⭕️ به گزارش یورونیوز، با حمله صدها زنبور به نظامیان صهیونیست در جنوب غزه، ۱۰ سرباز صهیونیست بستری شدند. 😎
گفتیم به صهیون که چه اوضاع و چه حال است؟
گفتا که مرا لشکر زنبور، وبال است
افتاده به جانم به دوصد نیش کشنده
انگار که در پیست به دنبال مدال است
این دست حماس است تونل زد توی کندو
ور نه که ز زنبور چنین حمله محال است
گفتم بدوم تا بگریزم ز حضورش
ای داد که بیوقفه به دنبال جدال است
با نیش شده کل سر من متورم
آنقدر که در گوش فقط حاوی چال است
افسانهی چنگیز شنیدیم ولیکن
پَر...ویز کنون صاحب الگوی قتال است
میگفت و شنیدیم و بسی کیف نمودیم
باید بپذیرد که دگر رو به زوال است
این غدهی پرچرک و کثیف و لجنآلود
زنبور چه دیده است در او جای سوال است
در بین سکوت همه حکام عرب، حال
زنبور نماد شرف و غیرت سال است
✍ زهرا آراستهنیا
#وطنز
بهترین شعرهای طنز جهان در این کانال
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 شهید جمهور
🖤🥀
عید است اما اشک، مهمانِ عیون است
چشمِ حرم در هجرِ خادم، غرق خون است
بانگی که اکنون می زند نقاره خانه؛
نقّاره ی "انّا اِلیه راجِعون" است
🖤🥀
✍اکبر اسماعیلی وردنجانی
#وطنز
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
سلیمانی وار
🖤🥀
طوفان شد و در لحظه طوفانی رفت
با صورت دلربا و نورانی رفت
بعد از خبر شهادت آمد یادم
آن لحظه که قاسم سلیمانی رفت
🇮🇷▪️🇮🇷
او خادم سلطان خراسان شده بود
دلباخته حضرت سلطان شده بود
در مدت خدمتش سلیمانی وار
سرباز خدوم خاک ایران شده بود
🖤🥀
✍️ سید محمد صفایی
#وطنز
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🖤🥀
دیشب نگران نگاه ما بود به تو
تا صبح روانه هر دعا بود به تو
امروز شنیدیم خدا را دیدی
این عیدی حضرت رضا(ع) بود به تو
🇮🇷▪️🇮🇷
امروز خبر سر زبانها افتاد
با این خبر آتشی به جانها افتاد
گفتند که خادمان ملت رفتند
این قرعهی عاشقی به آنها افتاد
🖤🥀
✍ محمد حسین رحیمی
#وطنز
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
خیره بودیم تا خبر برسد...
🖤🥀
ما که دست دعایمان با تو
ما که دلهایمان هوادارت
این چه عیدی غمگنانی بود؟!
خشکمان زد عجیب این کارت
مرغ امن یجیب حیران شد
صبح، تسبیح از نفس افتاد
خیره بودیم تا خبر برسد
جنگل از دور روضهای سر داد
قسمت این بود لحظهی خدمت
با شهادت به دوستان برسی
میشده پشت میز بنشینی
پر زدی تا به آسمان برسی
سالها خادم الرضا بودی
عاقبت مزد ویژهای دادت
هشتمینِ رئیسجمهوران
گشت جاوید تا ابد یادت
از تو کم گفتهایم، میدانیم
بارها از روایتت ماندیم
تو خودت راوی خودت شده ای
روضهی بالگرد میخواندیم
همه دنبال پیکرت بودند
روضهای تازه بود در دل شب
نیست روزی شبیه روز حسین
پی یک تکه پیرهن زینب...
