eitaa logo
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
154 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
168 ویدیو
28 فایل
اینجا میقات محبین شهدا است. او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد.... گروه جهادی فرهنگی و رسانه ای نسیم مهر شماره ثبت : 4006312414011 ادمین کانال : @Ammosafer1461
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 فرمانده ای که جانباز ، اسیر و آزاده شد و دوباره جانباز و در نصر چهار شهید شد 🔹️ حکایت سردار رشید اسلام، شهید مجید داودی راسخ فرمانده گردان حضرت زهرا (س) لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) بسیار شنیدنی است ◇ مجید یکبار در عملیات خیبر مجروح و به اسارت بعثی ها در می آید و سال ۱۳۶۴ آزاد و در سال ۱۳۶۶ در عملیات نصر ۴ به شهادت می‌رسد. ◇ شهید داودی راسخ متولد سال ۱۳۴۳ قرچک ورامین و بزرگ شده شهر ری است ◇ مجید قبل از پیروزی انقلاب توسط ساواک دستگیر و به زندان باغ‌شاه منتقل می‌شود و با شروع جنگ تحمیلی به‌ عضویت سپاه پاسداران درآمده و در عملیات‌های بزرگی چون فتح‌المبین و بیت ‌المقدس شرکت می‌کند ◇ در عملیات خیبر در حالی که فرماندهی یکی از گروهان ‌های گردان قمر بنی هاشم (ع) از تیپ سیدالشهدا (ع) را به عهده داشت پس از ساعت ‌ها جانفشانی در حالی‌ که به شدت مجروح شده بود به اسارت نیروهای بعثی درآمد. ◇ سرانجام در سال 1364 به ‌دلیل مجروحیت شدیدی که داشت توسط صلیب سرخ و به همراه برخی اسرای مجروح آزاد و به میهن برگشت. ◇ با بهبودی نسبی پاهایش دوباره راهی جبهه‌ها شد و در کنار یاران دیرین در عملیات های کربلای ۵، کربلای ۸ ، عملیات نصر ۴ و ساير عملیات هاحضور داشت که ورود دوباره مجید همسنگران دیروزش را به وجد آورده بود. 🔻 سرانجام فرمانده گردان حضرت زهرا (س) در عملیات نصر ۴ در تیرماه ۱۳۶۶ در منطقه عملیاتی ماووت عراق به توفیق شهادت نایل آمد.
📌 ″شهیدی که تکیه امام حسینش مورد قبول ارباب بی کفنش قرار گرفت..″ 🔹 هر سال، محرم که می‌شد، با بچه‌های محل، در پارکینگ خانه شهید ولایتی تکیه‌ای برپا می‌کردیم. ◇ یک سال به خاطر یک‌سری از مشکلات نمی‌خواستیم تکیه را برپا کنیم. ◇ بین جمع رفقا حسین می‌گفت: «هرطور شده باید این سیاهی‌ها نصب بشود. باید این روضه‌ها برقرار باشد.» ◇ حسینی که در خانه‌ی ارباب از جان و دل مایه می‌گذاشت و نمی‌خواست به هیچ شکلی کم بگذارد، وقتی دید کسی همراهیش نمی‌کند به خانه ما آمد، ◇ گفت: «من دلم نمی‌آید امسال تکیه نداشته باشیم.» ◇ سیاهی‌ها و پرچم‌ها را از من گرفت و رفت... آن شب خودش تکیه را برپا کرده بود. تنهای تنها. شب را هم توی تکیه خوابیده بود. ◇ صبح روز بعد سراسیمه و با خوشحالی زنگ خانه‌مان را زد. به او گفتم: «چی شده حسین جان؟!» ◇ گفت: «دیشب بعد از اینکه پرچم‌ها و سیاهی‌ها را نصب کردم همانجا خوابم برد. ◇ توی خواب دیدم امام حسین علیه‌السلام آمده توی پارکینگ خانه‌مان و به من گفت: «احسنت! چه تکیه قشنگی زدی! دستی به سیاهی‌ها کشید و به من خسته نباشید گفت.» ◇ وقتی حسین این جملات را می گفت اشک توی چشمانش حلقه زده بود. می‌دیدم چقدر خوشحال است از اینکه کارش مورد قبول حضرت ارباب واقع شده است. ◇ آن سال تکیه‌مان حس و حال دیگری داشت" ✍ راوی: دوست شهید
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
📌 ″شهیدی که تکیه امام حسینش مورد قبول ارباب بی کفنش قرار گرفت..″ 🔹 هر سال، محرم که می‌شد، با بچه‌ها
📌 «شهید شدم، سر مزارم روضه حضرت رقیه(س) بخوانید» 🔹 حسین از همان اول تعلقی به دنیا نداشت. هم آنجایی که کسب و کار خوبی داشت ولی همه را کنار گذاشت تا لباس پاسداری بپوشد. ◇ هم آنجایی که هر وقت یکی از رفقا به مشکلی بر می خورد حسین سریعا ورود می کرد تا مشکل را رفع کند. ◇ اوج رهایی حسین از این دنیا زمان روضه ها  بود. مخصوصا زمانی که روضه حضرت رقیه خوانده می شد. ◇ حسین عاشق روضه سه ساله امام حسین(ع) بود، وصیت کرده بود اگر شهید شدم سر مزارم روضه حضرت رقیه(س) بخواند" 📸 پ.ن تصویر: تصویر شهید ولایتی‌فر یک روز قبل از شهادت • متولد: ۱۳۷۵/۴/۶، دزفول. • شهادت: ۱۳۹۷/۶/۳۱، اهواز • گلزار شهید: گلزار شهیدآباد دزفول، قطعه ۲
