🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#زینب_کمایی
#قسمتپانزدهم
زمستان و تابستان، سبزی خوردن و خورشتی را از باغچه میچیدیم و استفاده میکردیم.
حیاط خانهی ما سیمانی بود و ما شب ها در حیاط میخوابیدیم. تا بعد از به دنیا آمدن شهرام، کولر نداشتیم. آبادان هم که
تابستانهایش بالای۴۰درجه بود. بعد از ظهر ها آب شت را توی حیاط باز میکردم، زیر در را
هم میگرفتم؛ حیاط پر از آب میشد. این آب تا شب توی حیاط بود. با این روش، زمین
سیمانی حیاط خنک میشد.
خانههای شرکتی، دو شیر آب داشتند؛ شیر آب
شهری که برای خوردن و پخت و پز بود و شیر آب شرکتی که برای شست و شوی حیاط و آبیاری باغچه و شمشاد ها بود. گاهی هم شیر
آب شت را باز میکردیم، همراه آب، یک عالمه گوش ماهی میآمد. دخترها هم ذوق میکردند
و گوش ماهی ها را جمع میکردند.
ظهرها هم هرکاری میکردم که بچه ها بخوابند،
خوابشان نمیبرد تا چشم من گرم میشد، میرفتند و توی آب ها بازی میکردند.
کار هر روزمان این بود که حیاط سیمانی را پر آب میکردیم و شب قبل از خواب، زیر در
حیاط را که گرفته بودیم، برمیداشتیم و آب را بیرون میکردیم. این طوری سیمان ها خنک
خنک میشد و ما میتوانستیم تا اندازهای گرمای هوا را تحمل کنیم و حداقل زمین زیر
پایمان خنک باشد.شهرام ۴ماهه بود که بابای مهران رفت و یک تلویزیون قرضی خرید.
من بهش گفتم:
"مرد، ما بیشتر از تلویزیون به کولر احتیاج داریم. تلویزیون که واجب نبود."
بابای مهران هم رفت و یک کولر گازی کوچک قرضی آورد. هرچند در اثر خوابیدن زیر کولر
گازی و هوای شرجی آبادان، خودم بیماری آسم گرفتم، ولی بچههایم از شر گرما و شرجی
تابستان راحت شدند.به دختر ها اجازهی کوچه رفتن نمیدادم. میگفتم:
"خودتان چهارتا هستید؛ بنشینید و باهم بازی کنید."
آن ها هم توی حیاط کنار باغچه خاله بازی میکردند. مهری که از همه بزرگتر بود، مثل
مادرشان بود. برای بچهها دمپخت گوجه درست میکرد و میخوردند. ریگ بازی
میکردند و صدایشان در نمیآمد.
بچه ها عروسک و اسباب بازی نداشتند.
بودجهی ما نمیرسید که چیزهای گران بخریم. دخترها با کاغذ، عروسک کاغذی درست
میکردند و رنگش میکردند.خیلی از همسایه ها نمیدانستند که من چهارتا دختر دارم. گاهی
زینب و شهلا را دیده بودند، اما مینا و مهری غیر از مدرسه هیچ جا نمیرفتند...
🌱↝#معصومه_رامهر_مزی
💚↝#مسابقه_کتابخوانی
┄┅══𑁍═🦋═𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸
🌸
#من_میتࢪا_نیستمـ🌿
#زینب_کمایی
#قسمتشانزدهم
من هرروز از ایستگاه۶ به ایستگاه۷ میرفتم. بازار ایستگاه ۷ همه چیز داشت. حقوقمان
کارگری بود و زندگی سادهای داشتیم، اما سعی میکردم به بچه ها غذای خوب بدهم.
هر روز بازار میرفتم و زنبیل را پر میکردم از جنس هایی که در حد توانم بود. زنبیل را روی
کولم میگذاشتم و به خانه بر میگشتم. زمستان و تابستان، بار سنگین را به کولم
میکشیدم. سیر کردن شکم هفت تا بچه که شوخی نیست.
هر روز بازار میرفتم، اما تا شب هرچی بود و نبود میخوردند و تمام میشد و شب دنبال
غذا میگشتند. زینب بین بچه هایم از همه سازگار تر بود. از هیچ چیز ایراد نمیگرفت. هر
غذایی را میخورد. کمتر پیش میآمد که از من چیزی بخواهد.
کلاس اول دبستان سرخک خیلی سختی گرفت. تمام بدنش له شده بود. با همهی دردی
که داشت گریه نمیکرد. زینب را توی پتو پیچیدم و به درمانگاه بردم. دکتر چندتا آمپول
برایش نوشت و من هر روز صبح و بعد از ظهر او را به درمانگاه میبردم و آمپول ها را بهش
میزدند. مظلومانه دراز میکشید و سرش را روی پاهایم میگذاشت. وقتی بلند میشدم که
به درمانگاه ببرمش، زودتر از من پا میشد. او بدون هیچ گریه و اعتراضی درد آمپول و
مریضی را تحمل میکرد. در مدتی که مریض بود، دوای عطاری توی آتش میریختم و خانه
را بو میدادم. دکتر گفته بود که فقط عدس
سبز آب پز بدون چاشنی و بدون روغن بهش
بدهید.چندین روز غذای زینب همین عدس سبز آب پز بود و بس. زینب غذایش را میخورد و
دم نمیزد. بخاطر شدت مریضیاش اصلا خوابش نمیبرد ولی صدایش در نمیآمد.