بغضهامان شکسته شد هرچند
روضه اما همیشه بشکوه است
اوج باید گرفت بعد از این
مقتل این بار قلهی کوه است
✍زهرا آراستهنیا
#وطنز
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
در جان رفح نهالی از غم میکاشت
اندوه، جهان مرده را برمیداشت
چشمان سیاه کودکش را میبست:
"ای کاش شهادت رده سنی داشت"
✍طاهره ابراهیم نژاد آکردی
#وطنز
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
#نقیضه_جات خدمت و خیانت
بیمزد بود و مِنَّت هر خدمتی که کردم
بدبختم و برانداز آری وطن فروشم
✍️ میثم حسینی و حافظ
🔷اا🔶
سینه از آتش دل، در غمِ جانانه بسوخت
خائنی آمد و خوشحال بگفتا آخ جون!
✍️ میثم حسینی و حافظ
🔷اا🔶
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گفتند این برانداز در پشت در بماند
✍️ میثم حسینی و حافظ
🔷اا🔶
دیوانهایام من که روم خانه به خانه
دیوانهتر آنکس که روَد سمت برانداز
✍️ ابراهیم صفائی و شیخ بهایی
🔷اا🔶
ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
محبوب ملّتیم، بر انداز! کیش کیش!!
✍ محمود حسنیمقدّس و حافظ
🔷اا🔶
خلاف مذهب آنان جمال اینان بین
که مثل ابر بهاری به وقت تشییعاند
✍ سیدمحمد صفایی و حافظ
🔷اا🔶
آن که فکرش گره از کار جهان بگشاید
میشود خادمِ جمهور نه مستخدمِ غرب!
✍️جواد قرهمحمدی و حافظ
🔷اا🔶
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید برای تشییع فرهاد رفته باشد
✍️علی یگانه و حزین لاهیجی
💫💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 لابهلای چهاردیواری...
ای خدایی که جای تو همه جاست!
ای خدای چهاردیواری!
خوش به حالت که نیستی چون من
مبتلای چهاردیواری
قصههای هزار و یک شب هست
ماجرای چهاردیواری
مینویسم قصایدی هر روز
در ثنای چهاردیواری
توی "دیوار " میدوم دائم
پا به پای چهاردیواری
سایهام را درسته میبلعد
ردپای چهاردیواری
کاش کش بود جنس دیوار
دلگشای چهاردیواری
همه جا میشدیم راحت در
جای جای چهاردیواری
کلبه دنج و شاعرانه ماست
انتهای چهاردیواری
بهتر از کیمیای مس باشد
کیمیای چهاردیواری
کارگر دل نمیکند هرگز
از وفای چهاردیواری
آرزویش خریدن قصر
باصفای چهاردیواری
همه باید مرتبا بزنند
کف برای چهاردیواری
لحظههایی به یادماندنیاند
لحظههای چهاردیواری
اکسیژن اکسیژن ذخیره شده
در هوای چهاردیواری
منتها آب میرود دائم
محتوای چهاردیواری
خوش شده واقعا ته دلمان
به کجای چهاردیواری
زنده ماندن سراسرش هنر است
لابهلای چهاردیواری
✍صامره حبیبی
💫💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 تکدی گری
باغ و ویلا در اصفهان دارد
خانهای در برازجان دارد
دوسه تا هم فروشگاه بزرگ
در عجبشیر و بهبهان دارد
توی تهران اگر ریا نشود
چندتایی آپارتمان دارد
او به ظاهر گداست اما خب
باطناً ثروتی کلان دارد
در گدایی تخصصش بالاست
خودش اصلا دپارتمان دارد
بخش تدریس مردهای گدا
قسمتی ویژهی زنان دارد
آنچنان در طریقت استاد است
که به حق رتبه در جهان دارد
حیلههای نگفتنی دارد
کار این مرد داستان دارد
گاه پا میکشد زمین، گاهی
رعشه و لکنت زبان دارد
چون فلج میشود همه گویند
دست و پاهای ناتوان دارد
گاهی از یک تصادف سنگین
بر سر و صورتش نشان دارد
گچ گرفته تن خودش را گاه