🌹🕊🌴🏴🌴🕊🌹 ۳۰ تیرماه ميزبان عدم تعهد بود و اجراي آن، خدشه ناپذير اين شهر را نشان مي داد و صدام به شدت روي آن تبليغ مي كرد . ايران هرچه كرد تا با رايزني ها، محل اجلاس تغييركند نتيجه اي نگرفت. تصميم بر اين شد كه نا امن شود. ارتش مامور اين كار شد . صدام مي گفت: هیچ جرات نزدیک شدن به آسمان را ندارد. پدافند هوايي با مسكو مقايسه مي شد . ساعت ٥:٣٠ صبح ۳۰ تیر ۱۳۶۱ شش با ٣ فروند براي این عملیات آماده شدند. فرمانده آنها سرهنگ خلبان بود. طرح اين بود: ٣ فروند مسلح به پرواز درآیند. هرسه تا مرز بروند ، ٢ فروند از مرز گذشته و به هدف حمله‌ور شوند. فانتوم سوم بايد رزرو مي ماند . هدف فانتوم ها، پالایشگاه «الدوره»، نیروگاه اتمی و ساختمان الرشید یا هتل محل اجلاس در بغداد بود . هواپیماها در۳۰ کیلومتری بغداد با ۳ دیوار آتش مواجه می‌شوند. چند گلوله به هواپیماي برخورد می‌کند و موتور سمت راست از کار می‌افتد . حاضر به لغو عمليات نيست. هواپیماها به‌سمت جنوب شرقی بغداد (پالایشگاه الدوره) ادامه مسیر داده و تمام بمب‌ها را روی این مي ريزند . بعد از تخلیه بمب‌ها، به مسیری ادامه می‌دهند كه به سالن محل اجلاس ختم می‌شد . درهمین زمان، عقب هواپیمای نیز مورد اصابت قرارمی‌گیرد .
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
🌹🕊🌴🏴🌴🕊🌹 ۳۰ تیرماه #سالروز_شهادت #سردار_دلاور #شهید_عباس_دوران #بغداد ميزبان #اجلاس_سران عدم تعهد
علائم و نشانگرهاي كابين از كار مي افتد و منصور کاظمیان (خلبان عقب) ايجكت مي كند. عباس دوران بيرون نمي پرد و هواپيماي نيمه سوخته را به مكاني در نزديكي هتل محل اجلاس مي كوبد . عمليات به نتيجه رسيد. با نا امن شدن بغداد، اجلاس سران عدم تعهد نيز به دهلي نو منتقل شد. بقاياي پيكر ٢٠ سال بعد در ٣٠ تيرماه ٨١ به ميهن بازگشت و در زادگاهش شيراز به خاك سپرده شد .
📆 🔆امروز ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۲ مصادف است با ۴ محرم الحرام 📿شنبه: یا رَبَّ الْعالَمین: ای پروردگار جهانیان ✅ذکر روز شنبه به اسم رسول خدا (ص) است و خواندنش موجب بی‌نیازی می‌شود. 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
بسیار اهل مراقبه و تهذیب نفس بود و سعی می‌کرد کار اشتباهی انجام ندهد و اگر هم خطایی مرتکب می‌شد، خودش را با روزه گرفتن تنبیه می‌کرد. مشخص بود پای درس بزرگان رفته و روی خودش حسابی کار کرده است. 💐 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●چندسال پیش شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم...گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده..حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ... ●وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت..برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه .. 📎 پ ن :ذاکرالحسین جایت میان هیئت خالیست برخیز و باز برای ما ، ڪمی از ارباب بخــوان ... 🌷
«چریک پیر»، لقبی که حاج‌قاسم به یک زن داد ✍مرحومه «حاجیه زهرا اسدی» معروف به «چریک پیر» از شیرزنان استان کرمان و شهر خانوک زرند است که مردم این شهر را تبدیل به یک گردان نانوایی کرد و تا آخر دفاع مقدس وظیفه پخت نان جبهه را با تمامی مردم خانوک برعهده گرفت، همچنین یک کارگاه خیاطی برای لباس رزمندگان راه‌اندازی کرد که در آن سه شیفته لباس برای رزمندگان می‌دوختند. حاج قاسم گفته بود زمانی که خواستید سنگ قبرش را سفارش بدهید، بر روی سنگ قبر بنویسید «چریک پیر» و طبق گفته شهید حاج قاسم بر روی قبر مادر «حاج زهرا چریک» حک شد.