eitaa logo
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
156 دنبال‌کننده
1هزار عکس
144 ویدیو
25 فایل
اینجا میقات محبین شهدا است. او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد.... گروه جهادی فرهنگی و رسانه ای نسیم مهر شماره ثبت : 4006312414011 ادمین کانال : @Ammosafer1461
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 طلبه پاسدار شهید سید کمال خالقی شناسایی شد. 🔷️ پیکر مطهر پاسدار شهیدی که روز ۲۷ آذر در جزیره مجنون جنوبی با پلاک هویت کشف گردید، شناسایی شد. ◇ در جریان عملیات تفحص شهدا پیکر مطهر شهیدی با لباس پاسداری و پلاک هویت، در جزیره مجنون کشف شد پس از بررسی پلاک هویت مشخص شد پیکر کشف شده متعلق به طلبه پاسدار شهید سید کمال خالقی است. 🔹شهید سید مهدی خالقی اولین شهید این خانواده است و شهید سید کمال دومین شهید خانواده است. 🔹شهید سید کمال خالقی اولین طلبه شهید مدرسه عالی شهید مطهری است. 🔹شب گذشته سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین به همراه مسئولین معراج شهدا و عوامل برنامه یلدای ایرانی با حضور در منزل مادر شهید ،خبر شناسایی را به خانواده شهید رساندند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
🌷 شهیدی که خواب شهادتش را دید🌷 نام: مصطفی سلطانی نام پدر: زمان ولادت: 1374/6/20 (بردسیر/مهمانشهر) شهادت: 1395/4/1 (سوریه) وضعیت تاهل: متاهل نام جهادی: ابوذر اخرین مقام: سرباز بی بی زینب(س) نحوه شهادت: جراحات جنگی سن شهادت: ۲۱ ساله و فرزند دوم خانواده علاقه: مداحی و انجام کار فرهنگی قسمتی از وصیتنامه شهید: ندارند.
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
📌 وقتی شهید علمدار زمینه ساز ازدواج شهید عبدالمهدی می‌شود 🔹️ همسر شهید عبدالمهدی کاظمی می گوید: «خو
❤️شهیدی که برات شهادتش را از آیت‌الله بهجت گرفت! آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد آقای بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید. شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله بهجت، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید.
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
📌 خبرنگاری که بنیانگذار اطلاعات سپاه شد! 🔹 حسن باقری (غلامحسین افشردی) معروف به «سقای بسیجیان»، جوا
... حدود دو ماه قبل از حرکت او به جبهه، شب جمعه‌ای در خواب دیده بود که یک صف طولانی تشکیل شده و می‌گویند هرکس که می‌خواهد مولایش حسین(ع) را ملاقات کند، به صف بایستد، ایشان به مادرش گفته بود که من از همه جلوتر بودم که خدمت آقا رسیدم، امام حسین(ع) خیلی جوان و زیبا، لباس رزم پوشیده بودند و من رفتم جلو و ایشان را بوسیدم و گفتم آقا مرا شفاعت کنید، امام حسین هم تبسمی کردند و مرا در بغل گرفتند و در این وقت از شدت ذوق دیدار آقا از خواب پریدم. بعد از این جریان به زیارت حضرت رضا علیه‌السلام مشرف شد و به تهران بازگشته و از آنجا عازم جبهه شد. در روز بیستم اسفند ۶۲، بعد از جلب رضایت از پدر و مادرش و حلالیت طلبیدن از همه، با خداحافظی گرم و معنی داری از طریق پایگاه مقداد به کربلای ایران، جبهه‌های جنوب روانه شد و در آنجا نیز آن طوری‌که همرزمانش نقل می‌کنند مدتی در انتظامات پادگان خدمت کرد و با تلاش و پشتکارش سرانجام به گروهان والعادیات از گردان قمر بنی هاشم راه پیدا کرده و رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. در عملیاتی ایذایی، کمک تیربارچی بود که با مجروح شدن تیربارچی، در ساعات اولیه عملیات، مسئولیت تیربار را بر عهده می‌گیرد و از میدان مین، پل صراط این دنیا، گذشته و خود را به نزدیکی کانال‌های دشمن رسانده تا دوشکای آنان را خاموش کند، تا اینکه با اصابت گلوله‌های دشمن بعثی به فیض ‌شهادت نائل می‌آید و پیکر او روی زمین می‌افتد. به علت اینکه گروه امداد دسته، قبلا مجروح یا شهید شده بودند، امکان انتقال وی به پشت خط ممکن نمی‌شود و پیکر مطهرش در منطقه می‌ماند. فردای آن شب باران شدیدی می‌بارد و همه جا را زیر آب می‌برد و بدن محمد آقا به واسطه‌ سنگینی مهمات تیربار، در زیر آب می‌ماند و مفقود الاثر می‌شود.