بر لب از درد الامان دارد
از غم کودکان بیمادر
اشک تمساح را روان دارد
گاه با عکس و نسخهای در دست
از مریضی خود فغان دارد
گاه در شدت تظاهر خویش
جسم بیحال و نیمهجان دارد
پول بیهوده به گدا ندهید
خیرتان عالمی زیان دارد
پول اگر میدهید هم بدهید
به گدایی که کارتخوان دارد
لااقل مالیات را بدهد
گرچه صد حقه هم در آن دارد
✍ احمدرفیعی وردنجانی
💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 منورُالفکر
من که مردی منورالفکرم
میکند لحظه لحظه گل فکرم
شُل شده پیکرم ولی هرگز
نشده پای کار شُل فکرم
به فراسوی ناکجا آباد
بسته با اعتماد پُل فکرم
من نه خود می روم به راه درست
داده من را همیشه هُل فکرم
همه در اشتباه خود هستند
غیر این بنده که ابوالفکرم
موقع اشتباه خلق نه بوق
میزند در سرم دُهل فکرم
چون سماور زمان جوشیدن
میکند سخت قُل و قُل فکرم
هیچ کس بهره چون نبرد از آن
رفت پای یه قُل دوقل فکرم
مثل یک شوفر مسافرکش
رفت ی عمر پشت رُل فکرم
فکرها داشتم ولی افسوس
زده یک جا همیشه زُل فکرم
همه در اشتباه خود ماندند
سخت چسبیده شد به جُل فکرم
قدر من را کسی نفهمید و
دود شد از سرم به کُل فکرم
✍احمدرفیعی وردنجانی
💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
نماد بت شکن در طول دوران بود ابراهیم
تبر بردوش و درصف مردمیدان بود ابراهیم
چنان سرو کهن که ریشه در خاک وطن دارد
الف قامت میان باد و بوران بود ابراهیم
به دنبال سرِ ماران خفته در دل فتنه
نماد نه به خواهشهای شیطان بود ابراهیم
برای دستهای پینه بسته از کویر فقر
چنان ابر پر از سوغات باران بود ابراهیم
به گوش خستگی میخواند تا قله کمی مانده
به روی خستگیها خط بطلان بود ابراهیم
نشان داد آخرش حتی ریاست نیز سربازیست
همیشه پای پیمان! پای پیمان بود ابراهیم
✍ فریبا رئیسی
#وطنز
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 مادر دوستت دارم
میخواستم در سایهی مهرت برویم
گل کردنم در دامنت بود آرزویم
میخواستم تا صبح ها در دامن دشت
پروانهای باشم که گلها را ببویم
میخواستم شیرین زبانت باشم اما
ناگفتههایم ماند پنهان در گلویم
خواندم تو را در اضطراب خویش مادر
تا خنجر آدم کشی آمد به سویم
میخواستم بازی کنم با داد و فریاد
تا گوش دنیا کر شود از های و هویم
مادر چرا کُشتی مرا میخواستم که
تا دیدمت یک دوستت دارم بگویم
✍ احمد رفیعی وردنجانی
💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 بداهه آیینی شاعران راه راه به مناسب سالروز آغاز زعامت حضرت امام خامنهای
چگونه شکر بگویم که سایهات جاریست
برای عشق وجودت پر از سزاواریست
برای راه خمینی تو بهترین رهبر
مسیر قله همان نقشهای که تو داریست
برای مام وطن نامت از دلیران است
شبیه آرش و رستم، شبیه دلواریست
همیشه تیغ کلام برنده و نابت
برای کوری چشمان اهرمن کاریست
به پای مکتب تو جان اگر فدا نکنیم
قسم به عشق و جنون، انتهای کم کاریست
بتاب حضرت خورشید بر سیاهی شب
که درس مکتب تو روشنی و بیداریست!
اگر به کشته شدن پای عشق امر کنی
قسم به عشق که هر آن جوابمان آریست
چه خوابها که ربودی ز چشم اهریمن
به گوش دوست سرودی که وقت هوشیاریست
همین کنارِ تو ماندن رهِ شهیدان است
اگر که با تو نباشم چه عمرِ غمباریست!
