📌 مناجات بسیار زیبا از طلبه شهیدی که حافظ قران بود.
🔷️ غلامرضا مرتصوی طلبه جوان در نجوایی با خداوند در دستنوشته ای از ایشان درکنج حجره نشان میدهد که چه عمق رابطه ای بین ایشان و خداوند برقرار است که خود را اینچنین در محضر حضرت یار می بیند:
^بسمه تعالی^
🔹️آنچه پشت این برگه نوشته شده صحبتهای یک عاشق با معشوق در خلوتگاهی مقدس است عاشقی که در قدر معشوق خود را می داند اما باز هم به او خیانت می کنید اما معشوق ولی معشوق بزرگ است .
◇ به امید اینکه عشق عاشق معشوق را نیز دوستدار عاشق گرداند
🔶️ دل نوشته ای از شهید:
◇ به نام يگانه معبود بي همتايم . پروردگاري كه مثل او هرگز نبوده و نخواهد بود . هم او كه انسان ها را آفريده و به آنها راه خوب و بد را نشان داده . خدايا نمي دانم چگونه سخن آغاز كنم با حمد و ثناي تو اگر بخواهم حمد تو را به جاي نياورم كفران نعمت كرده ام و اگر بخواهم ابتداي سخنم با حمد و ثناي تو آغاز شود حتي اگر هزارها و بيشتر از اين دريا بود و آنها جوهر قلمم كه همانا هزارها برابر بيشتر از درخت هاي كنوني و همه آسمان ها و زمين ها دفترم باز اين دفتر ناتمام مي ماند چرا كه اگر من بخواهم يك شكر براي يك نعمت تو به جا آورم از بدو ظلمت تا محو جسماني آن بيشتر هم وقت لازم بود اما چه كنم ؟
◇ ای محبوب من و ای معشوق من اگر چه عشق هزاران آدمی در دلم باشد آن عشقی كه بيشتر از همه مرا مي سوزاند عشق توست و خدايا نمي دانم در نظر تو چگونه مخلوقي هستم .
◇ ولی اين را مي دانم كه تو همان معشوق دوست داشتنی من هستی كه اگر مشاهده مي كني كه بر كس ديگری عشق می ورزم و از ياد تو غافل بعد از اين كه در راستای آميزشی زودگذر كام دلم را از آن معشوق چند لحظهای می گيرم باز به خاطرم می آيد كه معشوقي ديگر دارم و به سوی تو مي شتابم و اين تو هستی كه باز مرا در آغوش می گيری و به من محبت می كنی .
◇ هزارها بار برايم ثابت شده وقتی از ياد تو غافل می شوم و تا به ديگری می آميزم اين لذت اگر برای چند لحظه مرا شاد می كند اما بعد از آن از او سير می شوم و باز به سوی تو می آيم
◇ تو همچنين وقتی در خلوت با تو به سر می برم هيچ چيز نمیتواند مانع لذت بردن من از معشوقم شود
◇ تو هم اونی كه نمی خواهم سر از سجده ات بردارم و دوست ندارم كسی در اين هنگام مزاحمم شود .
◇ آه كه چه قدر خوشحالم از اين كه عاشق موجودی شده ام كه زبانم حتی از بردن نام او هم قاصر است آن قدر تو را دوست دارم كه اگر مردم مرا ديوانه نمی پنداشتند در عدم رويئت آن قدر گريه مي كردم كه از چشمانم خون ببارد .
◇ اما در مقابلت ؟؟؟بد تركيب و خائن و هزاران صفت رذيله ديگر كه نمی خواهم كاغذم را كثيف كنم و ياد آنها كنم با آن ظاهر فريبنده اش مرا مي فريبد و مرا مشغول خود می گرداند . آه كه مي خواهم اشك بريزم به حال پريشانم و براي همه پستي و رذالت را معشوق خود رها كرده و ملعوني را عاشق مي گردم .
◇ خدايا تو خودت مرا ببخش و از كوتاهي هايم بگذر چرا كه تو هم او هستی كه همواره بامنی .
