شهید اسماعیل فرجوانی؛ رزمندهای که حکم جهاد از او برداشته شده بود
🔹جانباز جنگ بود. یک پا و یک دستش تا مچ قطع شده بود. ۲ فرزند معلول داشت، برادرش شهید و خواهرش جانباز ۷۰ درصد بود. به خاطر مشکلات زیادش امام جمعه و فرمانده لشکر تکلیف جهاد را از گردنش برداشتند، اما او حاضر به ترک جبهه نشد.
🔹در عملیات کربلای ۴ فرماندهی گردان کربلا (نور) را بر عهده داشت و به عنوان غواص خطشکن در نوک پیکان حمله قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکرش در کنار اروند همراه دیگر شهدا جا ماند و سال ۸۱ تفحص شد. اما گردان کربلا یکی از موفقترین گردانها در کل عملیات لقب گرفت.
📸شهید فرجوانی و حاجصادق آهنگران
🆔@Isaar_Mag
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این پلنگ وقتی میبینه این بچه آهو تنهاست از خوردنش منصرف میشه بعد سرو کله کفتار پیدا میشه،فقط قدرت پلنگ رو ببینید چطور بچه آهو به دندون گرفت برد بالای درخت!!
𝐉𝐨𝐢𝐧 𝐓𝐮𝐫𝐠𝐮𝐳𝐚𝐛𝐚𝐝 𝐜𝐡𝐚𝐧𝐧𝐞𝐥💯
┅── ──────┅
𖧷-‹.𝒋𝒐𝒊𝒏: | @Turguzabad
┅────────┅
▪️سید رضی در حمله اسرائیل به زینبیه به شهادت رسید
🔹در جریان حمله ساعاتی قبل رژیم صهیونیستی به منطقه زینبیه در حومه دمشق، سید رضی موسوی معروف به سیدرضی از مستشاران باسابقه سپاه در سوریه به شهادت رسید.
🔸سیدرضی از جمله قدیمیترین مستشاران سپاه در سوریه و از همراهان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بود.
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
✨﷽✨
💠 چرا نماز برای بعضی ها سخته
✍قرآن کریم می فرماید: علت اینکه نماز برای بعضی ها سخت است برای اینکه خشوع ندارد؛« از صبر و نماز کمک بجوئید و آن بسی سنگین است مگر برای خشوع پیشگان
📚سوره بقره، آیه 45
ما نان سفت را نمی توانیم بخوریم و یا به سختی می خوریم؟!
برای اینکه این نان خوردنی شود باید در ظرف شیری ریخته شود تا نرم شود، ما هم باید ظرف دلمان را نرم کنیم، برای این کار هم باید رفیق خدا شویم، اگر رفیق خدا شدیم به نعمت های خدا توجه می کنیم و همین توجه باعث خشوع و فروتنی ما می شود.
وقتی خودت را کوچک دیدی و او را بزرگ، آنگاه برای صحبت و تشکر از او لحظه شماری خواهی کرد.
🖥 حجت الاسلام قرائتی - #برنامه_سمت_خدا
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
در راه شرف کشته شدن آرزوی ماست
دانیم که رنگین شود از خون کفن ما
ما را از شهادت نبود بیم و هراسی
آماده این رزم نگر مرد و زن ما
🔰شهید سید رضی موسوی
🆔@Isaar_Mag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جزئیات شهادت سردار «سیدرضی موسوی» از زبان سفیر ایران در سوریه:
🔹امروز ساعت ۲ ایشان در سفارت بودند و در محل دفتر کارشان حضور داشتند و سپس در بعد از ظهر به محل اقامت و منزلشان در محله زینبیه رفتند. با توجه به اینکه همسر این شهید معلم هستند در آن ساعت در منزل حضور نداشتند و در ساعت ۴:۲۰ بعد از ظهر، منزل ایشان ظاهراً با سه موشک رژیم صهیونیستی هدف قرار میگیرد و ساختمان تخریب میشود پیکر این شهید به حیاط پرتاب میشود.