نماند پرچم این انقلاب روی زمین
که رسم رهبر آزادگان، علمداری است
چنان به روی لبت واژهها وزین هستند
که سجع پیش کلام تو کوچهبازاریست
گواهِ خوبیِ تو که فقط شنیدن نیست
نشان تو دادهای این را که "عشق" دیداریست
امید در دل هر واژهات تجلی یافت
که فال قهوهی چشمت شکوه و پرباریست
به دست توست علامت، به پیش میرانیم
که عزممان به سپاه ظهور، سرداری است
بداهه سرایان:
احمد رفیعی وردنجانی، محمدجواد قرهباغی، فرشته پناهی، صامره حبیبی، زهرا آراسته نیا
💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 بدیهیات
حرف بیپایان من آغاز میخواهد چکار؟
شخص بیپروا و رکگو راز میخواهد چکار؟
تا نباشد فاز و نول جریان برقی نیست، پس...
در غیاب نول، مهندس، فاز میخواهد چکار؟
پردهی گوش کسی چون پاره شد کر میشود
این چنین شخصی یقینا ساز میخواهد چکار؟
آنکه پول جنس بنجل را ندارد لاجرم
جنس اصل و خالص و ممتاز میخواهد چکار؟
جوجه گر دارد، برای مرغ دارد، تخم مرغ
تخمِ مرغ و غیر آن را غاز میخواهد چکار؟
این شتر مرغان به دنبال پریدن نیستند
این شتر اصلا بگو پرواز میخواهد چکار؟
مجلس ترحیم چون از نوع حزن و ماتم است
صاحب مجلس دگر طناز میخواهد چکار؟
ناز و اطوار و ادا مخصوص مهرویان بُود
آدمی مانند میمون ناز میخواهد چکار؟
ارررتش صهیون که با زنبووور ساقط میشود
غاصب صهیون دگر سرباز میخواهد چکار!!!؟
بیت بیت شعر از جنس بدیهیات بود
حرفهای این چنین ابراز میخواهد چکار؟
✍ محمود حسنی مقدس
💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 موقع انتخاب
آی رجل سیاسی، مرد هم کیش!
چرا نشستی؟ یه کمی بیندیش
یه گوشت قربونی روی زمینه
دیر برسی میکشن اون رو به نیش
حس وظیفهت رو بیار تو کیفت
احساس تکلیف و کجا گذاشتیش؟
یه همسری کسی بیار کنارت
یه وقت بهت دست نده حس تشویش
شاسی بلنده رو بزار تو پارکینگ
پشت پرایدت بنویس "یه درویش"
بیا برو همینجوری هم مده
وقت نداریم تا دربیاری ته ریش
یه کت بخر، یه تف بزن به موهات
اون لک و لوکاتم میره با پولیش
اگه میخوای اون وسطا لو نری
وقتی برو هوا باشه گرگ و میش
بگو رقیبم اگه رای بیاره
اون مفسده بیسواد کجاندیش،
هر روز میاد شخصاً در خونتون
تا بکنه تکتکتون و تفتیش
موقع انتخاب پرزیدنته
برادران و خواهرانم به پیش
✍ یاسر پناهی فکور
💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 احساسِ تکلیف
صبحدم با عالمی شور و نشاط
چون شدم بیدار در باغِ حیات
رخت میشُستند گویا در دلم
داشتم احساس تکلیفِ زیات
داشتم احساسِ اینکه بنده هم
مشکلی را حل کنم در این فلات
حس اینکه روی دوش بنده هست
بار رفع مشکلاتِ کائنات
میتوانم وا کنم خیلی گره
چون که هستم بنده دارای سوات
هست زورم هشتصد اسبِ بخار
برق مغزم ششصد و هشتاد وات
میتوانم مشکلاتِ تلخ را
در وطن شیرین کنم چون شُم کُلات
با زنم گفتم که هستم عازمِ
ثبت نامِ پستِ رفعِ مشکلات
گفت: ما در مشکل خود ماندهایم
ناگهان زد از فشار خشم قاط
خواستم تا سر بچرخانم کمی
گفت: یابو کن به حرفم التفات
گر توانایی به رفع مشکلی
رفع کن یک مشکلی از این بساط
چون کنی از خلق رفعِ مشکلی؟
ای به حل مشکلِ خود مانده مات
میروی آنجا و بعد از ثبتِ نام
میشود کارت دلیلِ انبساط
من مُصر بودم، حریف من نشد
داد بر این بحثِ خیلی داغ، کات
بود در فکرم که در این کارزار
می بسازم باقیات الصالحات
خواستم عازم شوم ناگاه گفت:
ناشتایی خوردهای جانم فدات؟!
