eitaa logo
باشگاه فکر پارسا 🇮🇷
397 دنبال‌کننده
369 عکس
126 ویدیو
4 فایل
مقام معظم رهبری حفظه‌الله: پارسا باشید، هوشمند باشید، فکر کنید، دوست را بشناسید، دشمن را بشناسید. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه ۱۳۷۷/۰۸/۰۸ • شناسه ارتباطی مدیران : • • شناسه مدیر خواهران : @m82nka
مشاهده در ایتا
دانلود
16.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨️مقدمه‌ای کوچک، تلاشی بزرگ.. ⚜تلاشی تازه برای معرفی؛ محتوای کتاب تاکید صد باره در قالبی نو همراهی شما، انرژی ماست🌱 📽 🔹 آزاداندیشی در تعالیم اسلامی 🎬 گردآورنده:زهرا محمدی (دانشجوی دانشگاه پیام نور زنجان) 📌نشانی باشگاه فکرواندیشه: @bashgahefekr_zn
3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 انتشار به مناسبت ۱۰ مهر و روز ملی نخبگان 📹 هدایت الهی نخبگان مقام معظم رهبری در دیدار نخبگان: نخبه به ‌عنوان یک توصیف ارزشی، آن انسانِ صاحب استعدادِ پُرکارِ پُرتلاشی است که از هدایت الهی بهره گرفته باشد؛ گاهی هم خودش نمیداند که این هدایت الهی است امّا هدایت الهی است. این آنات و لحظات شگفت‌آوری که مکتشفین بزرگ عالم در آن لحظات به یک حقیقتی دست پیدا کردند، کار خدا است؛ اینها همان هدایت الهی است؛ جاذبه را کشف میکند، میکروب را کشف میکند؛ اینها همان هدایت الهی است. ۱۴۰۱/۰۷/۲۷ 🆔 @bashgahefekr_zn
🇮🇷 انتشار به مناسبت ۱۰ مهر و روز ملی نخبگان ✨ مطالبه مهم رهبر انقلاب از نخبگان جوان مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از مدال‌آوران المپیادهای علمی: کشور ما از حدود سال ۱۳۸۰ یک حرکت علمی را،‌ یک جهش علمی را شروع کرده... [امّا] این چند سال آخر دهه‌ی ۹۰ یک مقداری افت پیدا کردیم... باز در این دو سه ساله یک حرکتی پیدا شده، منتها این حرکت کافی نیست؛ احتیاج داریم به یک خیزش علمی. شماها در این زمینه میتوانید واقعاً کار کنید، میتوانید مؤثّر باشید؛ هم خودتان بیشتر تلاش علمی بکنید، هم محیط را آماده کنید. ۱۴۰۳/۰۳/۲۶ 🆔 @bashgahefekr_zn
✨ توضیح دلیل نام گذاری کانال: «باشگاه فکر پارسا» نامی است برآمده از ایمان و باور به واژه‌ی «پارسایی» و در معنا، «تقوا‌محوری» را تداعی می‌نماید. چون ما برآنیم آزاداندیشی در پرتو تقوا و حکمت و فرزانگی است. همچنین این عنوان یادآور نام شهید محمدمسعود پارسا است. شهید محمدمسعود پارسا محل تولد: زنجان تاریخ تولد: ۱۳۴۷/۰۹/۲۲ تحصیلات: دانشجوی رشته پزشکی تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۵/۲۳ محل شهادت: سردشت 🌸 لطفاً با ما همراه باشید... 🆔 @bashgahefekr_zn
📌نقد، زیربنای جامعه‌پردازی 🎙سید مهدی موسوی ⏹بخش اول: ❇️مقدمه: نقد، شاخص بلوغ اجتماعی و تمدن‌سازی 🔹یکی از مهم‌ترین نشانه‌های رشد و بلوغ اجتماعی که زمینه ساز شکل‌گیری یک جامعه پیشرو و تمدن‌ساز تأثیرگذار بر سایر ملل است، تعمیق و گسترش فرهنگ نقد و انتقاد در فرهنگ عمومی است. 