد...🍃 📚مجموعه ورّام، ج۲، ص۱۰۸ ‌『
‌ 💕 علیه السلام: ‌ 🍃ای فرزند آدم! زمانی که می بینی خداوند انواع نعمت ها را به تو می رساند، در حالی که تو معصیت کاری، بترس🌱 ‌ 📚نهج‌البلاغه، حکمت۲۵🌿 ‌ ‌『
4_5766944912956197250.mp3
10.81M
🎵 🎶 نام قطعه: بعد تو... 🎤 حاج محمود كريمى به مناسبت شهادت حضرت زهرا ( سلام‌الله‌عليها ) 🖤 💔
Mehdi Rasooli - Madare Ghamkhar (128).mp3
3.99M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ اِنقدر غم مردمو خوردی ای مادر غمخوار🥀 شده حرفت ورد زبونا الجار ثم الدار💔 🎤 🏴 ‌『
بعد از تو خانه جور دیگری شد رنگ تمام یاس ها، نیلوفری شد از شرم پهلویت که زخم میخ برداشت دیوار خانه تا ابد خاکستری شد شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد ‌『