ناشتایی را زدم، احساسِ من
رفع شد با یک عدد چایی نبات
✍ احمد رفیعی وردنجانی
💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
#نقیضه_جات انتخابات
دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست
چون رد شده هر بار صلاحیت بنده
✍ فرشته پناهی و وحشی بافقی
🔷اا🔶
باز آی ساقیا که هوا خواه خدمتم
هر چند سن و سال ز هفتاد بگذرد
✍ محمود حسنی مقدّس و حافظ
🔷اا🔶
ز گریه مَردمِ چشمم نشسته در خون است
چرا صلاحیتم رد شود؟! منم دکتر!
✍ جواد قره محمدی و حافظ
🔷اا🔶
آن تلخوَش که صوفی امُّالخَبائِثَش خواند
چون سنگپای قزوین کاندید شد دوباره
✍ علی یگانه و حافظ
🔷اا🔶
هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
امّا به شوق خدمت مردم جوان شدم
✍ محمود حسنی مقدّس و حافظ
🔷اا🔶
دیشب صدای تیشه از بیستون نیامد
فرهاد گشته کاندید، گفته است #نه_به_چکش
✍ جواد قره محمدی و حزین لاهیجی
🔷اا🔶
اگر آن ترک شیرازی بهدست آرَد دل ما را
چنان رَنگش نمایم من که آرد کلِّ آرأ را
✍ علی یگانه و حافظ
🔷اا🔶
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید
سوی این منصب شیرین مگسی میآید
✍ میثم حسینی و حافظ
💫💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
پیر و جوان را بود این احتیاج
درد عمومیست، ندارد علاج
دین نشود کامل اگر این نبود
چون اُتُلی خوب ولی بیکلاج
تا بدهیم امر خدا را رواج
ازدوج یزدوج ازدواج
گرچه نداری دک و پُز آنچنان
آی کیوتات زیر چهل، قد کمان
راه روی شیک، چنان پنگوئن
حیف نباشد نبود در جهان...
از تو به اندازه ی یک جین نِتاج؟*
ازدوج یزدوج ازدواج
در پی کاری برو ای نازنین!
کار بکن کار، نگو چیست این!
بهتر از آن، رو بشو کارآفرین!
کار کسی کرد بگو آفرین!
شومپیتر* اندر سخنم هاج و واج
ازدوج یزدوج ازدواج
به جستجوی دلبری سر به راه
تلاش کن تلاش، گاه و بی گاه!
به در نکن فقط عزیزم نگاه
درآمد از دریچه ناله و آه
تا به دلت خانه کند ابتهاج
ازدوج یزدوج ازدواج
*نِتاج:نتیجه،ثمره
*پدر علم کارآفرینی
✍ یاسر پناهی فکور
💫💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 وقت شناس
آمدم یک تنه قیام کنم
اول وقت ثبت نام کنم
گرد و خاکی به راه اندازم
کار الوات بامرام کنم
متصل فکر مردمم، حاشا
طمع پست یا مقام کنم
دخترم را ولی نیاوردم
چه نیازی که ازدحام کنم
این همه کار بر زمین مانده
ماندهام کی کجا کدام کنم؟
تا چهل خانه این ور و آن ور
همه را صاحب سهام کنم
کل اقوام و آشنایان را
فارغ از قسط و قرض و وام کنم
این دو سیر آبرو که چیزی نیست
تا فدای سر عوام کنم
کم محلی کنم به بدخواهان
دوستان را هم احترام کنم
یکهو گر روبرو شدم با خصم
به ابالفضل اگر سلام کنم
یکسره کار و کار و کار و کار
صبح تا شب علیالدوام کنم
اگر از خستگی نخوابیدم
چارهاش با دیازپام کنم
سیسمونی نمیخرم هرگز
ثروتم را چرا حرام کنم
گوشت، مرغ و برنج و نان سهل است
سفره را غرق نفت خام کنم
سر هر برج هم حقوقم را
خرج مادر زن گرام کنم
پیش فامیل با همین ترفند
از خودم رفع اتهام کنم
بررسی شد مدارکم، گفتند
که مبادا خیال خام کنم
چون که پیش از تمام اقدامات
باید این سیکل را تمام کنم
سلب گردید فرصت خدمت
میروم فکر لیست شام کنم...