ده روزی می‌شد که حسن گفته بود نیروهای شناسایی، جزیره را شناسایی کنند. اما هنوز این کار انجام نشده بود. علتش هم این بود که جریان آب شدت زیادی داشت و نیروها اذعان می‌کردند که جریان آب تند است و نمی‌شود از آب رد شد. اگر گرداب بشود، همه چیز را توی خودش می‌کشد. این مطلب به گوش حسن رسید و او از نحوه‌ی پیشرفت کار حسابی ناراحت بود. نیروهای شناسایی را خواست و به آن‌ها گفت: آخه این چه وضعشه؟ چرا نمی‌تونین کار رو تموم کنین؟ نیروها مجددا دلایل خود را بیان کردند. حسن خیلی جدی خطاب به آن‌ها گفت: خب! می‌گین چه بکنیم؟ می‌خواین بریم سراغ خدا، بگیم خدایا! آب رو نگه دار، ما رد بشیم؟ شاید خدا روز قیامت جلوتونو گرفت و گفت: تو اومدی؟ اگه می‌اومدی ما هم کمک می‌کردیم؛ اون وقت چی جواب می‌دی؟ آن‌ها گفتند: آخه گرداب که بشه همه رو ... . حسن اجازه‌ی ادامه‌‌ صحبت به آن‌ها نداد و با عصبانیت پرید وسط حرف‌شان و فریاد زد: همه‌اش عقلی بحث می‌کنین! بابا! شما نیروهاتونو بفرستین، شاید خدا کمک کرد که حتما هم کمک می‌کنه. با این حرف حسن، دیگر صدایی از کسی در نیامد.
❇️ ارادت شهید علی اصغر حاجی غلام زاده به حضرت زهرا (س) 🥀 تا روضه حضرت زهرا (س) را می شنید به هم می ریخت. می گفت: تنهاترین چیزی که طاقتش را ندارم روضه حضرت زهرا(س) است. شب عملیات والفجر هشت، وقتی غواص های لشکر برای اعلام وضعیت به طرف جزیره ام الرصاص رفتند؛ خبری از آنها نشد، علی اصغر پیش قدم شد برای آوردن خبر. آخرین خبر، خبر خودش بود. با دشمن درگیر شده بود. صدایش از توی بی سیم می آمد. آخرین کلام کلامش سه بار سلام به حضرت زهرا (س) و نوای سوزناک مادر بود. راوی: هم رزم شهید کتاب خط عاشقی ۲ (خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا س)
📌 ماجرای غم انگیز شهیدی که امام جمعه اهواز تکلیف جهاد را از او برداشت. 🔷 شهید️ اسماعیل فرجوانی ،جوان دلاور اهوازی در مناطق عملیاتی خط شکن و جلو دار بود و هر چه مانع بر سر راهش قرار می گرفت جهاد را رها نمی‌کرد. ◇ بعد از فتح المبین اولین فرزندش به دنیا آمد ، دختری که بر اثر فلج مغزی قادر به حرکت نبود. ◇ در روزهای شروع جنگ خواهرش ۷۰ درصد جانباز شد. ◇ در طریق‌القدس برادرش ابراهیم شهید شد. ◇ بارها مجروح شد و در رمضان پایش زیر تانک له شد و در خیبر شیمیایی شد و در بدر دستش از مچ قطع شد.. ◇ سال ۶۲ فرزند دومش امیر بدنیا آمد و در منطقه بود ◇ با جراحات فراوانی که داشت، وقتی بچه ی سومش هم معلول به دنیا آمد امام جمعه و فرمانده لشکر، تکلیف جهاد را از گردنش برداشتند ◇ با وجود همه این مشکلات، حاضر نشد لحظه‌ای جبهه را ترک کند تا سرانجام در عملیات کربلای چهار در حالی که فرمانده گردان کربلا را به عهده داشت، بعنوان غواص خط شکن شرکت کرد. 🔻 اسماعیل در این عملیات در نوک پیکان حمله قرار داشت که به شهادت رسید و پیکرش در کنار اروند همراه دیگر شهدا جا ماندند ولی گردان کربلا موفق ترین گردان در کل عملیات لقب گرفت. ◇ پیکر شهید اسماعیل فرجوانی سال ۱۳۸۱ تفحص گردید و در بین نیروهایش در گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.