◇ ای زيباترين زيبايان ای بزرگترين بزرگان و ای ....
◇ خدايا نمی دانم آدميان چرا اين قدر كوته فكرند و كوته نظر . نمی دانم اينان ديگر چه معشوقي مي خواهند بهتر از تو ، از همه زيباتر ، از همه داراتر از همه باعظمت تر از همه ...تو را به كه بالاتر از آن چيزي نيست مرا با خودت و اولياءات مأنوس گردان .
والسلام علي من التبع الهدي
🔸️ غروب يكشنبه غمگين مورخه ۹ دی ماه ۱۳۶۵- در حجره 21 مدرسه قديري
#شهید_غلامرضا_مرتضوی
🌷"پاسدار شهید حجت اللّه صنعتکار"
▫️فرمانده گروهان
🌱 متولد: اسفند ۱۳۳۹
🕊 شهادت: اسفند ۱۳۶۳ -- جزیره مجنون ، #عملیات_بدر
⚪️ مزار: گلزار شهدای قزوین
📷👆 اولین و آخرین بوسه شهید بر صورت فرزند دلبندش💕
ده روز بعد، در بحبوحه عملیات بدر، سر این سردار شجاع بر اثر اصابت توپ دشمن از تن جدا شد و همانند اربابش امام حسین (ع) به شهادت رسید🕊🕊
عاشقان ر اسر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب ,داشتن سر عجب است
تن بی سر عجبی نیست رود گر بر خاک
سر سردار ره عشق به پیکر عجب است
🌷 شهید حجت اللّه صنعتکار
▫️ سه روز قبل از شهادت، به او اطلاع دادند، صاحب فرزندی شده است. وقتی خبر را شنید حال دیگری داشت، عملیات هم شروع شده بود و نمی خواست در کنار بچه ها نباشد، اما با اصرار فرمانده اش (شهید احمد اللّهیاری) راهی وطن شد تا پسر تازه متولد شده اش را ببیند.
دیدار او با فرزند دلبندش یک روز بیشتر طول نکشید و بلافاصله به منطقه بازگشت با چند شیرینی که بین بچه های گردان پخش کرد.
سپس آماده شد تا برای پاتکی که در راه بود حرکت کند. قبل از رفتنش می گفت: این عملیات یک چیز دیگری است و نمی شود به این راحتی ها از خیرش گذشت! انگار او از همه چیز مطلع بود!!
او در مصاف با دشمن با گام های استوار به پیش رفت و همدوش با همرزمانش نبرد سختی را با متجاوزین آغاز کردند. در این میانه آتش و خون، گلولهٔ توپی زوزه کشان به سمت او آمد، گویا او را هدف گرفته بود!! در این هنگام به ناگاه سر این سردار شجاع بر اثر اصابت مستقیم گلوله توپ از تن جدا شد و خون از رگ های گلویش به آسمان فوران کرد🌷
پیکر بی سر شهید تا چند قدم جلو رفت و در مقابل چشمان بهت زدهٔ دوستانش بر زمین افتاد....
(نقل از همرزمان شهید)
🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱ا
📄 بخشی از وصیتنامه شهید:
✍️ بدانید که آگاهانه در این راه قدم نهادم....
چرا که خون سرخ شهیدان از هابیل تا حسین{ع} و از حسین{ع} تا شهیدان کربلاى جنوب و غرب ایران، مرا خطاب قرار می دهند که:
چیست تو را؟ براى چه نشسته اى؟
ما در عصرى زندگى می کنیم که ظلم، سراسر جهان را فرا گرفته است؛ ما باید خون را نثار کنیم و آنقدر کشته بدهیم که اسلام عزیز تا ظهور مهدى عزیز{عج} پیروز شود و قسط و عدل الهى در سایه توحید برقرار گردد.
پدر و مادر عزیز و خواهر و برادرم، امیدوارم که متوجه این مسئله شده باشید که من این راه را خودم انتخاب کردم و در این باره هیچکس مسئول نبوده و نخواهد بود...
