شروع رمان #رعیت_ارباب
رمان اربابی خشن😍
https://eitaa.com/joinchat/1731788812C31ee6c5867
رمان دیگه نویسنده
❌ دوستانی که رمان کامل شده #نجلا رو میخوان به ایدی زیر مراجعه کنند و مبلغ 20 تومان واریز کنند❌
@maryamzarehe 👈ایدی
❌ دوستانی که رمان کامل شده #نجلا رو میخوان به ایدی زیر مراجعه کنند و مبلغ 20 تومان واریز کنند❌
@maryamzarehe 👈ایدی
شروع رمان #رعیت_ارباب
رمان اربابی خشن😍
https://eitaa.com/joinchat/1731788812C31ee6c5867
رمان دیگه نویسنده
❌ دوستانی که رمان کامل شده #نجلا رو میخوان به ایدی زیر مراجعه کنند و مبلغ 20 تومان واریز کنند❌
@maryamzarehe 👈ایدی
❌ دوستانی که رمان کامل شده #نجلا رو میخوان به ایدی زیر مراجعه کنند و مبلغ 20 تومان واریز کنند❌
@maryamzarehe 👈ایدی
❌ دوستانی که رمان کامل شده #نجلا رو میخوان به ایدی زیر مراجعه کنند و مبلغ 20 تومان واریز کنند❌
@maryamzarehe 👈ایدی
❌ دوستانی که رمان کامل شده #نجلا رو میخوان به ایدی زیر مراجعه کنند و مبلغ 20 تومان واریز کنند❌
@maryamzarehe 👈ایدی
❌ دوستانی که رمان کامل شده #نجلا رو میخوان به ایدی زیر مراجعه کنند و مبلغ 20 تومان واریز کنند❌
@maryamzarehe 👈ایدی
عقی زدم که صدای خشن ارباب اومد:
-چته؟ من میام نزدیکت عق میزنی!
قدمی نزدیکم اومد که دوباره عق زدم:
-گمشو ارباب ویار دارم بهت حالم بد میشه دستمو میگیری!
نگاه خشنی بهم کرد و خشن به سمتم اومد:
-گوربابای بچه! دوهفتس نتونستم حتی دست کسی و که مال خودمه بگیرم!
تو حق منی حق نداری ازم دوری کنی!
خواستم چیزی بگم که با کاری که کرد...
https://eitaa.com/joinchat/1731788812C31ee6c5867