🔸 هرگاه جامعه‌ای ظرفیت نقدپذیری پیدا کند و بتواند خود و متفکران درون خود را به نقد بکشد، آن جامعه بالغ و رشید است. جامعه‌ای که توانایی تحمل حضور موافقان و مخالفان، گروه‌ها، اندیشه‌ها، مکاتب و جریان‌های مختلف را در درون خود دارد، موجبات نوآوری، خلاقیت، آزاداندیشی و نظریه‌پردازی و گفتگوهای فراوان را فراهم می‌کند. این جریان‌های فکری مختلف و نوآوری‌های اجتماعی، منجر به کشف علوم و نظریه‌ها، خلق اعتبارات اجتماعی جدید و فتح قله‌های بلند می‌شود. بنابراین، وجود نقد، ضرورتی اساسی برای جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی است. 🔹یک جامعه تمدن‌ساز، جامعه‌ای است که در آن، نه تنها ایده‌ها و نظریه‌های جدید به سرعت ظهور می‌کنند، بلکه این ایده‌ها به طور مداوم مورد ارزیابی، پالایش و بهبود قرار می‌گیرند. این فرآیند مداوم بازنگری و ارتقاء، مرهون حضور فرهنگ نقد سازنده در افکار عمومی است. 🔹جامعه‌ای که قادر به پذیرش و پردازش انتقادات باشد، توانایی انطباق با تغییرات، شناسایی نقاط ضعف پیش از آنکه به بحران تبدیل شوند و بهره‌گیری حداکثری از نقاط قوت خود را خواهد داشت. این امر به نوبه خود، منجر به ثبات، پیشرفت و در نهایت، تأثیرگذاری عمیق بر سایر جوامع می‌شود. 🔸فقدان فرهنگ نقد، جامعه را در معرض رکود، ایستا بودن و در نهایت، زوال قرار می‌دهد. در چنین فضایی، ایده‌های نو سرکوب شده، استعدادها نادیده گرفته شده و جامعه به جای حرکت رو به جلو، درجا می‌زند. رشد و بلوغ اجتماعی، بیش از هر چیز، در گرو توانایی جامعه برای اندیشیدن انتقادی به خود و دیگران است. این اندیشه‌ورزی انتقادی، نه تنها به نفع فرد، بلکه به نفع کل جامعه و در نهایت، تمدن بشری خواهد بود. ❇️تعریف دقیق نقد: تحلیل متعالی و موقعیت‌شناسی نکته دوم این است که نقد به معنای تحلیل درست و صحیح اندیشه‌ها و جریان‌ها بر پایه حقیقت و انصاف ست؛ به این معنا که هم نقاط قوت‌ها شناخته شوند و هم نقاط ضعف‌ها درک شوند؛ هم فرصت‌ها و امکان‌های هر جریانی تحلیل شود و هم تهدیدها و فروبست‌های آن آشکار گردد. 🔹نقد به معنای تخریب، حذف، منع یا مواجهه پلیسی و امنیتی با اندیشه‌ها و جریان‌ها نیست. نقد یک فعالیت پویای عقلانی متعالی برای تحلیل و ارزیابی اندیشه‌ها و جریان‌هاست، با هدف جای‌گذاری هر جریان، موقعیت‌شناسی هر مکتب و بهره‌مندی به اندازه از هر جریان فکری و نظری. ❇️اجزای چهارگانه نقد سازنده: در نقد سازنده، چهار عنصر کلیدی نهفته است که هر کدام نقش حیاتی در تحقق هدف نهایی نقد ایفا می‌کنند: ✔️تحلیل درونی و فهم همدلانه: این مؤلفه بر اهمیت درک عمیق و از درونِ یک جریان فکری یا اجتماعی تأکید دارد. نقدگر باید تلاش کند تا منطق درونی، اهداف، پیش‌فرض‌ها و زمینه‌های شکل‌گیری یک ایده یا جریان را بفهمد. این فهم همدلانه به معنای تأیید یا پذیرش بدون چون و چرای آن ایده نیست، بلکه به معنای تلاش برای قرار گرفتن در جایگاه گوینده یا صاحب آن ایده است تا بتواند با درکی کامل‌تر به ارزیابی آن بپردازد. این رویکرد، مانع از قضاوت‌های سطحی و مبتنی بر پیش‌داوری می‌شود. ✔️شناخت قوت‌ها و فرصت‌ها: یک نقد سازنده، تنها بر ضعف‌ها متمرکز نمی‌شود، بلکه به طور همزمان، نقاط قوت، ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های مثبت یک اندیشه یا جریان را نیز شناسایی و برجسته می‌کند. درک فرصت‌هایی که یک ایده می‌تواند برای جامعه یا علم فراهم آورد، بخشی جدایی‌ناپذیر از نقد است. این مرحله نیازمند صبر، دقت