امید است که این چند قطره خون ناقابلم، درخت اسلام عزیز را آبیارى کند💦💦
پیام من به برادران و خواهران عزیز این است حامى اسلام و امام و در نهایت حافظ قرآن و دستورات آن باشند.
در خط و راه امام قرم بردارندد و از روحانیت مبارز دست نکشند..
خداوند مرا به میهمانى دعوت کرده بود و حال نیز عاشقانه به ملاقات معبودم شتافتم🕊🕊
از طرف من به تمام دوستان بگویید که راه امام و شهیدان را بپیمایند و نگذارید که دشمنان، قلب امام را برنجانند و همیشه سعى در برملا نمودن نقشه های منافقان و کافران داشته باشید...
#سحر_هفتم 🍃
تنها از یک قلب بیمار❤️🩹
گم کردن ردپای تو انتظار میرود...
بیماری دلم یک سو 🔥
و گم کردن های مکرر تو از سوی دیگر
تمام حجم دلم را به درد آلوده کرده است
هر دم که نگاهم از آسمان کنده میشود🌸
چاره ای ندارن جز آنکه بر پهنای وجود خاکیم سایه بیندازد🌹
و آن وقت من به جای روی ماه تو،
فقط سایه ای از خودم را میبینم🌱
که داغ من بر گستره دلم سنگینی میکند
سنگین شدهام دلبرم ❣
اصلا دیگر دلی برایم نمانده که تو دلبرش باشی و این سنگینی شرح حال دل بیماری است
که چشمانش تو را از خاطر برده اند💔
تا چشمانم به خودم میوفتد به چشم بر هم زدنی تو را گم میکنم😔
و تازه میفهمم که فاصله من تا تو
فقط همین یک قدم است👣
خُودِ خُودِ خُودَم....
پا روی خودم که بگذارم بی پرده تو را در آغوش خواهم کشید.... 🌺
امشب عجیب از بوی طبابت تو پر شده است🌙
میدانی....
آنقدر دلم را قرص کرده ای که هرگاه دلم بیمار میشود،
هراسی از آن مرا احاطه نمیکند🌻
زیرا به اعجاز سر انگشتان
طبیبم ایمان دارم💞
امشب...
کتاب نسخه های تورا باز میکنم
تا نسخه ای برای درد دلم پیدا کنم
اما یادم میاد تمام سطر سطر نسخه های تو شفای سینه های بیماریست که به دنبال نور سرم میکشد...
طبیب من...
درد دلم را سامان میدهی❤️
🌙 دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
🔹 «اللَّهُمَّ أَعِنِّي فِيهِ عَلَى صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِي فِيهِ ذِكْرَكَ بِدَوَامِهِ بِتَوْفِيقِكَ يَا هَادِيَ الْمُضِلِّينَ.»
◇ «خدایا ! مرا در اين روز بر روزه و اقامه نماز يارى كن و از لغزشها و گناهان دور ساز و ذكر دايم نصيبم فرما به حق توفيق بخشى خود اى رهنماى گمراهان عالم.»
#به_رسم_رفاقت_دعایمان_کنید
🌺🌿🌸🌿🌿🌸🌸🌿🌿🌸🌿🌺
عن أَبِی يَحْيَى الصَّنْعَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ علیه السّلام قَالَ ؛
مَا مِنْ مُؤْمِنٍ صَامَ فَقَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَيْلَةِ الْقِدْرِ عِنْدَ سَحُورِهِ وَ عِنْدَ إِفْطَارِهِ إِلَّا كَانَ فِيمَا بَيْنَهُمَا كَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِيلِ اللهِ.
حضرت إمام صادق سلام الله علیه فرمودند ؛
هیچ مؤمن روزه داری نیست که در هنگام خوردن سحری و إفطار سوره قدر را بخواند ، مگر آنکه بین این دو زمان ثواب کسی را خواهد داشت که در راه خدا در خون خود غلطیده باشد.
📚بحارالأنوار ۹۷ / ۳۴۴.
