1.22M
🔰 اصلاحیه دکتر دیلم، دبیر ستاد مدارس مساجد محور نسبت به گزارش منتشر شده از دیدار فعالان تعلیم و تربیت با #مقام_معظم_رهبری
⊰᯽⊱┈──♾🌷♾╌──⊰᯽⊱
👈 بارقه ها [پیشنهاد عضویت]
@baregheha
🍃
🎍 ببخشید که این چند روز دارم مدام از جلسه ۱۸ مرداد حضرت آقا با فعالان تعلیم و تربیت براتون مطلب میذارم
⚡️ این جلسه واقعا برای خودم مهمه، چون ۵۰ نفر از مطرح ترین آدم ها تو #عرصه_تربیت خواستند نظراتشون تو مهمترین سطح حاکمیتی مطرح کنند و #حضرت_آقا هم به برخی دغدغه هاشون جواب دادن
🍃
🌥
🌻 ولی شاید مهمتر از گزارشات پراکنده و حواشی جلسه، #متن های ارائه شده افراد حاضر در جلسه به حضرت آقا و پیشنهادها و راهکارهاشون برای رشد عرصه #تعلیم و #تربیت کشور، باشه.
🌙 ۴۶ تا متن ارسالی این افراد رو براتون میذارم، ان شاءالله همه رو بخونید تا با دغدغه های روز تربیتی کشور و بزرگانش آشنا بشید 👇👇👇
🌥
-340189437_1924016224.pdf
251.1K
📋 گزارش مکتوب آقای داود حسین پور از جلسه فعالان تربیتی با رهبر فرزانه انقلاب
⊰᯽⊱┈──♾🌷♾╌──⊰᯽⊱
👈 بارقه ها [پیشنهاد عضویت]
@baregheha
1_6152491162.pdf
508K
📋 گزارش سرکار خانم #رقیه_فاضل از جلسه فعالان تربیتی با رهبر فرزانه انقلاب
↩️ این گزارش توضیحات بیشتری دارد
⊰᯽⊱┈──♾🌷♾╌──⊰᯽⊱
👈 بارقه ها [پیشنهاد عضویت]
@baregheha
✨
🔸 انَّ لِکُلِّ إِمَامٍ عَهْداً فِی عُنُقِ أَوْلِیَائِهِ وَشِیعَتِهِ وَ إِنَّ مِنْ تَمَامِ اَلْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ وَ حُسْنِ اَلْأَداءِ زِیارَةَ قُبُورِهِمْ...
( آقا جان ما حاضریم تا آخر عمر به این عهد وفا کنیم، شما فقط بطلب...)
♥️ شبتون امام رضایی
✨
ارائه در دیدار رهبری 14020519.pdf
163.8K
📋 گزارش #آقای_اسدی از ارائه خود در جلسه فعالان تربیتی با رهبر فرزانه انقلاب
↩️ این بحث، درباره لزوم بازطراحی نظام حکمرانی تربیتی کشور در سطح و ساحتی فراتر از #قوای_سه_گانه است.
⊰᯽⊱┈──♾🌷♾╌──⊰᯽⊱
👈 بارقه ها [پیشنهاد عضویت]
@baregheha
✨
🌷 مقلدین روح الله و کاندیداهای حزب الله، چهل و چهار سال است که سامانی جز #شهادت ندارند...
#شاهچراغ #شهدای_شاهچراغ
✨
بارقه ها | سید امیر سیدی 🇵🇸
✨ 🪞 #زبان و #خط و #ادبیات هر کشور مهمترین پل انتقال هویت اون کشور به نسل های بعدیشه 🏮 این یعنی هر
🌙
😔 شبیه کشور ترکیه که آتاتورک با تغییر خطشون از عربی به لاتین کاری کرد که الان بچه هاشون نه تنها متون دینی مثل #قرآن رو نمیتونن بخونن بلکه حتی یه کتاب #شعر یا #داستان مال ۱۵۰ سال پیش رو هم اگه بدی دستشون بلد نیستن مطالعه اش کنن.
🔰 حالا به طراحی این کتاب از انتشارات نردبان دقت کنید، به نظرتون شبیه یک کتاب با زبان فارسی هست یا نه؟
🌙
➖
❎ این کتاب برعکس همه کتاب های فارسی که باید صفحاتش راست چین باشه و از راست به چپ صفحاتش شروع بشه و ادامه پیدا کنه، از چپ شروع میشه...