نظر و نگاهی آینده‌نگرانه است تا بتوان ارزش واقعی یک ایده را در بسترهای مختلف سنجید. ✔️شناخت ضعف‌ها و تهدیدها: در کنار شناسایی نقاط قوت، نقدگر باید با شجاعت و صداقت، آسیب‌ها، محدودیت‌ها، نقاط ضعف و پیامدهای منفی احتمالی یک اندیشه یا جریان را نیز آشکار سازد. این شفاف‌سازی، نه برای حذف، بلکه برای هشدار، پیشگیری و ارائه راهکارهای اصلاحی صورت می‌گیرد. شناسایی تهدیدها به جامعه کمک می‌کند تا از انحرافات احتمالی جلوگیری کرده و مسیر خود را به درستی ادامه دهد. ✔️موقعیت‌شناسی و جای‌گذاری: پس از تحلیل درونی، شناسایی قوت‌ها و ضعف‌ها، مرحله نهایی، موقعیت‌شناسی و جای‌گذاری صحیح هر اندیشه، فرد یا جریان است. این به معنای درک جایگاه واقعی آن در منظومه فکری و اجتماعی، تعیین میزان اهمیت و تأثیر آن، و در نهایت، بهره‌گیری متناسب با ارزش و ماهیت آن است. موقعیت‌شناسی از تقدیس یا تخریب جلوگیری می‌کند و اطمینان می‌دهد که هر عنصر، در جایگاه شایسته خود قرار گیرد و بیشترین فایده را برای جامعه داشته باشد. 🛑 ادامه دارد
📌نقد، زیربنای جامعه‌پردازی 🎙سید مهدی موسوی ⏹بخش دوم: 🔹این چهار مؤلفه، در مجموع، زمینه ساز بهره‌مندی سازنده از جریان‌های فکری، نوآوری‌ها و ایده‌های متنوع در جامعه می‌شود و از تبدیل شدن نقد به ابزاری برای حذف یا ستایش کورکورانه جلوگیری می‌کند. ❇️دوگانه‌ی افراطی در مقابل نقد: تخریب و تقدیس در مقابل مفهوم متعالی نقد، دو رویکرد افراطی و نادرست قرار دارند که مانع از شکل‌گیری فرهنگ نقد سازنده می‌شوند: تخریب و تقدیس. کسانی که از نقد گریزانند، اغلب در یکی از این دو دام گرفتار می‌شوند. ⏹۱. تخریب: حذف و انکار تخریب، رویکردی است که در آن، هدف اصلی، کنار گذاشتن، بی‌اعتبار کردن یا نابود کردن یک فرد، اندیشه یا جریان است. این رویکرد، ماهیت عقلانی و تحلیلی نقد را نادیده گرفته و به روش‌های مخرب متوسل می‌شود. این روش‌ها می‌توانند شامل موارد زیر باشند: ✔️حذف و کنار گذاشتن: تلاش برای جلوگیری از شنیده شدن صدای مخالف یا حذف فیزیکی یا رسانه‌ای یک اندیشه. ✔️مواجهه امنیتی و پلیسی: استفاده از ابزارهای قهری و امنیتی برای سرکوب اندیشه‌ها و جریان‌ها، به جای پاسخگویی منطقی. ✔️نق‌زنی و شایعه‌پراکنی: انتشار اخبار دروغ، نیمه راست یا اطلاعات نادرست برای تخریب وجهه افراد یا ایده‌ها. ✔️تهمت‌زنی و افترا: نسبت دادن دروغ به دیگران با هدف تخریب شخصیت و اعتبار. ✔️پرونده‌سازی و برچسب‌زنی غلط: ساختن اتهامات بی‌اساس یا اطلاق عناوینی نادرست و سخیف به افراد و جریان‌ها برای بی‌اعتبار کردن آن‌ها. این رویکرد، در فضایی که نقد سالم وجود ندارد، به سرعت گسترش می‌یابد، زیرا افراد به جای تلاش برای فهم و ارزیابی منطقی، به ابزارهای مخرب برای حذف مخالفان خود متوسل می‌شوند. ⏹۲. تقدیس: ستایش کورکورانه و انکار امکان خطا در سوی دیگر، تقدیس قرار دارد. در این رویکرد، افراد، اندیشه‌ها یا جریان‌ها به جای نقد شدن، به طور مطلق مورد ستایش و پرستش قرار می‌گیرند. این افراد یا جریان‌ها به جایگاه انسان کامل یا قهرمان مطلق ارتقاء یافته و هرگونه تحلیل، بررسی اشکالات و بازشناسی محدودیت‌ها از آن‌ها سلب می‌شود. این رویکرد نیز به همان