「♥️」
🌻 ⃟¦🖇➺••#چادرانہ
چفیه،پرچم،چآدر... 🍃
همهازیڪخآنوآدهاند
امآچفیهبردوششھدآ🥀
پرچمبهدسترزمندگآن🌊
وچآدربرسرتوستخوآهرم...🌸
.
.
⚘شهیدمحمود رضا بیضایی⚘
🔹#یک_دنیا_یک_پدر ۳ 📝تکالیف منتظران در عصر غیبت امام زمان علیه السلام 💠 دعوت کردن مردم به آن حضرت ع
🔹#یک_دنیا_یک_پدر ۴
📝تکالیف منتظران در عصر غیبت امام زمان علیه السلام
💠خواندن زیارت نامه های امام زمان علیه السلام
🔸در کتب و منابع روایی شیعه زیارات از جایگاه بسیار مهمی برخوردار هستند. برای #امام_زمان علیه السلام زیارت نامه های متعددی در منابع روایی وجود دارد.
از جمله مهمترین زیارت های آن حضرت “زیارت آل یس” در مفاتیح الجنان است که متن آن توسط خود امام زمان علیه السلام آموزش داده شده است.
🔸خواندن این زیارات اگر همراه با توجه و تدبر باشد علاوه بر بالابردن سطح معرفتی شخص نسبت به امام (حدیث من مات و لم یعرف…) ارتباط معنوی و قلبی او را هم با امام علیه السلام برقرار و تقویت می کند.
🔸زیارات دیگر آن حضرت مانند زیارتی که با جمله: «السلام علیک یا خلیفه الله و خلیفه آبائه المهدیین..» شروع می شود و همچنین زیارتی که با جمله : «السلام علی الحق الجدید…» آغاز می شود از مهمترین زیارات آن حضرت هستند. (هر دو در کتاب شریف مفاتیح الجنان موجود است)
🔸زیارتی که با جمله: «السلام علی الحق الجدید…» آغاز می شود متن کوتاهی دارد و اگر اراده کنیم می توانیم هر روز صبح آن را بخوانیم. علاوه بر معارف موجود در متن زیارت، گفتگو با امام علیه السلام به صورت مخاطب قرار دادن آن حضرت ما را به زنده و عالم بودن ایشان متذکر شده و پیوند قلبی و معنوی ما با آن عزیز را دوچندان می کند.
به امید کسب رضایت و تعجیل در فرجش
🔰ادامه دارد
#برادرشھیدمڪیسٺ؟!
نام:مصطفیاحمدیروشن
متولد:¹⁷شهریورماهسال¹³⁵⁸
زادھ:روستایسنگستانهمدان
وضعیٺتاهل:متاهل
تاریخ شھادٺ:²¹دی ماه سال¹³⁹⁰
محلشھادٺ:میدان ڪتابی،ابتدای خیابان گل نبۍ تهران
کتابهاۍمربوطبھوی:{من مادر مصطفی،آقا مصطفا، یادگاران}
مزار:امام زادهعلیاڪبرچیذر
شھید روز چهارم
شھیدمصطفی احمدۍ روشن
یادش با صلوات
⚘شهیدمحمود رضا بیضایی⚘
#برادرشھیدمڪیسٺ؟! نام:مصطفیاحمدیروشن متولد:¹⁷شهریورماهسال¹³⁵⁸ زادھ:روستایسنگستانهمدان وضعیٺ
☘️🪴☘️🪴
*﷽*
🔘 چهارمین روز 🔘
🌹 شهید مصطفی احمدی روشن🌹
🎁 *بسته هدیه به شهید بزرگوار :
۱ فاتحه
۲_ آیت الکرسی
۳ _ سلام بر امام حسین علیه السلام
۴ _ ۱۴ صلوات
ان شاءالله مورد شفاعت شهدا واقع شویم
⚘شهیدمحمود رضا بیضایی⚘
#برادرشھیدمڪیسٺ؟! نام:مصطفیاحمدیروشن متولد:¹⁷شهریورماهسال¹³⁵⁸ زادھ:روستایسنگستانهمدان وضعیٺ
سلام بر شما بزرگواران
دوستان یه پیشنهاد دارم
البته بستگی به خودتون داره ک انجام بدید
واینکه
اگه موافقید تعداد صلوات هدیه به هر شهید را به تعداد سنشون بفرستیم🤔🤔🤔
امروز ب تعداد سن شهید بزرگوار و یا بیشتر هم بفرستیم.💐
شهید ماه تولدت کیه؟!