شما که چشماتون سُرمه نمی‌خواست! همینجوریشم پاک و زیبا و پُر نور بود ... دی ماه سال ۱۳۶۵ ؛ ساعاتی قبل از شروع عملیات بچه‌های گردان امام محمدباقر (ع) از لشکر ۱۴ امام حسین (علیه‌السلام) در حاشیه نهر عرایض سُرمه می‌کشند.
📌 شب کربلای۴ شب سوم دیماه ۱۳۶۵خرمشهر 🔹 روز سوم دیماه ۶۵ بود که گردان های لشگر۱۰ در شهر خرمشهر و اطراف مسجد جامع مستقر شدند... ◇ رزمندگان گردان حضرت علی اصغر علیه السلام در شبستان و حیاط مسجد جامع استقرار پیدا کردند و این تصاویر در شب عملیات کربلای۴ به ثبت رسید... ◇ حاج آقا فضلی و در شب عملیات در بین رزمندگان حضور پیدا کرده‌اند و همانطور که در تصاویر مشاهده می‌شوند اینگونه مورد استقبال قرار گرفته اند. ◇ فرمانده لشگر۱۰ سیدالشهداء(ع) در شب عملیات کربلای ۴ فقط ۲۵ بهار را پشت سر گذاشته بود.
امشب شب عملیاته نیمه شب سوم دی‌ماه ۱۳۶۵ دریادل با رمز مبارکِ محمدرسول‌اللهﷺ به آب اروند زدند هدف انجام تکلیف بود و بس... و امام فرمود : تکلیف ما را سیدالشهداء(ع) معلوم کرده است.
📌عملیاتی که توسط فردی خائن و پناهنده لو رفت و دشمن کاملا از اهداف و نقشه عملیات باخبر بود. 📎نام عملیات: ڪربلای ۴ 📎رمز عملیات: محمدرسول الله(ص) 📎زمان اجرا: سحرگاه ۳دی ماه سال ۱۳۶۵ 📎هدف :شکست طلسم خط استحکام دشمن 📎تلفات دشمن: سقوط سه فروند از هواپیما های روسی،انهدام دها دستگاه تانک و ۱۰۰ دستگاه خودرو سبک و سنگین به همراه انبوهی از تجهیزات نظامی،نابودی ۶تیپ و یک گروهان تانک و شمار ۷۰۶۰ تن کشته ،زخمی و اسیر 📎تعداد شهدای عملیات: ۷۶۵۱ رزمنده ایرانی به شهادت رسیدند که ۴۰۰نفر انها از فرماندهان بودند،۵۳۲۹۹ نفر زخمی شدند و ۳۵۲۲ نفر مفقودالاثرشدند. 🌷سالروز عملیات کربلای ۴ و یاد شهدای این عملیات گرامی باد🌷
🌹نامه شهید ذبیح الله عالی به کارگزینی سپاه برای کم کردن حقوقش! بسمه تعالی اینجانب دارای چهارهكتار زمین زراعتی آبی و خشكه میباشم وحقوق من زیاد میباشد لذا درخواست مینمایم كه در اسرع وقت ازحقوق ماهیانه من حدود دو هزارتومان كسر نمائید خداوند همه ما را خدمتگزار اسلام و امام قرار بدهد. ذبیح الله عالی