🔹ایشان دیپلمات و رایزن دوم در سفارت بودند که گذرنامه دیپلماتیک و اقامت دیپلماتیک در اینجا داشتند و در واقع بر اساس کنوانسیونهای بینالمللی ۱۹۶۱ و کنوانسیون ۱۹۷۳ این حمله به عنوان جنایت از سوی رژیم صهیونیستی انجام شده است.
🔹صهیونیستها ضمن اینکه این جنایت را مرتکب شدند به حوزه امنیت کشور سوریه نیز تعدی کردند زیرا که تأمین امنیت دیپلماتها به عهده کشور میزبان است.
🔹 ایشان در مدت زمان حضورشان در سوریه فعالیت مستشاری داشتند.
سردار شهید #سید_رضی_موسوی
🔴 به کمپین دارندگان حکمت کارت 🇮🇷 بپیوندید ⬇️
https://eitaa.com/joinchat/1455226917Cd52bc786d0
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کم شد ز جمع خسته دلان یار دیگری ...
🇮🇷
🔴رسانههای اسرائیلی: سپاه برای پاسخی گسترده از جمله پرتاب موشک آماده می شود.
✅به ایران امروز بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2410086410Ca8f498c543
☑️انصارالله یمن: شهادت سید رضا (رضی) موسوی را به رهبر جامعه اسلامی و مقاومت اسلامی آیت الله خامنه ای تسلیت می گوییم.
⚠️ما به رژیم صهیونیستی اطمینان می دهیم پاسخ به این جنایت توسط ما و دیگر برادرانمان در جبهه مقاومت داده خواهد شد.
ـــــــــــــــــــــــ
پایگاه خبری صابرین نیوز↙️
🆘@sabreenS1_official
✨﷽✨
. #یک_داستان_یک_پند
✍در شهر خوی زن ثروتمند و تیزفکری به نام شوکت در زمان کریم خان زند زندگی می کرد. انگشتر الماس ، بسیار گران قیمتی ارث پدر داشت، که نیاز به فروش آن پیدا کرد. در شهر جار زدند ولی کسی را سرمایه خرید آن نبود. بعد از مدتی داستان به گوش خدادادخان حاکم و نماینده کریم خان در تبریز رسید. آن زن را خدادادخان احضار کرد و الماس را دید و گفت: من قیمت این الماس نمی دانم ، چون حلال حرام برای من مهم است، رخصت بفرما، الماس نزد من بماند ، فردا قیمت کنم و مبلغ آن نقد به تو بپردازم. شوکت خوشحال شد و از دربار برگشت.
خدادادخان، که مرد شیاد و روباهی بود، شبانه دستور داد ، نگین انگشتر الماس را با شیشه بدلی، ماهرانه تراشیده و جای کرده و عوض نمودند. شوکت چون صبح به دربار استاندار رسید، خدادادخان ، انگشتر را داد و گفت: بیا خواهر انگشتر الماس خود را بردار به دیگری بفروش مرا کار نمی آید. شوکت، وقتی انگشتر الماس خود را دید، فهمید که نگین آن عوض شده است. چون می دانست که از والی نمی تواند حق خود بستاند، سکوت کرد. به شیراز نزد، کریم خان آمده و داستان و شکایت خود تسلیم کرد. کریم خان گفت: ای شوکت خواهرم، مدتی در شیراز بمان مهمان من هستی، خداداد خان، آن انگشتر الماس را نزد من به عنوان مالیات آذربایجان خواهد فرستاد، من مال تو را مسترد می کنم.
بعد از مدتی چنین شد، کریم خان وقتی انگشتر ، نگین الماس را دید، نگین شیشه را از شوکت گرفته و در آن جای کرد و نگین الماس را در دوباره جای خود قرار داد، انگشتر الماس را به شوکت برگرداند و دستور داد ، انگشتر نگین شیشه ای را ، به خدادادخان برگردانند و بگویند، کریم خان مالیات نقد می خواهد نه جواهر.
