#سحر_شانزدهم 🌸
رمضان از نیمه گذشت و به پیچ نهایی اش نزدیک میشود💫
و لحظه های قدر از راه می رسند🌹
شب هاب قدر فرصت میوه چینی است و ما برداشت میکنیم همه آنچه را که یکسال در زمین قلبمان کاشته ایم🌱
عمر یکساله ام را که برانداز میکنم....
هیچ نقطه روشنی برای دریافت کرامتت نمی یابم😔
اما مهربانی یکساله تورا که مرور میکنم😍
دلم به لیلة القدر این رمضان نیز قرص میشود🌸
سالهایت که رسم میان من و تو همین بوده است....
من یکسال را خراب کرده ام 😞
و تو سال بعد را به نیکو ترین تقدیر نوشته ای🌿
چه رازی است میان تو و اسم رحمانت؟
که از هر چه بگذری مهر پاشیدن بر بندگانت را پس نمیگیری🌈
سیاه دل تر از همیشه🖤
شکسته تر از هرسال💔
چشم به راه لیلة القدرت نشسته ام🌙
اما یقین دارم که سهمی عظیم از عشق را برایم کنار گذاشتی💞
من بی تو تمام می شوم دلبرم🦋
دفتر تقدیرم را از هر چه خالی میکنی
خیالی نیست.... 🌻
اما تقدیر مرا از لمس وجودت خالی مکن من بدون تو یعنی هیچ🌥
تو تنها ثروت باعظمت منی خدا🧡
و من به انتظار سهم بیشتری از تو
گوشه سفره رمضانت را رها نکردهام✨
رحمان مگر جز مهر پاشیدن میداند؟
لیلة القدر مرا به طوفانی از مهرت تکان بده....❤️
یا رحمان.... یا رحمان.... یا رحمان....
💠نکات کلیدی جزء شانزدهم💠
🌹1- اگر خدا چیزی را از مؤمن گرفت، بهتر از آن را به او میدهد. (کهف: 81)
🌱2- در هیچ شرایطی از درخواست کردن از خدا، ناامید نشوید. (مریم: 4)
🌹3- خدا مهر و محبت مسلمانانی را که کارهای خوب میکنند، در دلها میاندازد. (مریم: 96)
🌱4- قرآن برای به زحمت افتادن نیست بلکه برای پند گرفتن است. (طه: 203)
🌹5- با دشمن اول با نرمی سخن بگویید شاید پند گیرد و تکانی بخورد. (طه: 44)
🌱6- هرکس از یاد و نام خدا روگردان شود، در سختی و فشار زندگی میکند. (طه: 124)
🌹7- از خوراکیهای پاک خدا بخورید ولی در آن زیادهروی نکنید که سزاوار غضب الهی میشود. (طه: 81)
🌱8- کسانی که در دنیا آیات خدا را به فراموشی میسپارند، در قیامت فراموش میشوند. (طه: 126)
🌹9- خانوادهات را به نمازخواندن سفارش کن و خودت هم به آن مداومت داشته باش. (طه: 132)
🩸اولین شهید سال ۱۴۰۳
🔹 تصویری از شهید سحرگاه ۶ فروردین، قبل از دو رقمی شدن روزهای آغازین سالِ جدید.
◇ سروان "محمدمهدی نجاتی نیا"،
حین پایش نوار مرزی استان سیستان و بلوچستان به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
◇ رهبر انقلاب: شهدای مرزی مظلومند.
شما دارید با امنیت زندگی می کنید؛ چه خبر دارید آن که در مرز ایستاده و جلوی دشمن را گرفته، دارد چه می کشد؟
🌷شهيد مرزبان "محمدمهدی نجاتی نیا"
متاهل، دارای دو فرزند دختر و ساکن استان گلستان بود که در راه پر افتخار حفاظت از ميهن به شهادت رسید.
#امنیت_اتفاقی_نیست
🌷شهید «علی طریق القدس» بهروز واحدی
🔹 پاسدار بسیجی بهروز واحدی از نیروهای سپاه قدس و بسیجی حوزه شهید صدوقی ناحیه امام حسین (ع) کرج در راه دفاع از حریم اهل بیت (ع) و حضرت زینب کبری (س) به شهادت رسید.
◇ این شهید والامقام بامداد دیروز همزمان با پانزدهم ماه مبارک رمضان براثر حمله هواپیماهای رژیم صهیونیستی به منطقه دیرالزور سوریه به شهادت رسید.
◇ این شهید عزیز دارای یک فرزند ۲ ساله و ساکن کرج بود.
