ـــــــــــ♥️🌻●• زینب! زینب! زینب! سرگشته‌دوران‌آواره‌طوفان زینب! زینب! زینب! حفظ‌عهدوپیمان‌شیرشه‌مردان __♥️🌻●• #به‌یادمدافعان‌حرم🥀✨ #آقامحمودرضابیضائی #نماهنگی_برای_حسین🎞 -@barayehusayn-

|🌻🌖| صداےآقامصطفےرومیشنوید🙂🧡 ازࢪفیقشون‌(شھیدمرتضےعطایی) قول‌میگیرن‌که‌اگه‌شھیدشدن‌هم‌به خوابشون‌بیان‌وهم‌شفاعتشون‌کنن.. #شهیدمصطفی‌صدرزاده♥️'' #شھداےتیپ‌فاطمیون🌼✨ •@barayehusayn•

💔 شهیدی که برای آب نامه می‌نوشت … شهید یوسف قربانی شهیدی که شش ماهگی پدرش فوت کرد،شش سالگی مادرش ،هشت سالگی مادربزرگش، ده سالگی تنها برادرش در سن بیست سالگی غریب و تنها در عملیات کربلای ۵ شهید شد تا قیامت گریه کنید شهید #یوسف_قربانی

#چرا_چادری_شدم سلام. من 15سال سن داشتم که با حجاب معمولی بیرون می رفتم .اصلاهم چادر دوست نداشتم. اون وقتها با این که سنم کم بودخواستگارزیاد داشتم . تا اینکه یه روز از مدرسه برگشتم مادرم گفت خواستگار داری منم گفتم مثل همیشه من نمیخوام میخوام درس بخونم سنم هم کمه. مادرم گفت خودت میدونی بعد نگی نگفتی .گفتم حالا چیکاره هست؟ گفت طلبه😳 اولش خندم گرفت. پدرم هم گفت این ها رو می‌شناسیم. پسر خوبی هست تا آخر ماه صفر وقت داری فکر هاتو بکن. درست 3هفته مونده بود تا پایان ماه صفر. من اولش ول کردم گفتم روحیه من با طلبه نمیخونه.من که بی حجاب .آزاد از همه جا هستم. ولی انگاری وسوسه شده بودم عکسش رو هم داده بودند.من یواشکی میرفتم نگاه میکردم میومدم.انگار دلم رو برده بود عاشقش شده بودم.منی اصلا به اون چیزها فکر نمیکردم فقط به درس آینده فکر میکردم. خواستگارهای پولدار هم داشتم ولی اصلا فکرشو‌نمیکردم که این چنین شود. من با خودم وخدای خودم نشستم حرف زدم از خدا خواستم منو در مسیر خوبی قرار بده و بتونم زندگیمو با روزی حلال وعاشقانه سپری کنم.قرار خواستگاری گذاشتیم اومدند عقد کردیم ...رفتیم برام چادر مشکی خریدیم وبرای اولین بار سرم کردم.واین شد که الان 11ساله به انتخابم افتخار میکنم که هم چادری شدم هم با کسی ازدواج کردم که عاشقانه میخوادم وهم ادامه تحصیل دادم با دوتا بچه الان هم مدرس هستم 🌹🌹🌹❤️❤️❤️ ۲۸ساله از تبریز ═

🎥شنیدی میگن: خدا ان شاءالله بهتون عرض عمر بده!؟ 👤حجت الاسلام عالی داستان دلنشین

🎥در چهار جا دعا مستجاب است 🎙#آیت_الله_مجتهدی ⏱#سخنرانی_کوتاه 📺#تصویری داستان دلنشین

#درس‌اخلاق کلیپ شماره (۸۳۶) 🎙 حجت‌الاسلام عالی 💢این کار رو انجام بدی خدا برات کم نمیزاره! داستان دلنشین منبر