✋
این تصاویر برای چیست؟!
1️⃣ هواپیمای تیم ملی آلمان که با تصاویر و رنگهای منسوب به همجنسگرایان طراحی شده بود. این هواپیما با اقدام قاطع قطریها اجازه فرود در دوحه پیدا نکرد و آلمانیها برای حضور در جام جهانی مجبور شدند به فرودگاهی در عمان بروند!
2️⃣ بازیکنان تیم ملی آلمان به نشانه اعتراض به کار قطریها در ابتدای بازی با ژاپن جلوی دهانشان را گرفتند و تمرکز خود را از روی بازی به حمایت از همجنسگرایان معطوف کردند!
3️⃣ وزیر کشور آلمان نماد همجنسگرایان را به صورت قاچاقی و در زیر کت خودش به ورزشگاه برد!! (حقارت تمام قَد ...)
این یک سقوط تمام عیار بشریت است. نه تنها سقوط در اخلاق بلکه سقوط در عدم قانونگرایی از سوی کشوری که خودش را مهد قانون و زندگی قانونگرا میداند! از سوی وزیر این کشور!!
👈 در مورد ناهمنوایی جنسیتی و همجنسگرایی مفصل کار کردهایم و بعد از آرام شدن شرایط کشور در موردش صحبت خواهم کرد. شخصاً معتقدم یکی از مهمترین و بلکه مهمترین چالش فرهنگی ما در دههی پیشروست. بچهها هم سوالهای زیادی در موردش دارند. همین قدر بدانید که حرفهای منطقی و محکم برای آن وجود دارد، إنشاءالله ...
راستی آلمان ۲ بر ۱ به ژاپن باخت!
✅ کانالجامع خبری، تحلیلی، آموزشی باسواد رسانهای
👇
https://eitaa.com/joinchat/3688300608Cf61f1be155
۳ آذر ۱۴۰۱
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✋
داداش خلاف نکن!
🔸 احکامی که باید بدانیم
✅ کانالجامع خبری، تحلیلی، آموزشی باسواد رسانهای
👇
https://eitaa.com/joinchat/3688300608Cf61f1be155
۳ آذر ۱۴۰۱
۳ آذر ۱۴۰۱
۳ آذر ۱۴۰۱
۳ آذر ۱۴۰۱
✋
زن، زندگی، آگاهی ما
یا
زن، زندگی، آزادی اونا
✅ کانالجامع خبری، تحلیلی، آموزشی باسواد رسانهای
👇
https://eitaa.com/joinchat/3688300608Cf61f1be155
۳ آذر ۱۴۰۱
۳ آذر ۱۴۰۱
✋
رئیس «پژاک» به دخترش تجاوز کرد و دخترش خودکشی کرد، حالا، شعار «زن، زندگی و آزادی» میدهد
🔺سردار مهدی کبیری پور جانشین فرمانده سپاه امام علی بن ابیطالب(ع) قم:
🔹عبدالله اوجالان رئیس پ ک ک اولین شخصی بود که شعار زن، زندگی، آزادی را سر داد؛ اما همسرش که کثیره نام داشت به علت تحقیر، ظلم، فحاشی و کتکهایی که اوجالان در حق او داشت از دست او فرار کرد و در اروپا مقالهنویس شد.
🔹حاجی احمدی رئیس پژاک خودش به دخترش تجاوز کرد و دخترش به علت این مسئله خودکشی کرد و حالا شعار زن، زندگی و آزادی سر میدهد.
🔹دنیا دنیای اغواگری است باید در این شرایط مواظب بود که در دام نیفتیم عرصه اصلی جنگ امروز در فضای مجازی است، باطل در برابر حق مانند کف روی آب است که اجازه دیده شدن زلالی آب را نمیدهند.
✅ کانالجامع خبری، تحلیلی، آموزشی باسواد رسانهای
👇
https://eitaa.com/joinchat/3688300608Cf61f1be155
۳ آذر ۱۴۰۱
✋
مشاهدات از حوادث ایذه
🔺رفتم بیمارستان گلستان اهواز. سراغ مجروحان چهارشنبه(۲۵آبان) در ایذه.
🔹۱) کارگر است و در بلوار حافظ جنوبی مجروح شده. همانجا که کیان پیرفلک گلوله میخورد. یوسف موسوی میگوید:
«غروب بود. هندزفری تو گوشم بود. صدایی نمیشنیدم. به هلالاحمر که رسیدم. جمعیت را دیدم. ترسیدم. ترمز زدم. دو موتوری پشت درختها بودند. ۵۰متریام. چشمتوچشم بودیم. صورتهایشان پوشانده بودند. با کلاشینکف بهم شلیک کردند؛ دو گلوله بهپای چپم. افتادم. یکیشان با کلت شلیک کرد. خورد به بینیام. تیرخلاص زد. مطمئن شدند که کشته شدم گاز دادن و رفتند.
کشان کشان خودم را انداختم لای درختهای بلوار. درگیری خیلی شدید شده بود. صدای رگبار میآمد. نه قدرت تکان خوردن داشتم و نه اصلا زیر آن آتش میشد بلند شد. داشتم از حال میرفتم.
یکساعت و نیم مخفی شدم. درگیری که تمام شد، زنگ زدم به خانوادهام گفتم من اینجام...»
یوسف دو تیر در پایچپش خورده. ولی گلوله کلت هنوز در بینیاش بود! قرار است عملش کنند. حیرتانگیز است! مرمی بینی را شکافته اما استخوان متوقفش کرده!
🔹۲)مهشید موسوی ۱۸ساله:
«از کوچه که بیرون آمدم، دیدم جلویم معترضین هستند و پشتم بسیجیها. دو موتورسوار نزدیک شدند. دیگه چیزی نفهمیدم..»
حالش خوش نیست. حوصله مصاحبه ندارد. گلوله میخورد به پشت کف دستش.
🔹۳) احساس اسدی میراحمدی ۱۴ساله:
«آمدم سرکوچه، در حافظ جنوبی. یکهو دیدم جمعیت دارند میآیند طرفم. چند موتوری بودند. صدای کلاشینکف میآمد. انگار جنگ بود. ترسیدم. فرار کردم سمت خانه. داخل که شدم مامانم جیغ زد. تازه فهمیدم گلوله خورده به زیر چانه، سر سینهام!»
🔹۴) فروتن سلحشور ۳۰ساله:
«آمده بودم مرخصی، از عسلویه. درب خانه را که باز کردم دو نفر موتورسوار با صورتپوشیده بهم شلیک کردند. با کلاشینکف. خورد پهلویم. تعدادشان زیاد بود و همینطور بیمحابا در خیابان تیراندازی میکردند.»
🔹۵)دو دختر دیگر روز جمعه(۲۷آبان) به رگبار گرفته شدهاند! الهه و سیتا باهم دوست هستند. ۱۵-۱۶ساله. در اسنپ بودند که یک پژو سفید و بدونپلاک به رگبارشان میبنند.
الهه ۷گلوله (به پا، ساق، ران، کفپایش)
و سیتا سه گلوله میخورد. الهه مدام ناله میکند. پدربزرگ و مادرش بالای سرش هستند. اما سیتا ساکت است. و داییاش کنارش ایستاده.
ترورها بسیار است.
برخی جان دادهاند و برخی زندهاند. و در بیمارستانها بستری. لکن من فرصت مصاحبه با همهشان را ندارم. اما چند موتورسوار در یک شهر کوچک رسما عملیات مسلحانه میکنند و دستگاههای اطلاعاتی هم مشغول پاسپورتگیری از کشتیگیرانند!
👇👇👇
۳ آذر ۱۴۰۱