✍ زهرا فرقانی
💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
صبا که از وزشش دشت و بیشه جان گیرد
به کوی ما که رسد بوی امتحان گیرد
چو برق فرجه گذشت و هر آنکه دانشجوست
برای پاس شدن راه هفت خوان گیرد
بزن بهادر دانشکده در این ایام
چه جزوهها به تضرع ز بانوان گیرد
دو چشم گریه کن و روضهخوان استاد است
دو دست، تا به سحر رو به آسمان گیرد
به یمن زلف پریشان و ریش آشفته
قیافهاش تم یونان باستان گیرد
تمام دانش و علمش فقط در این حد است
که تانژانت و کتانژانت یک کمان گیرد
به قصد اینکه مراقب کمی کند اغماض
برای او گز مخصوص اصفهان گیرد
ملاک علم که این برگه نیست باور کن
اگر چه دست ریاضی به چنگمان گیرد
"از امتحان تو ایام را غرض آن است
که از صفای ریاضت دلت نشان گیرد"
✍ مهدی امامرضایی
#وطنز
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
صبا که از وزشش دشت و بیشه جان گیرد
به کوی ما که رسد بوی امتحان گیرد
چو برق فرجه گذشت و هر آنکه دانشجوست
برای پاس شدن راه هفت خوان گیرد
بزن بهادر دانشکده در این ایام
چه جزوهها به تضرع ز بانوان گیرد
دو چشم گریه کن و روضهخوان استاد است
دو دست، تا به سحر رو به آسمان گیرد
به یمن زلف پریشان و ریش آشفته
قیافهاش تم یونان باستان گیرد
تمام دانش و علمش فقط در این حد است
که تانژانت و کتانژانت یک کمان گیرد
به قصد اینکه مراقب کمی کند اغماض
برای او گز مخصوص اصفهان گیرد
ملاک علم که این برگه نیست باور کن
اگر چه دست ریاضی به چنگمان گیرد
"از امتحان تو ایام را غرض آن است
که از صفای ریاضت دلت نشان گیرد"
✍ مهدی امامرضایی
💫💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 یک شعر کاملا ول با ردیف ول
باور نخواهم کرد فکر نان شود وِل
مرغ و برنج و کشک و بادمجان شود وِل
باور نخواهم کرد هر چیزی شود وِل
خورد و خوراک و سفرهی انسان شود وِل
حتی اگر مختار ول گردد بعید است
یک روز پخش یوسفِ کنعان شود ول
باید دودستی از دوسو آن را بگیری
جایی اگر ناگه کِش تومبان شود ول
رفتم به پیش دکتری از درد پایم
تا دردِ آن در صورتِ امکان شود ول
دکتر مرا تا لنگ لنگان دید فرمود:
یک مبلغی اِخ کن که این نُقصان شود ول
گفتم نخواهم داد اصلا زیر میزی
پولی نخواهم داد اگرچه جان شود ول
محکم گرفتم جیب خود را گفت دکتر:
باید که این را شل کنی تا آن شود ول
چیزی مهمی از کف مردم نرفته
یک روز اگر که بیمهی درمان شود ول
بچه خودش غولیست اما میشود گُم
گر دست او از دامن مامان بشود ول
با آنکه ماشینهای تازه آفریدیم
سخت است در این مملکت پیکان شود ول
حتی اگر پیکان شود ول روزگاری
باور ندارم بعد از آن نیسان شود ول
آمد ندا این شعر فاخر حیف باشد
بییک پیامِ خوب در پایان شود ول
باران شو از بخشندگی ای دوست ورنه!
