شهیدمهدی زین الدین:
هر کس در شب جمعه شهدا را یاد کند.
شهدا هم او را نزد اباعبدالله یاد می کنند.
شهدا را یاد کنید ولو با ذکر یک صلوات.
شادی روح شهدا صلوات
#شهدا♥️
#شهیدانه
#آقا_مهدی
#شب_های_جمعه
@bashohada_313
˼بهقولآقـٰآۍبھجت
کهمیگن:
شمآبرآخوآبتکهکوتآهه
جآیِنرمتهیهمیکنۍ
امآبرآخرتتهیچکـٰآرۍنمیکنۍ ...
بهفِکرآخرتمونمبآشیمبآلاغیرتاً(:
#تلنگرانه
@bashohada_313
❛❛
هميشه آرزوۍ شھادت را در دل خودمان تقويت كنيم و اگر اين پيدا شد همه ی
مشكلات ما حل خواهد شد. كسى كه آرزوۍ شھادت دارد، دل به دنيا نمىبندد
و ديگر سر مقام با ديگرۍ دعوا نمىكند..!
ــــــــــــــ ـــــ ــ
✍🏻_آیتاللهمصباحیـزدۍ
#تلنگرانه
#شهادت
@bashohada_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای شهید، دستی انداز، و ما قبرستان نشینان را از این منجلاب بیرون کش....
@bashohada_313
اگر دنیا با شما نبود، شکر نعمت کنید
و به خاطر خدا صبر کنید..
لحظهای از خدا غافل نباشید و
ذکر خدا بگویید
و امام زمان (عج) را دعا کنید..
دنیا محل گذار است،
دل به دنیا نبندید و
برای آخرت توشه جمع کنید..🍃
[شهید سید رحمان هاشمی]
@bashohada_313
ابراهیم میرفت زورخونه و بدن خیلی رو فرمی داشت ..
هرروز که به زورخونه میرفت ، پشت سرش چندتا دختر اونو میدیدن و به بدنش نگاه میکردن!
یک روز رفیق ابراهیم به ابراهیم جریان و میگه و تهش میگه دستخوش آقا ابرام چی ساختی! حتی پسرا نگاه میکنن به بدنت!
ابراهیم خیلی ناراحت میشه و از فردا با یک شلوار کردی و ی لباس گشاد میپوشه و به جای ساک هم یک کیسه برمیداره و اینطوری به زورخونه میرفته!
وقتی رفیقاش بهش میگن که چرا!؟
میگه : خدانکنه کسی بدنت و ببینه و اه بکشه!
من بدن ساختم واسه نوکری نه واسه خودنمایی!
@bashohada_313
پدر شهید:
آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام.
گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه ات بکنند.
گفت: نه پدرجان! طبق فتوای حضرت آقا تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت...
-شهید آرمان علی وردی-
@bashohada_313
روزی همسر#شهیدطاهرنیا تماس گرفت و
گفت : دخترم خیلی بیقرار باباست ، از آقا
رضا خواهید که به آقای ما فرمان دهد کھ
بهخوابدخترشبرود ؛ ناسلامتیاوفرمانده
آقاسجاد است !
ـوَ شایداین آخرین تیر امید همسر شهید
طاهرنیا بود و چقدر سخت است برای یڪ
مادر که دختر خردسالش تقاضای بابا کند؛
و بابایش#شھید باشد . . . 🥲❤️🩹
روایتِهمسر#شهیدمحمدرضاالوانی
#شهیدانه
@bashohada_313
#خاطرات_شهید
بعد از شهادت تکفیری ها روی بدن و سینه شهید نفت ریختند و آتش زدند، اما فقط لباس های شهید سوخت و بدن سالم ماند.
مادر شهید میگفت: قبلا هم به خاطر تصادف دچار سوختگی شده بود اما به خاطر عزاداری و سینه زنی برای امام حسین(ع) هیچ آسیبی به بدنش نرسیده بود.
#شهید_غلامرضا_لنگریزاده🌷
@bashohada_313
🔺️امام حسین اگر بخواد...
🎙مادر شهید علی وردی
با دوستانش کاروانی داشتن که پیادهروی اربعین رو میرفتن.
اولین باری که رفتن کربلا شونزده سالشون بود و دومین بار هم تقریباً ۱۸ سالش بود.
یک بار هم سال تحویل اونجا بودن.
نیمه شعبان هم میگفتن خیلی ثواب داره.
حتی وقتی مرزهای زمینی بسته شده بود ایشون گفتن میخوایم بریم کربلا من گفتم بسته است و فعلاً کروناست،
🔷️گفت: نه ما میریم فرودگاه مینشینیم اونجا، هر موقع باز شد و قسمت ما شد میریم.
امام حسین(ع) واقعاً خواست. تقریباً یک روزم نشد اونجا بودن و بعد هم نیمه عید رو اونجا بودن.
🔶️گفت: دیدی مامان گفتم امام حسین(ع) اگه بخواد واقعا میطلبه کی فکرشو میکرد؟
من فکر میکردم باید دو سه روز اونجا باشیم تا کنسلی بخوره.
گفت: مامان انشاءالله سری بعد با هم میریم...
#آرمان_عزیز
#کربلا
@bashohada_313
🔺️برای خدا...
🎙علی خانی (یکی از دوستان شهید)
🔷️امید ذاکر یکی از هیئت های بزرگ در اصفهان بود
من هم در آن زمان عاشق ذکر گفتن بودم
امید که متوجه شده بود من عاشق ذکر گفتن هستم
🔶️همش میگفت: هر کاری که میکنی
برای خدا بکن...
شهید امید اکبری 🌹
#شهید_ذاکر
@bashohada_313