خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد
زندگی را دوست داشته باش...
زیرا این تنها هدیه ایست
که دو بار دریافت
نخواهی کرد...
زندگی خوب در دو جمله ،
خلاصه میشود:
لذت بردن از روزهای خوب،
صبر کردن در روزهای بد...
#الّلھُمعجّللولیّڪالفرج🌱
@yasabas
🌹🥀🏴🖤
🤲yazahra🤲
ای شهیــــد؛
ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش🌷
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
#سلام_ودرود_برشهیدان
#التماس_دعا_برای_ظهور
#التماس_دعا
#الّلھُمعجّللولیّڪالفرج
بحق خود صاحب عزا مهدی فاطمه(س)
#باشهـــداتــاظهــــور🥀
🌹🥀🏴🖤
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀😔
یا صاحبـــــ الزّمان!
حال و هوایت در ماه محرم چگونه است؟
از چشمانتـــــ اشک جاری است یا خون؟
فقط خدا حال تو را میداند، مولا جان،
پرده نشین غیبتــــ .
میدانم در وجودتـــــ مصیبتی بزرگ استــــ!
در چشمانتــــ به جای اشکــــ ، پیکرهایی در خون نشسته استــــ!
یا صاحبــــــ الزّمان!🥀🥀🥀
چه کسی مانند تو در این ماه دردمند استــــ؟
در روزهای محرم کجا بر سر و سینه میزنی؟
در کربـلا؟
در رضــوی؟
در طــوی؟
در عزای طویرج سربرهنه به سمتـــ حرم میدوی؟
و فریاد میزنی یا حسین!
و ناله میزنی خدایا! حسین را با شمشیرها قطعه قطعه کردند،😭
یا صاحب الزمان!🥀🥀🥀
خدا چه روزی را برای ظهورتـــــ برگزیده است؟
تا اندوه تو را برطرف کند؟
#الّلھُمعجّللولیّڪالفرج🌱
بحق خودصاحب عزامهدی زهراس🤲
🌹🥀▪️
وقایع روز پنجم محرم الحرام؛
ذکر شهادتـــــ
عبدالله بن الحسن
#آجرک_اللہ_یابقیة_الله🏴
🥀🏴🏴🏴
عبدالله پسر امام مجتبی علیه السلام هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمهگاه با زنان به سر میبرد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمهگاه بیرون دوید.
او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را8 نگه دارد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع میورزید. او به عمهاش گفت: «والله لا افارق عمّی سوگند به خدا، از عمویم جدا نمیشوم.»
ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: «ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا میخواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت.ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت.
کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین(علیه السلام) او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: «ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد
امام دست خود را به آسمان بلند کرد: «پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهرهمند میسازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنن
باسیّدالشهداوشهداتـٰاظُهـور🇮🇷
امام نامه های مردم کوفه را، در برابر حر بن یزید ریاحی بر زمین ریخت! پس از نماز ظهر / در وادی ذوحَسما
🕊🕊🕊
حُر
دلش یکباره تپید؛
راه تاخته را برگشت،
پوست کهنه را پاره کرده و بالهایش را به یاد آورد!
تا آن آخرین لحظهها رو در روی امام ایستاد اما؛
یک لحظه، شک به یقین پیروز شد!
دل، راهش را پیدا کرد،
و پیش از آنکه دیر شود :
دل، بویِ کاش را حس کرد؛
"کاش رو در روی حسین نبودم ...
کاش کنارش ایستاده بودم ...
کاش پیش مرگش بودم من ....
گاهی شک برادرِ ایمان است!
یک استکان چایِ روضه...
با دوحبه قند کنارش...
از کودکی...ما را نمکگیرِ شما کرده؛
خیلی التماس دعا دارم من را به قصد شهادت دعا کنید ...😭😭😭
ظهورمهدی زهرا را از خدا بحق خودصاحب عزا صاحب الزّمانمان بخواهیم🤲
@yasabas
🏴🖤🥀🌹