🌺🌿🌸🌿🌿🌸🌸🌿🌿🌸🌿🌺
اللــــــهمَّ عَجّــــــل لِوَلیــــــکَ الفَــــــرَج
نکات کلیدی جزء هفتم قرآن کریم
- به جای دنبال عیوب دیگران بودن، مراقب اعمال خودتان باشید. (سوره مائده آیه 105)
- اگر کسی را مسخره کنید، نتیجه اش گریبان شما را می گیرد. (سوره انعام آیه 10)
- شیطان اعمال بد را با آراستن، زیبا جلوه می دهد. (سوره انعام آیه 43)
- به مقدسات دیگران توهین نکنید تا آن ها هم برای تلافی به خدا و مقدسات شما توهین نکنند. (سوره انعام آیه 108)
- اینگونه نباشید که هنگام نیاز از خدا کمک بخواهید و پس از حل شدن، خدا را فراموش کنید. (سوره انعام آیه 64)
- به گوشه و کنار دنیا سفر کنید و از سرگذشت آنها که آیات خدا را انکار می کردند عبرت بگیرید. (سوره انعام آیه 11)
- زندگی دنیا جز بازیچه و سرگرمی نیست و مراقبت از آخرت برای شما بهتر است. (سوره انعام آیه 32)
- با کسانی که تنها بازی و سرگرمی را برنامه خود قرار داده اند قطع رابطه کنید. (سوره انعام آیه 70)
- مجلسی که در آن مشغول انکار و تمسخر دین و قرآن هستند را ترک کنید. (سوره انعام آیه 68)
هدایت شده از جعفر روحی|معلمانه
💠 آثار و نتایج لقمه حرام در بیان معصومین علیهم السلام
👈 اینفوگرافی
#لقمه_حرام
#لقمه_حلال
┏━━ 🖌 ━┓
🆔 @moalemanehh
┗━━ 🖌 ━┛
هدایت شده از جعفر روحی|معلمانه
#اختصاصی
💠 فهم جنگ شناختی در پرتو توجه راهبردی به جایگاه حق و باطل
#پرونده_آموزشی
#جنگ_شناختی
#جنگ_ترکیبی
#اینفوگرافی
ادامه دارد ....
https://eitaa.com/joinchat/4211016064C68e80589a6
شهیدی که با دهان روزه به شهادت رسید🕊️
🌷همرزم← حمید همیشه و در هر زمانی از شبانه روز🌙 رزمنده ها رو با وجود خطر در بین راه سوار ماشین میکرد من بهش تذکر دادم که این کار خلافه🥀حمید هم یه داستان برام تعریف کرد واز من قول گرفت تا روزی که زنده ام برای کسی تعریف نکن🍂 او گفت: یه روز هنگام غروب در منطقه عمومی دهلران کنار جاده🍃 به یه بسیجی که شال سبز رنگی به گردنش بود برخوردم، توقف کردم واونم سوار شد🚖. انگار که منو میشناخت🍂 منو به اسم صدا زد و یه سری از مشخصات شخصیمو گفت‼️بعدش هم گفت: من سید مهدیام بسیجی های منو هر کجا دیدی سوار کن و نگران نباش. بعدش هم بهم دست داد و از ماشین پیاده شد، گرمای دستشو حس کردم🌼وقتی به خودم آمدم هر چه اطرافمو نگاه کرده کسی رو ندیدم‼️یا صاحب الزمان (عج)»💚 این فرمانده در ماه مبارک رمضان🌙 و با زبان روزه در حالی که سرگرم خنثی کردن مین بود🥀بر اثر انفجار مین💥 به شهادت رسید🕊️شدت انفجار به حدی بود که پیکر مبارکش متلاشی شده بود 🥀با وجود این که بدنش تکه تکه شده بود🥀اما با خنده ای بر لب به ملکوت اعلی پرواز کرد🕊️🕋
#شهید_حمیدرضا_دستگیر
#شادی_روح_پاکش_صلوات
◽️ "مراد"، اهل گیلانغرب
(ماجرای مقاومت تک نفره، در منطقه چغالوند)
#بخوانید 👇
پس از 40 سال از گذشت این حماسه:
نه در کتابهای درسی، کنار "پطروس" و "دهقان فداکار" نام و یادی از او پیدا می کنید
نه تا امروز برایش کنگره و پاسداشت گرفته و با فتوشاپ درجه روی شانه هایش چسبانده اند
نه این بنیاد و آن سازمان و مجلس انقلابی، حقوق مادام العمر برایش تعیین کرده
نه تا امروز نماینده ارزشی و انقلابی مجلس شده
و نه هوس کرده و احساس تکلیف کرده که برای دفاع از خاک وطنش، کاندید ریاست جمهوری شود!