هدایت شده از روشنگر باشیم/ ولایت مداری
❇️ بررسی اهم اخبار خوب و امیدوارکننده در ۲۴ ساعت گذشته
*🟢 زیر ساخت و خدمات عمومی :*
۱. آغاز عملیات نصب و راه اندازی دستگاه ماموگرافی بیمارستان کیش
https://www.iribnews.ir/00HaNp
۲. راهاندازی ۲ پروژه پالایشی در سال ۱۴۰۳
https://www.iribnews.ir/00HaIR
۳. احداث ۵ کیلومتر دیوار بتنی در حاشیه محور خرمآباد - پلدختر
isna.ir/xdQPpM
۴. امدادرسانی به بیش از ۱۸ هزار نفر در طرح ملی امداد و نجات نوروزی
https://irna.ir/xjQ8kS
۵. آغاز عملیات پتروپالایشگاه شهید سلیمانی
https://irna.ir/xjQ88q
*🟢 مسکن و اشتغال:*
1. فعالیت حدود دو هزار نفر در زنبورستانهای چهارمحال و بختیاری
https://www.iribnews.ir/00HaSB
*🟢 کشاورزی، صنعت و تجارت:*
۱. فروش نوروزی بیش از پنج میلیارد تومان صنایع دستی در مازندران
https://www.iribnews.ir/00HaMo
۲. صادرات محصولات کشاورزی از مازندران رشد ۱۰ برابری داشته است
mehrnews.com/x34ysm
*🟢 علم و فناوری:*
۱. کنترل کیفیت محصولات خط تولید با سامانه هوش مصنوعی
isna.ir/xdQPjp
۲. حمایت ۱۲۶ میلیاردی از ۴۷ پروژه توسط ستاد اقتصاد دانشبنیان دیجیتال
isna.ir/xdQNSM
۳.ساخت ۷۵۰۰ مگاوات نیروگاه خورشیدی آغاز شد
https://irna.ir/xjQ8gn
۴.استفاده از هوش مصنوعی برای مدیریت مصرف انرژی/ تکمیل طرح هوشمندسازی ادارات
https://irna.ir/xjQ8fD
۵. بومی سازی فناوریهای جدید در زنجیره آلومینیوم
https://www.iribnews.ir/00HaQ0
👌با باز نشر اخبار خوب و امیدوار کننده ، تلاش کنیم از #محاصره_سنگین_تبلیغاتی دشمن خارج شویم.
#خبرخوب
#نزدیکقلهایم
https://eitaa.com/joinchat/796786706Ce0f70663e2
#عیدیای_که_خدا_به_من_داد....
🌷"قدیر" دوازده سالش بود، اما همیشه گریه میکرد که من میخواهم بروم جبهه، رضایت بدهید. من میگفتم: "تو هنوز سنت کم است، هر وقت که بزرگ شدی میروی." میگفت: "اگر رضایت ندهید از شهر دیگری میروم جبهه." ....آن سالها گذشت. هفده سالش بود و چند باری هم به جبهه رفته بود و آخرین باری که به مرخصی آمد، شب "یلدا" بود. همه دور هم جمع شده بودیم. صبح فردا هم قرار بود برود.
🌷آن شب تا دیروقت بیدار بودیم، هنوز خواب به چشمانش نرفته بود که با اضطراب از رختخواب بیدار شد و رفت وضو گرفت. چهرهاش خیلی خندان بود، گفتم: "چی شده خیلی سرحالی؟" گفت: "قرار است من شهید بشوم، جایش را هم به من نشان دادند!" نماز شب که خواند من هم همراه او بیدار بودم اما کم کم از هوش رفتم و چیزی نفهمیدم. صبح که بیدار شدم آماده رفتن بود.
🌷از زیر قرآن ردش کردم و در جلوی در، پشت سرش آب ریختم؛ بیصبر شده بودم و به دنبالش به سپاه رفتم. سوار ماشین شده بود، همین که مرا دید از ماشین پیاده شد و گفت:"چرا آمدی؟" زبانم بند آمده بود و فقط تماشایش میکردم. انگار وقت دیگری برای این کار نبود! گفت: "حالا که آمده ای، بیا با همین ماشین میرسانمت." ته دلم هم همین را میخواست، اما انگار هنوز "باشد" را نگفته بودم که داشتم از اتوبوس پیاده میشدم.
🌷گفتم: "پسرم ان شاءالله به سلامت برگردی." گفت: "مادر دعا کن که من به آرزویم که شهادت است برسم." این را که گفت، توی دلم آشوب به پا شد؛ آشوبی که دقیقاً تا روز اول عید همراهم بود و درست روز اول عید بود که عیدیام را از خدا گرفتم. وقتی خبر شهادتش را آوردند دیگر آشوبی در کار نبود!
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز قدیر حیدری که در ۵ فروردین ۱۳۴۸ در روستای ناصرآباد در استان قزوین به دنیا آمد و در ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون به شهادت رسید.