هرکی بود برای شادی روحش ۱۰ تا صلوات بفرست
نوجوان شاد
⚘شهیدمحمود رضا بیضایی⚘
#برادرشھیدمڪیسٺ؟! نام:مصطفیاحمدیروشن متولد:¹⁷شهریورماهسال¹³⁵⁸ زادھ:روستایسنگستانهمدان وضعیٺ
شهید مصطفی احمدی روشن
متولد۱۷شهریور۱۳۵۸در همدان
شهادت: ۱۳۹۰/۱۰/۲۱ در میدانکتابیتهران🕊
مزارشهید: امامزادهعلیاکبرچیذر🍃
تحصیلاتش را در زادگاهش آغاز کرد...
دوره تحصیلی راهنمایی را با رتبه عالی از مدرسه خیام همدان فارغ التحصیل شد و به دبیرستان ابن سینا رفت📚
در سال 1380 در دوران تحصیل خود در این دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جدا سازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام می شد، همکاری داشت.
دارای چندین مقاله ISI به زبان های انگلیسی و فارسی بود و در زمان شهادت دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می رفت که مسئولیت معاونت بازرگانی سایت هسته ای نطنز را نیز به عهده داشت🖇
معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز بود
دانشآموخته مقطع کارشناسی رشته مهندسی شیمی در سال ۱۳۸۱ از دانشگاه صنعتی شریف بود...
آدم باهوش و خلاقی بود، خیلی موضوعات را سریع درمییافت و موضوعاتی را که خیلی وقتها نیازمند تحلیل و بحث بود،
با هوش سرشارش، راهکارهای خوبی برای آنها میداد💡 رک و صریح بود و حرفهایی که شاید باید در تیمهای کارشناسی بزند،
مقابل رؤسایش هم میزد و پای حرفهای خود میایستاد و شاید اگر قانع نمیشد آن را رد میکرد📌
حرفش را میزد و انتقاد میکرد و دلخور هم نمیشد
من اصلا محافظه کار نبودم، ولی تا آن حد از خود گذشتگی های مصطفی را قبول نداشتم.
نمی توانستم بفهمم که چرا وقتی به او می گفتم: جلوتر نرو، اعتنا نمی کرد؟ حتی بیشتر پیش میرفت!
شجاعت او آنقدر زیاد و حیرت آور بود که از دیگران متمایزش می کرد، هرگز از عقلانیت در کار غفلت نمی کرد...
مهربان و عاشق شهادت بود و تابع محض ولایت فقیه بود🌸
⃟🌸
آنھاچفیهبستندتابسیجۍواربجنگند
منچادرمیپوشمتازهرایۍزندگےڪنم!
آنھاچفیهراخیسمیڪردندتا
نفسهایشان”آلودهٔشیمیایۍ”نشود
منهمچادرمیپوشمتا
از”نفسھاےآلوده”دوربمانم😌🌱!...
🦋¦⇠#چادرانہ
.
.
⚘شهیدمحمود رضا بیضایی⚘
سهدقیقهدرقیامت🤍-! #پارت 2 ±گذرايام روز بعد از صبح دنبال كار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوسهابود
سلام علیکم
عصرتون دلپذیر
امروز دوتا پارت براتون میزارم💐
⚘شهیدمحمود رضا بیضایی⚘
سهدقیقهدرقیامت🤍-! #پارت 2 ±گذرايام روز بعد از صبح دنبال كار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوسهابود
سهدقیقهدرقیامت🤍-!
