eitaa logo
پایگاه مقاومت مسجد امام حسن عسکری علیه السلام قم
261 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
💐کانال پایگاه مقاومت بسیج خواهران مسجد امام حسن عسکری علیه السلام صفاشهر قم🌼 🌸در راستای تربیت انقلابی و تشکیل بسیج میلیونی بانوان 🌸 برای ارتباط با ادمین کانال : @Ebrahim_hady یا با شماره ی ۰۹۹۰۷۶۳۵۷۳۰ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌توصیه اکید علمای اخلاق ؛ ما الآن در آخرالزمان قرار داریم زمان الان ما دقیقا مشابه زمان حضرت سلیمان است،به خاطر گناهان فراوان حملات شیاطین و اجنه بینهایت بالا رفته است.😔😔 👌برای در امان ماندن از این هجمه و حملات شیاطین و اجنه ⬅در خانه هایتان گناه کردن حداقل از ناحیه خودتان را خیلی کم کنید و سعی کنید گناه کردن را حذف کنید ⬅هر روز اول صبح ۱۹ مرتبه «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویید. ⬅هر روز یا هر شب در جمع خانواده که نشسته اید سوره دخان- حدیث کساء بخوانید {اگر برایتان امکان دارد به صورت دسته جمعی با اعضای خانواده بخوانید، اگر نشد در جمع خانواده قرار بگیرید و خودتان بخوانید ، تا اثر وضعی بر اعضای خانواده بگذارد.} ⬅هفته ای یک بار در خانه و ماشین و در محل کار ؛ با صدای بلند سوره جن بخوانید ⬅از انجام همه کارهای مکروه پرهیز کنید{چون انجام مکروهات راه ورود شیاطین و اجنه را به خودمان و خانه هایمان باز میکند} ⬅نمازهایتان را اول وقت بخوانید ⬅ بعد نماز؛ حتماً تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) و تعقیبات و نوافل بخوانید ⬅در خانه هایتان، در وقت نماز، صدای اذان تلویزیون یا رادیو را زیاد کنید و خودتان همپای اذان پخش شده ، با صدای بلند اذان بگویید. ⬅سعی کنید دائم الوضو باشید ⬅سعی کنید ظروف کثیف و زباله، شب تا صبح در خانه نماند. ☘🌺جهت تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، صلوات محمدی با صدای بلند بفرستید.🌴🌹.
آقا جان تمام سال هایی که درس خواندیم: دبیر شیمی به ما نگفت که اگر عشق و ایمان و معرفت با هم ترکیب شوند، شرایط "ظهور" تو مهیا می شود! دبیر زیست نگفت که این صدای تپش قلب نیست؛ صدای بی قراری دل برای" مهدیست"!! دبیر ادبیات از عشق مجنون به لیلی، از غیرت فرهاد نسبت به شیرین گفت. اما از عشق شیعه به "مهدی" از غیرتش به "زهرا(س)" نگفت! دبیر تاریخ نگفت که اماممان امسال سال چندم غربتش است؟؟! نگفت غربت اهل بیت "علی(ع)" از کی شروع شده و تا کی ادامه دارد... دبیر دینی فقط گفت که انتظار فرج از بهترین اعمال است. اما نگفت که انتظار فرج، یعنی "گناه نکنیم" و یعنی "گناه نکردن" از بهترین اعمال است! دبیر عربی به ما یاد داد که "مهدی" اسم خاصی است که تمرین پذیر است! اما نگفت که "مهدی" خاص ترین اسم خاص است، که تمام غربت و تنهایی ها را پذیرا شده است... دبیر مطالعات اجتماعی به ما الگوی جامعه موفق را نشان داد. اما نگفت جامعه ایده آل و بی عیب و نقص تنها در سایه ظهور حضرت "مهدی" است. تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات
⭕️ ✅ آیت الله شاه آبادی : اگر گناه کردی ولی هنوز محبت صدیقه طاهره در قلبت جای داشت ، بدان آب از سرت نگذشته است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی های رزمندگان در زمان حضور در جبهه های جنگ تحمیلی..بسیار دل نشین و خنده دار
خواب با وضو آخر شب بود. لب حوض داشت وضو می‌گرفت. باورم نمی‌شد! با تعجب گفتم: پسرم تو که اهل نماز اول وقت بودی؛ چرا الآن؟! البته خدا کریم است و بخشنده. یک بار اشکالی نداره. حتماً کار مهمی داشتی؛ نه؟! محمدرضا خندید و مسح سر و پایش را کشید و گفت: الهی قربون تو ننه‌ام برم که این‌قدر به فکر منی. خیلی مخلصیم ننه جون. ادامه داد: نمازم رو مسجد خوندم. می‌خوام با وضو بخوابم مادر. شنیدم کسی که قبل خواب وضو بگیره، انگار تا صبح عبادت کرده! شهید محمدرضا میرانداز «اخراج یک زگیل»، ص47 پیامبر خدا صلی الله علیه وآله هر که با وضو بخوابد، اگر در آن شب مرگش فرا رسد، نزد خدا شهید به‌شمار می‌آید. میزان‌الحکمه؛ ج 12، ص448، ح20963
الإمام الحسين عليه السلام ـ فيما جَرى بَينَهُ وبَينَ مَروانَ بنِ الحَكَمِ ـ : إلَيكَ عَنّي ، فَإِنَّكَ رِجسٌ ، وإنّي مِن أهلِ بَيتِ الطَّهارَةِ ، قَد أنزَلَ اللّه ُ فينا : «إِنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أهلَ البَيتِ ويُطَهِّرَكُم تَطهيرًا امام حسين عليه السلام : در ماجرايى ميان ايشان و مروان بن حكم: از من دور شو كه تو پليدى هستى و ما خاندان پاكى و پاكيزگى كه خداوند اين آيه را در حقّ ما نازل كرده است: «اِنَّما يُريدُ اللّه ُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ البيتِ ويُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» مقتل الحسين للخوارزميّ : 1 / 185 ، الفتوح : 5 / 17 .