اندازه مخرب است، زیرا: ✔️منع نوآوری: با تقدیس یک فرد یا مکتب، زمینه برای ظهور ایده‌های جدید و سازنده از بین می‌رود، زیرا آنچه هست، کامل تلقی می‌شود. ✔️انکار امکان خطا: تقدیس، امکان خطا را از افراد و جریان‌ها سلب می‌کند و این تصور را ایجاد می‌کند که آن‌ها اشتباه‌ناپذیرند، در حالی که انسان موجودی خطاپذیر است. ✔️مقاومت در برابر تغییر: تقدیس، مانع از انطباق با تغییرات و نیازهای جدید جامعه می‌شود، زیرا رویکرد سنتی یا تقدیس‌شده، همیشه درست فرض می‌شود. ✔️سرکوب منتقدان: کسانی که سعی در نقد افراد یا جریان‌های تقدیس‌شده دارند، با برخورد تند و اتهاماتی مانند "ضد انقلاب"، "بی‌دین" یا "قدرنشناس" مواجه می‌شوند. تقدیس، جامعه را از نگاهی واقع‌بینانه به خود و پتانسیل‌هایش باز می‌دارد و آن را در یک فضای آرمانی و غیرواقعی نگاه می‌دارد که در نهایت به بن‌بست می‌انجامد. ❇️تأثیر مخرب دوگانه‌ی افراطی تخریب و تقدیس، دو مسیر غلط افراط و تفریط در برابر نقد هستند. اگر در جامعه‌ای نقد نباشد، در مقابل، دوگانه‌ی تخریب و تقدیس غالب می‌شود. در چنین فضایی، یا شاهد شایعه‌پراکنی، تهمت‌زنی، برچسب‌زنی و حذف فیزیکی یا رسانه‌ای هستیم، یا در طرف مقابل، شاهد قهرمان‌سازی، یگانه‌سازی و پنداشتن افراد و جریان‌ها به عنوان موجوداتی غیرقابل نقد هستیم. این فضای دو قطبی، جامعه را از سلامت و پویایی لازم برای پیشرفت و تمدن‌سازی دور می‌کند. 🛑 ادامه دارد ... ا•┈┈••✾••┈┈•ا ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2683
📌نقد، زیربنای جامعه پردازی و تمدن‌سازی 🎙سید مهدی موسوی ⏹بخش سوم: ❇️پیامدهای فقدان فرهنگ نقد فقدان فرهنگ نقد در یک جامعه، نه تنها مانع از پیشرفت و توسعه می‌شود، بلکه پیامدهای مخربی را به همراه دارد که سلامت اجتماعی و همبستگی را تهدید می‌کند. در نبود فضایی برای گفتگوی سازنده و ارزیابی منطقی، جامعه به سمت نوعی فروپاشی درونی حرکت می‌کند. ۱. تضاد، درگیری و نابودی ظرفیت‌ها اگر نقد در جامعه وجود نداشته باشد، شکاف‌ها و اختلاف‌نظرها به جای آنکه از طریق گفتگو و تفاهم حل شوند، به تضاد و درگیری تبدیل می‌شوند. این درگیری‌ها، انرژی جامعه را به هدر داده و ظرفیت‌های بالقوه افراد و گروه‌ها را از بین می‌برد. استعدادها نادیده گرفته شده و هدر می‌روند، زیرا فضایی برای بروز و شکوفایی آن‌ها وجود ندارد. ۲. از بین رفتن اعتماد و ظهور سالوسی در غیاب نقد، اعتماد میان افراد و جریان‌های مختلف جامعه خدشه‌دار می‌شود. به جای صداقت و شفافیت، نوعی "سالوسی" و "چاپلوسی" حاکم می‌شود. افراد در ظاهر با هم خوب رفتار می‌کنند، یکدیگر را تأیید کرده و حمایت می‌نمایند، اما در خفا به توهین، شایعه‌پراکنی، تهدید و تخریب یکدیگر می‌پردازند. این تظاهر و ریا، جامعه را به سمت نفاق سوق می‌دهد که یکی از بزرگترین آفت‌های هر جامعه است. ۳. نفاق و رکود فکری نفاق، جامعه را از خلاقیت و نوآوری باز می‌دارد. وقتی افراد به جای بیان صریح عقاید خود، مجبور به تظاهر و رعایت منافع شخصی یا گروهی هستند، روحیه آزاداندیشی و جسارت نظریه‌پردازی از بین می‌رود. جامعه به سمت محافظه‌کاری و ملاحظات مصلحت‌اندیشانه سوق پیدا می‌کند، جایی که افراد از ترس از دست