📶 دقیقا شبیه کتابهای زبان اصلی انگلیسی، یعنی طراح گرافیک محترم کتاب بعد از ترجمه حتی زحمت نکشیدن فرم صفحات رو بچرخونن.
➰ و این اسلوب کتابت و نگارش زبان فارسی است که این وسط کم کم داره #صدمه میبینه و با عادی شدن این سبک کتاب برای بچه ها، ممکنه بعدا خط و زبان فارسی هم تو ذهنیت بچه ها کمرنگ بشه 😔
📌 یه خسته نباشید ویژه هم عرض میکنیم خدمت ممیزان زحمت کش وزارت ارشاد که پاسداران زبان و فرهنگ ایران زمین اند.
➖
.این کاکویی که نامش را نمیدانم و نشانش هم... در یک قاب تار و مخدوش، در ظلمت شب، با یقه آبی و جامه زحمتکشی، با دستهایی به مثال جیب، تهی... به سمت یک ابلیس مسلح میرود، انتحاری و بیپروا، به حکم آن استاد که جهل از قواعد و اصولش میبارد به سوی «نفله شدن» حرکت کرده، یحتمل گفته صدی نودونه گلولهاش به شقیقهام میمالد ولی اگر یک در صد نمالد، میمالمش به زمین... مالید، مثل بهترین کشتی تختی، پهلوان کوبیدش زمین... جسمهایی در صف انتظار زمینگیر شدن عمودی ماندند، جانهایی پاک بر تنهایشان سکونت یافتند...
همین کاکویی که نامش را نمیدانم و نشانش هم... کاکو خواستم بگویم کولهپشتی واژههایم، انبان حرفهایم، ذهن بیقرارم؛ هیچکدام چیزی ندارد که به تو بگوید، تو بزرگتر از کلمات منی... فقط میخواهم مقابل هیچ دوربینی ظاهر نشوی، جواب هیچ خبرنگاری را ندهی، هیچوقت سیمایت آشکارتر از آن چند فریم لرزان و تاریک نشود، در پس پرده غیب بودنت را دوست دارم...
وقتی از تمام انسانها خسته میشویم، وقتی امید به بند آخرش بند میشود و ناامیدی تنها پاسخمان، میخواهم سیمای ناآشنایت را پشت کالبدهایی که نمیشناسم حدس بزنم... با خودم بگویم که هنوز چه مردانی پشت نقاب سادگی، بی میز و منصب، برادر ماندهاند، داداش بزرگترمانند... کاکوی ما!
من ایران را دوست دارم، به شکل غیرمنطقی و جدیدا غیراستانداردش... هنوز وقتی یکی مدال میگیرد و پرچم بالا میرود مثل دوران کودکی دور اتاق میدوم، وقتی تصاویر جنگ را میبینم از تاخیر به دنیا آمدنم شرمنده میشوم و دلم میخواهد کوچهای از خرمشهر به خون من آزاد میشد، هرسال به سالگرد سقوط هواپیمای عباس بابایی که میرسیم جانم تیر میکشد که آشناترین همزمین من به آسمانها در آسمان ابدی شد، هربار جایی از شهر نو نوار میشود مثل یک توریست مقابلش خشکم میزند و با ذوق نگاهش میکنم، وطن مثل سیمای مادر است که لای چین و چروکش اصیلترین زیباییها جا خوش کرده است ... وقتهایی که هیچ امیدی نیست و توان پذیرش ناامیدی هم، به آدمهایی که نمیشناسمشان فکر میکنم، دانشمندانی که بیم ترور نگذاشته هیچوقت نامشان جایی ثبت شود، آدمهایی که با گردنی باریکتر از مو مقابل گردن کلفتها ایستادند و جوری حذف شدند که گویی هرگز نبودهاند، همه آنها که خواستند و نتوانستند اما از خواستن، پشیمان نشدند، کاکویمان مرزش تا نتوانستن میلیمتری بود و اگر نمیتوانست اسمش لای فهرست روزانه قربانیان فراموش میشد، هیچوقت نمیفهمیدیم چه پهلوانی بوده...
ایران من به شانههای استوار کاکوهایی تکیه داده که بعید است هیچوقت بشناسمشان!
صادق فرامرزی
@baregheha