حدیث سی و نهم ای فرزند آدم سخاوتمند باش که سخاوت از زیبایی یقین است ، و یقین از ایمان ، و ایمان از بهشت است. ای فرزند آدم بپرهیز از خساست که خساست از کفر است ، و کفر از دوزخ می باشد. ای فرزند آدم بپرهیز از فریاد ستمدیدگان و اگر نبود که من چشمی پوشی و آمرزش را دوست می داشتم هیچگاه آدم را با گناه آزمایش نمی کردم تا دوباره او را به بهشت بازگردانم. ای فرزند آدم ایمان اگر نبود که گذشت در نزد من بهترین چیز است هیچگاه کسی را با گناه نمی آزمودم. ای فرزند آدم ایمان و معرفت را بدون درخواست و زاری به تو بخشیدم پس چگونه با وجود درخواست و زاریت از بخشش بهشت و آمرزش به تو بخل ورزم. ای فرزند آدم چون بنده ای به من تمسک جوید او را هدایت کنم و چون امر خویش را به من واگذارد او را کفایت کنم ، و اگر به دیگری واگذارد رشته های امر او را در آسمانها و زمین از هم بگسلم. ای فرزند آدم نماز نیمروز را رها مکن که برای نمازگزار آن هر آنچه آفتاب بر آن می تابد دعا می کند. ای فرزند آدم فرمان مرا پایمال نمودی و گرفتار معصیت من شدی ، پس چه کسی است که فردای قیامت تو را از عذاب من برهاند ؟!
«شهیدجعفر حجازی» نمونه ی کاملی از اخلاص بود. او می گفت روزی از پله های دبیرستان ابن سینا _ همدان _ که بالا می رفتم لحظه ای تردید مرا فرا گرفت. نمی دانم به خاطر چه بود. گفتم خدایا اگر می گویند قادری و بدون اذن تو هیچ کاری انجام نمی شود، همین الآن نگذار که از این پله ها بالا بروم. در همان موقع بود که پاهایم بر زمین میخکوب شد و توان کوچکترین حرکتی را در خود ندیدم. پس از شهادت او بچه ها دفتر خاطراتش را از کوله پشتی اش بیرون آوردند، در آن نوشته بود: «خدایا مرا مثل علی اصغر امام حسین (ع) بپذیر.» سرانجام در عملیات صاحب الزمان (عج) (اردیبهشت 65 ) ترکشی گلویش را درید و دعایش را مستجاب کرد. منبع: کتاب کرامات شهدا، صفحه:76
جاويدالاثران زهرايي راوي :كرامات شهدا منبع :كتاب تفحص بچه ها روزها خاك هاي منطقه را زير و رو مي كردند و شب ها از خستگي و با ناراحتي به خاطر پيدا نكردن شهدا، بدون هيچ حرفي منتظر صبح مي ماندند. يكي از دوستان معمولاً توي خط براي عقده گشايي، نوار مرثيه ي حضرت زهرا (س) را مي گذاشت و اشك ها ناخودآگاه سرازير مي شد. من پيش خودم گفتم: «يا زهرا (س)! من به عشق مفقودين به اين جا آمده ام، اگر ما را قابل مي داني، مددي كن كه شهدا به ما نظر كنند، اگر نه، كه برگرديم تهران...» روز بعد فكه خيلي غمناك بود و ابر سياهي آسمان را پوشانده بود. بچه ها بار ديگر به حضرت زهرا (س) متوسل شدند، هر كس زمزمه اي زير لب داشت. در همين حال يك «بند انگشت» نظرم را جلب كرد، خاك را كنار زدم، يك تكه پيراهن نمايان شد. همراه بچه ها خاك ها را با بيل برداشتيم و پيكر دو شهيد كه در كنار هم صورت به صورت يكديگر افتاده بودند، آشكار شد. پس از جستجوي خاك ها پلاك هايشان نيز پيدا شد. لحظه اي بعد بچه ها متوجه آب داخل يكي از قمقمه ها شدند و با فرستادن صلوات، جهت تبرك از آن نوشيدند. وقتي پيكرها را از زمين بلند كردند، در كمال تعجب ديدند پشت پيراهن هر دو شهيد نوشته شده: «مي روم تا انتقام سيلي زهرا بگيرم.» راوي : سيد بهزاد پديدار