دی ماه 1360 در منطقه گیلانغرب، جبهۀ آوزین، سمت راست ارتفاع چُغالوند، عملیات "مَطلَعُ الفجر" برای آزادسازی بخش هایی از خاک ایران اسلامی از اشغال متجاوزین بعثی، انجام شد.
تپه ای را که بچه های کرج آزاد کردند، به تپه کرجیها معروف شد.
مقابل آن، تپه ای بود که نیروهای عراقی 3 شبانه روز آن را محاصره کرده و حمله می کردند تا آن را مجددا اشغال کنند.
اگر آن تپه را می گرفتند، می توانستند چغالوند را دور بزنند و فتوحات عملیات و حاصل خون شهدا را پایمال کنند.
3 شبانه روز، گردان های عراقی، کاملا آن جا را محاصره کرده بودند ولی نیروهای ایرانی چنان مقاومتی از خود نشان دادند که عراقی ها را دیوانه کردند.
پس از 3 روز، بچه های اطلاعات عملیات به آنجا رفتند تا بتوانند راهی برای کمک به نیروها پیدا کنند. وقتی توانستند به بالای تپه برسند، صحنه ای دیدند که همه را شوکه کرد.
پیکر شهدا داخل سنگرها افتاده بود. فقط یک جوان 20-30 ساله میان سنگرها می دوید و می جنگید.
"مراد" از جوانان عشایر گیلانغرب، یکّه و تنها 3 شبانه روز مقابل عراقی ها ایستادگی کرده بود.
درحالی که همه نیروها شهید شده بودند، مراد به جای اینکه کم بیاورد، زانوی غم در بغل بگیرد، از نیامدن نیروی کمکی غُر و نِق بزند، جا بزند، خسته شود و ...
تیربار و آر.پی.جی شهدا داخل سنگرها به طرف دشمن کار گذاشته بود و یک تنه 3 شبانه روز بین سنگرها می دوید و با کماندوهای تا دندان مسلح عراقی جنگیده و خاک وطنش را از نگاه بدخواهان و اشغالگران حفظ کرده بود.
وقتی بچه ها از او پرسیدند که چه اتفاقی افتاده، فقط خندید و گفت:
- وقتی همه بچه ها شهید شدند، من دیدم الان است که عراقیها مرا اسیر کنند. یک آن خواستم بروم عقب پیش نیروهای خودی، ولی دیدم اگر بروم عقب دشمن این جا را اشغال می کند و منطقه را دور می زند و تپه های دیگر را هم می گیرد.
با توکل به خدا و مدد شهدا، بسم الله گفتم و در همان سنگر شهدا با اسلحه آنها جلوی دشمن را سدّ کردم.
تا امروز:
نه به مراد مدال شجاعت دادند.
نه برایش کنگره و تجلیل و ... گرفتند.
مراد، بعدها در همان شهر خودش گیلانغرب زندگی کرد و به شغل کارگری ساختمان مشغول شد تا نان حلال برای خانواده اش فراهم کند.
مراد، کارت جانبازی و سابقه جبهه و کارت عبور از خط ویژه و کارت بازرگانی و حقوق ویژه و کارت سبز و ... هم ندارد.
شاید که همشهریانش بخصوص نسل امروز، یادشان نیاید چه کسی شهرشان را از اشغال دشمن نجات داد.
و این بود و هست الگوی هر رزمنده و انقلابی امروز؛ مُراد اهل گیلانغرب