eitaa logo
باسیّدالشهداوشهداتـٰاظُهـور🇮🇷
2.4هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
19 فایل
✨﷽✨ فعالیت مجموعه تقدیم به صاحب‌الزمان(عجّ) و روح تابناک حضرت زهرا(س) و تمام شهیــدان تا ازاین طریق مارا موردعنایت خویش قراردهند و دست مان در دنیا و آخرت بگیرند. {کاربرای رضای خدا} شروع خادمی: نیمه‌شعبان ۱۳۹۹ #صلوات برای ظهـور @askarii_313
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد زندگی را دوست داشته باش... زیرا این تنها هدیه ایست که دو بار دریافت نخواهی کرد... زندگی خوب در دو جمله ، خلاصه میشود: لذت بردن از روزهای خوب، صبر کردن در روزهای بد... 🌱 @yasabas 🌹🥀🏴🖤
🤲yazahra🤲 ای شهیــــد؛ ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش🌷 🌹 بحق خود صاحب عزا مهدی فاطمه(س) 🥀 🌹🥀🏴🖤
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀😔 یا صاحبـــــ الزّمان! حال و هوایت در ماه محرم چگونه است؟ از چشمانتـــــ اشک جاری است یا خون؟ فقط خدا حال تو را می‌داند، مولا جان، پرده نشین غیبتــــ . می‌دانم در وجودتـــــ مصیبتی بزرگ استــــ! در چشمانتــــ به جای اشکــــ ، پیکرهایی در خون نشسته استــــ! یا صاحبــــــ الزّمان!🥀🥀🥀 چه کسی مانند تو در این ماه دردمند استــــ؟ در روزهای محرم کجا بر سر و سینه میزنی؟ در کربـلا؟ در رضــوی؟ در طــوی؟ در عزای طویرج سربرهنه به سمتـــ حرم می‌دوی؟ و فریاد می‌زنی یا حسین! و ناله می‌زنی خدایا! حسین را با شمشیرها قطعه قطعه کردند،😭 یا صاحب الزمان!🥀🥀🥀 خدا چه روزی را برای ظهورتـــــ برگزیده است؟ تا اندوه تو را برطرف کند؟ 🌱 بحق خودصاحب عزامهدی زهراس🤲
🌹🥀▪️ وقایع روز پنجم محرم الحرام؛ ذکر شهادتـــــ عبدالله بن الحسن 🏴
🥀🏴🏴🏴 عبدالله پسر امام مجتبی علیه السلام هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمه‌گاه با زنان به سر می‌برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمه‌گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را8 نگه دارد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می‌ورزید. او به عمه‌اش گفت: «والله لا افارق عمّی سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی‌شوم.» ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: «ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می‌خواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت.ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت. کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین(علیه السلام) او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: «ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد امام دست خود را به آسمان بلند کرد: «پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهره‌مند می‌سازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنن
امام نامه های مردم کوفه را، در برابر حر بن یزید ریاحی بر زمین ریخت! پس از نماز ظهر / در وادی ذوحَسما ... حُر گفت؛ ما از نویسندگان نامه نیستیم. اما؛ شک، گاهی برادرِ ایمان است! دری به یقین است... و نبض حیاتِ حُر، با شکِ به خویش، و آنچه که بود، تپیدن گرفت!
باسیّدالشهداوشهداتـٰاظُهـور🇮🇷
امام نامه های مردم کوفه را، در برابر حر بن یزید ریاحی بر زمین ریخت! پس از نماز ظهر / در وادی ذوحَسما
🕊🕊🕊 حُر دلش یکباره تپید؛ راه تاخته را برگشت، پوست کهنه را پاره کرده و بال‌هایش را به یاد آورد! تا آن آخرین لحظه‌ها رو در روی امام ایستاد اما؛ یک لحظه، شک به یقین پیروز شد! دل، راهش را پیدا کرد، و پیش از آنکه دیر شود : دل، بویِ کاش را حس کرد؛ "کاش رو در روی حسین نبودم ... کاش کنارش ایستاده بودم ... کاش پیش مرگش بودم من .... گاهی شک برادرِ ایمان است!
این چای روضه ها که مرا زیر و روکند عطـرش ز دور کار هـزاران سبو کند
یک استکان چایِ روضه... با دوحبه قند کنارش... از کودکی...ما را نمک‌گیرِ شما کرده؛ خیلی التماس دعا دارم من را به قصد شهادت دعا کنید ...😭😭😭 ظهورمهدی زهرا را از خدا بحق خودصاحب عزا صاحب الزّمانمان بخواهیم🤲 @yasabas 🏴🖤🥀🌹