زینب از همهی بچههایم به خودم شبیهتر بود. صبور اما فعال بود. از بچگی به من در کارهای
خانه کمک میکرد. مثل خودم زیاد خواب میدید؛ خواب های خیلی قشنگ. همهی مردم
خواب میبینند، اما خواب در زندگی من و زینب نقش عجیبی داشت. انگار به یک جایی
وصل بودیم. زینب بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد، دنبال نماز و روزه و
قرآن بود. همیشه میگفتم از هفت تا بچهی جعفر، زینب سهم من است. انگار قلبمان را با
هم تقسیم کرده بودیم. از بچگی دور و بر خودم میچرخید.
همهی خواهر ها و برادر ها و همسایه ها را دوست داشت و انگار چیزی به اسم بدجنسی و
حسادت و خودخواهی را نمیشناخت. حتی با آدم های خارج از خانه هم همین طور بود.
چهار یا پنج سالش بود که اولین خواب زندگیاش را دید. از همان موقع فهمیدم که
زینب مثل خودم اهل دل است. خواب دید که همهی ستاره ها در آسمان به یک ستاره تعظیم
میکنند. وقتی از خواب بیدار شد به من گفت:
"مامان، من فهمیدم که آن ستارهی پر نور که
همه به او تعظیم میکردند، کی بود."تعجب کردم، پرسیدم:
"کی بود؟"
گفت:
"حضرت فاطمـه زهــرا {سلام الله علیها}"✨
هنوز هم پس از سال ها وقتی به یاد آن خواب میافتم، بدنم میلرزد...
ادامه دارد...♡
🌱↝#معصومه_رامهر_مزی
💚↝#مسابقه_کتابخوانی
🌱↝#الّلهُــمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّڪَالْفَــرَج
┄┅══𑁍═🦋═𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
🌸
☘🌸
🌸☘🌸
☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸
☘🌸☘🌸☘🌸
🌸☘🌸☘🌸☘🌸
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
خبرگزاری بسیج شهیدفهمیده مهردشت
4 قسمت دیگر، زیبا و هیجان انگیز #من_میتࢪا_نیستمـ تقدیم نگاهتون😍❤️
4 قسمت دیگر، زیبا و هیجان انگیز #من_میتࢪا_نیستمـ تقدیم نگاهتون😍❤️
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
📣بسته تخفیفی همراه اول برای روز پدر
🎙به گزارش اداره کل ارتباطات همراه اول:
🔺به مناسبت فرارسیدن سالروز میلاد حضرت امیرالمومنین علی(ع) و گرامیداشت «روز پدر»، بسته ها در سه نوع «مکالمه 3 روزه»، «دیتای 3 روزه» و «ترکیبی 3 روزه» و با قیمت های ویژه از 13 تا 15 بهمن 1401 قابل فعالسازی می باشد.
🔻بسته های «مکالمه» با 300 دقیقه مکالمه، «اینترنت» با 1.5 گیگابایت حجم و «ترکیبی» با 2 گیگابایت حجم اینترنت و 200 دقیقه مکالمه به ترتیب با قیمت های ویژه 3، 6 و 9 هزار تومان قابل خرید است و فعالسازی آن توسط تمامی مشترکان همراه اول از طریق کد دستوری «ستاره 100 ستاره 67 مربع» است.
#بسته_تخفیفی
#همراه_اول
#روز_پدر
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
✨ امیرالمومنین علی علیه السلام:
🌟اموات خود را زیارت کنید؛ زیرا آنان از دیدار شما خوشحال می شوند؛
🍃اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🌷شاد و بهرمند کنید اموات ؛ ارواح طیبه شهدا، امام شهدا؛ شهدای هشت سال دفاع مقدس به ویژه شهدای منطقه مهردشت به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد.
ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّل فَرَجَهُم
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
⭕️آقای مسئول!
🔹حواست باشه برای طی کردن پلههای ترقّی،
پا روی تابوت #شهدا نگذاری...
#امام_آمد
#دهه_فجر
#جمهوری_اسلامی
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
🇮🇷
✅ چهل و چهارمین بهار انقلاب اسلامی مبارک☺️
❄️🌹❄️
💢سلسله جلسات تخصصی وبیناری با موضوعات مختلف انقلاب در بستر روبیکا
⏰ وعده ما: از ۱۲ بهمن تا ۲۰ بهمن هر شب ساعت ۱۹
❌ منتظر حضور عمارگونه شما هستیم.👇👇👇
https://rubika.ir/hadianebasir1
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
خبرگزاری بسیج شهیدفهمیده مهردشت
🏷#شرح_در_پوستر 🔆آیین سنتی سمنوپزان (به مناسبت میلاد با سعادت امیرالمومنین) ✅تشریف ببرید حوزه مقا
🔰 هم اکنون پخت سمنو بمناسبت میلاد حضرت علی علیه السلام در حوزه مقاومت بسیج امام محمدباقر علیه السلام
🔹توزیع فردا حوالی ساعت ۷ صبح😋
#پخت_سمنو
#ولادت_امام_علی
#ماه_رجب
✅منتظر حضورتان هستیم...😍
┄┅══𑁍🦋𑁍══┅┄
✍🏻حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی شهید فهمیده منطقه مهردشت
@basij_shahidfahmedeh_mehrdasht
۱۳ بهمن ۱۴۰۱
۱۳ بهمن ۱۴۰۱