➖راوی: خانم گوهر رضایی، مادر شهید
🎋🍁🕊🎋🍁🎋🕊
📝خاطرات شهدا
حسین خرازی نشست ترک موتورم بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش میسوخت. فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد؛ من و حسین آقا هم برای نجات آن بندهی خدا با بقیه همراه شدیم. «گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری، میپاشیدیم روی آتش جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت میسوخت، اصلاً ضجه و ناله نمیزد و همین موضوع پدر همهی ما را درآورده بود!»
بلند بلند فریاد میزد: خدایا.....الان پاهام داره میسوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی
خدایا!
الان سینهام داره میسوزه
این سوزش به سوزش سینهی حضرت زهرا(س) نمیرسه....
خدایا!
الان دستهام سوخت
می خوام تو اون دنیا دستهام رو طرف تو دراز کنم.... نمیخوام دستهام گناه کار باشه!
خدایا!
صورتم داره میسوزه!
این سوزش برای امام زمانه
برای ولایته
اولین بار حضرت زهرا(س) این طوری برای ولایت سوخت!
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمیتونم، دارم تموم میکنم.
خدایا!
خودت شاهد باش!
خودت شهادت بده آخ نگفتم
آن لحظه که جمجمهاش ترکید من دوست داشتم خاک گونیها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه میکرد و میگفت:
خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمیداره بگه جواب اینا رو چی میدی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانهی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد.
#سحر_هفدهم🪴
سلام ستاره غریب زمین⭐️
شانزده سحر از رمضان گذشت...
و هفدهمین سیاهی هم آسمان رمضان را فرا گرفت📆
اما هنوز خبری از ظهور تو در دل زنگار گرفته ام نیست😓
✍آموخته ام؛
که سفره دار رمضان تویی…
و کسی در این ضیافت، محبوب تر است، که تو، سهم بیشتری از قلبش را، تسخیر کرده باشی.🌺
هرچه لا به لای تپش های دلم جست و جو میکنم.....
خبری از شیدایی نمی یابم!😭
من همان فرزند گریز پای توام که به درد نداشتنت عادت کرده است🥀
و همه سهمش از انتظار⏰
فقط و فقط هیاهویی تو خالی است😔
که اگر درد تو به استخوانش زده بود
سحری از رمضان را تنها به امید یافتنت سجاده نشینی میکرد🌸
وای یوسف تنهای من🥺
این رمضان حاجتی عظیم قلبم را احاطه کرده است💟
تو....
درد نداشتن تو....
و دویدن مدام برای یافتنت همه آرزویی است که در لا به لای مناجات سحر به دنبالش میگردم🌈
برای قلب بیمار من چاره ای بیاندیش
قلب بیمارم جای خالی برای حضور مداوم تو ندارد💔
به امید علاج امده ام مرا دست خالی از گوشه سفره ات رد مکن☘
به امید اجابت آمده ام
یا مجیب.... یامجیب.... یامجیب.... ❣
هدایت شده از سنگر روایت
#اختصاصی
✳️ ۲۲۰ پادکست دو دقیقه ای #تذکر_لسانی با روش #بگو_برو توسط مجمع ملی فعالان امربه معروف و نهی از منکر تولید شد.
✅ این پادکست هاس کوتاه، جذاب، آسان و کاربردی توسط اساتید برتر کشوری بیان شده است.
✅ شما می تونند با شنیدن این پادکستها با روش های آسان و کاربردی تذکر لسانی آشنا بشید و براحتی اون رو اجرا کنید.
✅ تو این پادکستها،به موضوعات مهمی مثل:
➕حقیقت و شرایط امربه معروف
➕شیوه برخورد صحیح در لحظه تذکر
➕بیان احکام و پاسخ به شبهات
➕انواع روش های تذکر دادن
➕مدل های آسان و کاربردی تذکر لسانی
ارائه مصادیق پرکاربرد پرداخته شده.
بخش اول :
بخش دوم :
بخش سوم :
بخش چهارم:
بخش پنجم:
بخش ششم:
بخش هفتم :
بخش هشتم :
#امربمعروف_نهی_ازمنکر
#تذکر_لسانی
#بگو_برو
#انسان_مسئول
👌 نشر این پست خودش یک معروف بزرگ است.
بسم الله ...☺️
┏━━ 🎵 ━┓
🆔 @sot_enghelabi
┗━━ 🎵 ━┛
🌹امام جماعت واحد تعاون بود
بهش میگفتند حاج آقا آقاخانی
روحیه عجیبی داشت
زیر آتیش سنگین عراق
شهدا رو منتقل میکرد عقب
توی همین رفت و آمدها بود
که گلوله تانک سرش رو جدا کرد
چند قدمیاش بودم ؛
«هنوز تنم میلرزد وقتی یادم میآید»
از سر بریده شدهاش صدا بلند شد:
«السلام علیک یا اباعبدالله»
راوی: جانباز جواد علی گلی
مسئول واحد تبلیغات لشکر۲۷
حضرت محمدرسولاللهﷺ
#طلبه_شهید_حسن_آقاخانی
#شهادت_کربلای_پنج
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
📌 شهید حسین املاکی در بیانات رهبر انقلاب 🔹️ شهید املاکىِ شما - جانشین فرمانده لشکر گیلان - وقتی د
🗓 ۹ فروردین ۱۳۶۷ - سالروز شهادت سردار رشید، حسین املاکی، فرمانده اطلاعات و قائم مقام لشکر ۱۶ قدس گیلان
ا▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️
وحشت بعثیها از شهید املاکی !!