پارت3
±مجروحعملیات
عمليات به خوبي انجام شد و با شهادت چند تن از نيروهاي پاسدار،ارتفاعات و كل منطقه مرزي، از وجود عناصر گروهك تروريستي پژاك پاكسازي شد. من درآنعمليات حضور داشتم.يك نبردنظامي واقعي را از نزديك تجربه كردم، حس خيلي خوبي بود.
آرزوي شهادت نيز مانند ديگر رفقايم داشتم، اما با خودم ميگفتم:ما كجا و توفيق شهادت؟! ديگر آن روحيات دوران جواني و عشق به شهادت، در وجود ما كمرنگ شده بود.
در آن عمليات، به خاطر گرد و غبار و آلودگي خاک منطقه و...
چشمان من عفونت کرد.آلودگي محيط، باعث سوزش چشمانم شده بود. اين سوزش، حالت عادي نداشت. پزشك واحد امداد، قطرهاي رادر چشمان من ريخت و گفت: تا يك ساعت ديگه خوب ميشوي.
ساعتي گذشت اما همينطور درد چشم، مرا اذيت ميكرد،چند ماه از آن ماجرا گذشت. عمليات موفق رزمندگان مدافع وطن، باعث شد كه ارتفاعات شمال غربي به كلي پاكسازي شود.نيروها به واحدهاي خود برگشتند، اما من هنوز درگير چشمهايم بودم.
بيشتر، چشم چپ من اذيت ميكرد. حدود سه سال با سختي روزگار گذراندم. در اين مدت صدها بار به دكترهاي مختلف مراجعه كردم اما جواب درستي نگرفتم. تا اينكه يك روز صبح، احساس كردم كه انگار چشم چپ من از حدقه بيرون زده! درست بود!
در مقابل آينه كه قرار گرفتم، ديدم چشم من از مكان خودش خارج شده! حالت عجيبي بود. از طرفي درد شديدي داشتم.
همان روز به بيمارستان مراجعه كردم و التماس ميكردم كه مرا عمل كنيد. ديگر قابل تحمل نيست. كميسيون پزشكي تشكيل شد.
عكسها و آزمايشهاي متعدد از من گرفتند. در نهايت تيم پزشكي كه متشكل از يك جراح مغز و يك جراح چشم و چند متخصص بود، اعلام كردند: يك غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم تو ايجاد شده، فشار اين غده باعث جلو آمدن چشم گرديده.به علتچسبيدگي اين غده به مغز، كار جداسازي آن بسيار سخت است. و اگر عمل صورت بگيرد، يا چشمان بيمار از بين ميرود و يا مغز او آسيب خواهد ديد.
كميسيون پزشكي، خطر عمل جراحي را باالي 60 درصد ميدانست و موافق عمل نبود. اما با اصرار من و با حضور يك جراح از تهران، كميسيون بار ديگر تشكيل و تصميم بر اين شد كه قسمتي از ابروي
من را شكافته و با برداشتن استخوان بالاي چشم، به سراغ غده در پشت چشم بروند. عمل جراحي من در اوايل ارديبهشت ماه 1394در يكي از بيمارستانهاي اصفهان انجام شد. عملي كه شش ساعت به طول انجاميد. تيم پزشكي قبل از عمل، بار ديگر به من و همراهان اعلام كرد: به علت نزديكي محل عمل به مغز و چشم، احتمال نابينايي و يا احتمال آسيب به مغز و مرگ وجود دارد. براي همين احتمال موفقيت عمل، كم است و فقط با اصرار بيمار، عمل انجام ميشود. با همه دوستان و آشنايان خداحافظي كردم. با همسرم كه باردار بود و در اين سالها سختيهاي بسيار كشيده بود وداع كردم. از همه حالايت طلبيدم و با توكل به خدا راهي بيمارستان شدم.
وارد اتاق عمل شدم. حس خاصي داشتم. احساس ميكردم كه از اين اتاق عمل ديگر بر نميگردم. تيم پزشكي با دقت بسياري كارش را شروع كرد. من در همان اول كار بيهوش شدم.
'ادامه دارد...