دادن محبوبیت یا مواجهه با پیامدهای منفی، از بیان نظرات واقعی خود اجتناب می‌کنند. ۴. پنهان ماندن خوبی‌ها و ضعف‌ها در چنین فضایی، نه تنها نقاط قوت و فرصت‌های یک اندیشه یا جریان به درستی دیده و استفاده نمی‌شود، بلکه نقاط ضعف و محدودیت‌های آن نیز پنهان می‌ماند. این عدم شفافیت، مانع از آن می‌شود که افراد به نوآوری، بازسازی و بازخوانی خود و یکدیگر بپردازند. بدون آگاهی از ضعف‌ها، اصلاح و پیشرفت ممکن نیست و بدون شناخت قوت‌ها، بهره‌برداری بهینه از آن‌ها صورت نمی‌گیرد. ۵. از بین رفتن کرسی‌های آزاداندیشی اگر کرسی‌های آزاداندیشی و نظریه‌پردازی به معنای واقعی کلمه شکل نگیرد، یکی از دلایل اصلی آن، نبود فرهنگ نقد و روی آوردن افراد و گروه‌ها به محافظه‌کاری‌های مصلحت‌اندیشانه و منفعت‌گرایانه است. هیچ‌کس نمی‌خواهد محبوبیت خود را از دست بدهد یا مورد قهر و برخورد قرار گیرد. ۶. برداشت غلط از نقد به عنوان تخریب در غیاب فرهنگ نقد، هر نقدی در کانتکست و فضای تخریب فهم می‌شود. هرگونه بیان اختلاف نظر یا اشاره به نقص، به سرعت به عنوان "تخریب" یا "توهین" تلقی می‌شود. در چنین شرایطی، به جای پاسخگویی منطقی به نقدها، افراد و گروه‌ها به توهین، تخریب متقابل، حذف یا برخورد امنیتی یا اخلاقی روی می‌آورند. این واکنش‌های هیجانی و غیرعقلانی، چرخه مخرب فقدان نقد را تشدید کرده و خطری بزرگ برای هر جامعه‌ای محسوب می‌شود که خواهان پیشرفت و تمدن‌سازی است. فقدان نقد، جامعه را به سمت انحطاط سوق می‌دهد، جایی که حقایق پنهان می‌مانند و واقعیت‌ها وارونه جلوه داده می‌شوند. ❇️نتیجه‌گیری و سخن آخر همان‌طور که بررسی شد، فرهنگ نقد نه یک انتخاب لوکس، بلکه یک ضرورت بنیادین برای هر جامعه‌ای است که سودای رشد، بلوغ اجتماعی و تمدن‌سازی در سر دارد. جامعه بالغ، جامعه‌ای است که نه تنها نقد را تاب می‌آورد، بلکه خود را آگاهانه در معرض تحلیل و ارزیابی فکری قرار می‌دهد. این ظرفیتِ پذیرش تنوع دیدگاه‌ها و اندیشه‌ها، آبشخور اصلی نوآوری، خلاقیت، آزاداندیشی و در نهایت، کشف نظریه‌ها و خلق اعتبارات اجتماعی جدید است. هدف نقد، نه حذف و تخریب، بلکه موقعیت‌شناسی و بهره‌وری حداکثری از ظرفیت‌های موجود است. با این حال، فقدان فرهنگ نقد، جامعه را در مسیری انحرافی به دام دوگانه خطرناک تخریب و تقدیس، نابودی استعدادها و زوال اعتماد اجتماعی می‌اندازد. سالوسی، چاپلوسی و نفاق به فرهنگ و اخلاق تبدیل می‌شود؛ لذا افراد به جای جرأت تحلیل، محافظه‌کاری مصلحت‌اندیشانه و منفعت‌گرایی حزبی را پیشه می‌کنند. همین عدم وجود بستر فرهنگی نقد است که اجازه شکل‌گیری کرسی‌های واقعی آزاداندیشی و نظریه‌پردازی را سلب کرده است. در پایان، باید تأکید کرد که در غیاب این فرهنگ بنیادین، هر نقد سازنده‌ای به غلط به عنوان توهین، تخریب یا برخورد امنیتی تلقی خواهد شد که این بزرگترین تهدید برای پویایی و حیات فکری یک جامعه است. بنابراین، برای عبور از بن‌بست‌های فکری و رسیدن به تمدنی پویا، بازگشت به فرهنگ نقد و تحمل نقدهای عقلانی، یک وظیفه اجتماعی و فکری حیاتی محسوب می‌شود. 🛑 پایان ✍ دوشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۳۴ https://eitaa.com/hekmat121/2684