🔹خاطره جانباز و آزاده سرافراز اسماعیل یکتایی لنگرودی👇
▫️ بعد از ۵ روز تشنگی با تنی مجروح درحالیکه پای چپم قطع بود به اسارت در آمدم. به شهرک نظامی رسیدم چقدر برایم آشنا بود! شب قبل از عملیات، شهید جمشید کلانتری به نقل از شهید حسین املاکی از این شهرک صحبت کرده بود. چقدر تانک!! چقدر تسلیحات!! .... به اندازه هر ایرانی، سلاح سنگین بود!!
▪️افسر بعثی به سمتم آمد به ریشهایم دستی کشید و آب دهان به صورتم انداخت! به عربی چیزهایی گفت که نفهمیدم. مترجم کنارش ترجمه کرد: املاکی کجاست؟ حسین املاکی؟؟ جواب دادم: شهید شده!! افسر با عصبانیت گفت: ماکو شهید! شهید نیست کشته شده و خنده مستانهای کرد.
⚪️ آنها دنبال املاکی بودند. از کشته شدن او مطمئن نبودند؛ میگفتند شاید زنده باشد...!!
🌿 نهم فروردین ۱۳۶۷ - سالروز شهادت شهید حسین املاکی گرامی باد.
مقام معظم رهبری در بین جوانان استان گیلان:
شهید املاکی شما؛ (جانشین لشکر قدس گیلان) که توی میدان جنگ شیمیایی زدند.
و خودش هم آنجا در معرض شیمیایی بود. بسیجی بغلدستش ماسک نداشت، شهید املاکی ماسک خودش را برداشت بست به صورت بسیجی همراهش!
قهرمان یعنی این! البته هر دو شهید شدند. هم املاکی شهید شد و هم آن بسیجی شهید شد اما این قهرمانی مانند اینها که از بین نمی روند. زنده اند ، هم پیش خدا زنده اند ، هم دردل ما زنده اند و هم در فضای زندگی و ذهنیت ما زنده اند.
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
سردار شهید «حسین املاکی» در شب عاشورای سال ۱۳۴۰ در شهرستان لنگرود دیده به جهان گشود. او پس از گذراندن دوران تحصیلی خود در سال ۵۸ موفق به اخذ دیپلم در رشته بهداشت محیط شد.
خلاقیت حسین در ارائه شناسایی ها و طرح نظامی بقدری عالی و دقیق بود که گویا سالها در دانشکده ها دروس علوم عالی نظامی و رزم آموخته بود؛ لیکن دانشگاه او ایمان به خدا و کلاس او جبهه و میادین نبرد با دشمنان اسلام و قرآن بود. سال ۶۱بود که تصمیم گرفت به سنت دیر پای حضرت محمدی (ص) عمل به تکلیف نماید و ازدواج کند اما هنوز بیش از ۱۲ روز از ازدواج وی نگذشته بود که بسوی جبهه ها شتافت.
وی در عملیاتهای متعددی چون والفجر مقدماتی، والفجر ۱، والفجر۴، والفجر۶، والفجر ۸، والفجر۹، عملیات بدر نقش آفرینی فوق العاده ای ایفاء نمود و سال ۶۴ بهترین طرح عملیاتی والفجر ۹ را با توجه به شناسایی هایش در منطقه سلیمانیه ارائه و اجرا نمود و به موفقیت های بزرگی دست یافت.
این فرمانده رشید اسلام، آنقدر شجاع و خلاق و دلیر وبی باک بود که فرماندهان ارشد عراق نیز بر این امر معترف بودند. سر انجام این دلاور شجاع اسلام در ۹ فروردین سال ۶۷ در عملیات والفجر ۱۰ در منطقه عمومی سید صادق به همراه یاران و همرزمان در اثر حمله ناجوانمردانه(بمباران شیمیایی) به آرزوی دیرینه ای که کسب مقام شهادت در راه حضرت دوست بود نائل آمد و روح بلند و ملکوتی اش همنشین عرشیان گردید و پیکر مطهر این فرمانده شجاع اسلام در میان انبوه آتش و حملات شیمیایی دشمن بر روی ارتفاعات بانی بنوک ماوا گرفت.