در مرحله سوم عمليات به قرارگاه فرماندهي رفت تا برادران بسيجي را از پشت بي سيم هدايت كند.
در عمليات رمضان با سمت فرماندهي تيپ عاشورا به نبرد بي امان در داخل خاك عراق پرداخت و اين بارنيز مجروح شد،
اما با هر نوبت مجروحيت، وي مصمم تر ازپيش در جبهه ها حضور مي يافت و بدون احساس خستگي براي تجهيز، سازماندهي ، هدايت نيروها و طراحي عمليات، شبانه روز تلاش مي كرد.
بعد از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش، روح در کالبد ناآرامش قرار نداشت و معلوم بود که به زودی به جمع آنان خواهد پیوست
پانزده روز قبل از عمليات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقاعلي بن موسي الرضا)ع( خواسته بودكه خداوند توفيق شهادت را نصيبش نمايد. سپس خدمت حضرت امام خميني)ره( و حضرت آيت الله خامنه اي رسيد و باگريه و اصرار و التماس درخواست كرد كه براي شهادتش دعاكنند.
به خاطر شرايط حساس عمليات، طبق معمول، به خطرناكترين صحنه هاي كارزار وارد شد و در حالي كه رزمندگان لشكر را درشرق دجله از نزديك هدايت مي كرد، تلاش می کرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتك هاي دشمن تثبيت کند.
این عملیات گسترده با رمز یا فاطمه الزهرا )س( در محور هورالهویزه در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۶۳ با محوریت سپاه و فرماندهی شهید باکری انجام شد.
چندین لشکر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران از جمله لشکر ۲۱ و ۲۸ پیاده، تیپ ۵۵ هوابرد، لشکر۳۱ عاشورای آذربایجان و سپاه اصفهان و خوزستان در این عملیات شرکت داشتند. رزمندگان در پیشروی اولیه از جزایرمجنون موفق به گرفتن پاسگاه ترابه و تسخیر بخشی از بزرگراه بغداد-بصره شدند.
سرانجام اين فرمانده دلاور در عمليات بدر در تاريخ 25 اسفند1363 ، در نبردي دليرانه، براثر اصابت تير مستقيم مزدوران بعثی، نداي حق را لبيك گفت و به لقاي معشوق نايل گرديد.هنگامي كه پيكر مطهرش را از طريق آب هاي هورالعظيم انتقال مي دادند، قايق حامل پيكر وي، مورد هدف آرپي جي دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دريا پيوست.