دیگر از این پس بارشِ باران شود ول
✍ احمد رفیعی وردنجانی
💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 احساس تکلیف
گل کرده در بین خواص احساس تکلیف
بین خواص سرشناس احساس تکلیف
در برخی از آنها همیشه هست انگار
بسیار نایس و باکلاس احساس تکلیف
هر کس ز هر حزبی برای کسب قدرت
داده به حزبش اختصاص احساس تکلیف
هر کس که حسش بیشتر تکلیف او بیش
چون هست معیار قیاس احساس تکلیف
آنکه دودل بود و کمی شک داشت او هم
کردهست با پرتاب تاس احساس تکلیف
رد صلاحیت شدههای وطن هم
کردند خیلی بیاساس احساس تکلیف
کردند صبح جمعه خیلی ناگهانی
برخی فقط با یک تماس احساس تکلیف
دارند برخی همچنین با ادعای
جنگیدن با اختلاس احساس تکلیف
ای بد به حال و روز هر کس که در این راه
کرده به بوی اسکناس احساس تکلیف
ششگانه شد دیگر حواس پنجگانه
افزوده شد بر این حواس احساس تکلیف
✍محمد علی کمالی مقدم
💫💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
🔸 واس ماس
برای خادمی یا ایها الناس
قراری داشتم با صنف عکاس
که از فیگورهایم عکس گیرند
یکی از دیگری نیکوتر و خاص
کنم رو عکس ایام جوانی
چرا که پیرم و بسیار سیّاس
ادای دِین کردم در چهل سال
به این احساس دارم سخت وسواس
تمام برههها کاندید بودم
که کلش بوده بیاغراق حساس
کمی زور و کمی پول و کمی رو
خدا داده به من، جور است اجناس
شدم از بس خدا داده به من رو
شبیه سنگ پا نه، سنگ الماس
سیاست مثل فوتبال است هر سو
نباید داد آن را بیخودی پاس
مدیریت که کشکی نیست جانم
تو باید رو کنی برنامهای آس
اگرچه رأیهایم بوده محدود
نباشم از کمیاش قدرنشناس
ز پا ننشینم اصلا بهر خدمت
چرا که انقلاب از اصل واس ماس
✍فریبا رئیسی
💫💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz
#نقیضه_جات با موضوع انتخابات
دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
چون که تأیید نشد بینی او سوخته بود
✍️علی یگانه و حافظ
🔷اا🔶
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
فیلم میخانه به شورای نگهبان بردند
✍️حافظ و ابوالقاسم سیفی
🔷اا🔶
ما نگوييم بد و ميل به ناحق نكنيم
البته خون رقیبان که حلال است به کل
✍️فرشته پناهی و حافظ
🔷اا🔶
دوش در حلقه ما قصّه گیسویِ تو بود
ناگهان گفت کسی رد صلاحیت شد
✍️میثم حسینی و حافظ
🔷اا🔶
من از آن جمع مردودی شنیدم در خفا گفتند
که با این دَرد اگر دربندِ درمانند، در مانند
✍️میثم حسینی و حافظ
🔷اا🔶
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
تا دید که تأیید شدم؛ اِستوریام کرد
✍️مرضیه ملکیان و حافظ
🔷اا🔶
گرچه از ریحان جنت می چکد آب حیات
میچکد آب حیات ما ز دست جنتی
✍️ محمد صبوریان و صائب
🔷اا🔶
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
اسنپ گرفته ام من تا خانه ام هم اکنون
✍فاطمه جعفری و حافظ
💫💫💫
🔻#وطنز | بهترین شعرهای طنز 🔻
🥊 باشگاه طنز | @bashgahtanz