شوکت از این عدالت کریم خان بسیار خرسند شد و انگشتر نگین الماس را خواست پیش کش کند، ولی کریم خان قبول نکرد و شوکت را با صله و خلعت های زیادی به همراه چند سواره، به شهر خوی فرستاد. دست بالای دست بسیار است ، گاهی باید صبر داشت و در برابر ظلمی سکوت کرد و شکایت به مقام بالاتر برد، و چه بالاتری جز خدا برای شکایت برتر است؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تجمع دانشجویان و مردم کفن پوش تهران در مقابل ساختمان عالی شورای امنیت ملی
🔹جمهوری اسلامی انتقام ، انتقام
✅به ایران امروز بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2410086410Ca8f498c543
✍ سعدی علیه الرحمه می نویسد ؛ در سفرم به روستایی بزرگ برخوردم که هیچ کس در آن نبود ،به بیرون روستا متوجه شدم دیدم جماعت انبوهی بیرون بر تپه ای گرد درخت کهن سالی جمع اند.
به آنان نزدیک شدم ،مشغول عبادت درخت بودند و نذورات فراوان به پای درخت می ریزند و درخت با آنان سخن میگوید!
هرکس مال بیشتری به درخت هدیه می کند ،درخت با نام و کُنیه وی را مورد تفقد قرار میدهد!
ساعت ها در کناری ایستادم تا مراسم تمام شد ،گوشه ای مخفی شدم ببینم این چه معرکه ای است ؟!
ساعتی پس از رفتن مردم ، مردی از درون درخت بیرون آمده و شروع به جمع آوری غنائم جهل مردم کرد !
خودم را به وی نزدیک کردم، نزدیک بود از ترس قبض روح شود.
گفت:کیستی
گفتم :من ازطایفه جهال نیستم ولی چرا بر سر این مردم این چنین میکنی ؟!
گفت:سزای مردمی که نه فکر می کنند و نه تعقل همین است.
به درون روستا رفتم و شب را در خانه ی بزرگ روستا طبق رسومشان مهمان شدم.
از او پرسیدم حال این درخت چیست؟
آن مرد بزرگ ده ها حدیث و قصه بر اثبات کرامات درخت گفت !
القصه مدعی شد که این همان درخت است که خدا با موسی از درون آن سخن گفت!
گفتم، ای مرد خداوند خالق و صاحب اشیاء است و قادر متعال و بر همه ذرات احاطه دارد و پیامش را به بندگان خاصش از طرق مختلف می رساند. این چه ربطی به این جادو دارد ؟!
به من فرصتی ده تا فردا این حقه بازی را رسوا سازم و با او هم قسم شده و اسرار آن مرد را گفتم .
چند روزی در خانه اش مخفی شدم تا روز موعود که مجدداً مردمان برای سخنرانی درخت جمع شدند.
مقداری آتش و هیزم تهیه کرده و با بزرگ روستا به کنار درخت آمدم و فریاد زدم ای شیطان از آن درخت بیرون می آیی یا تو را با درخت بسوزانم .
مقداری آتش و دود راه انداختم ،به یکباره مردک از میان درخت بیرون پرید و رسوا شد.
مردم که سالیان سال دچار جهل و حماقت و جادوی تقدس درختی به خود شرم کرده بودند ،درخت را با تبر قطع و هیزمش کردند.
آری وقتی یک جامعه با دست خودش بت هایی میسازد نمی تواند به راحتی به آنان پشت کند و خودش هم باور میکند .
اوهام دست ساخته برایشان حقیقت می شود و عده ای که سور وساتی از قبل این نذورات دارند به سختی و هراسان و سینه چاک از این بت ها حمایت میکنند.
حق مالکیت برای خودشان قائل می شوند و خود را صاحب اختیار مردم می دانند !
اگر کسی بخواهد وارد عرصه منافعشان شود یا خطری ایجاد کند به جانش می افتند و غصه و رنج ها برایش ایجاد می کنند.
پس راه نجات مردم خودشان هستند که دیو ها و بچه دیوها را به زنجیر بکشند .
امروز کمی فرصت داریم بر جهل خود بخندیم
به قول سقراط حکیم:ریشه تمام بدبختیهای بشرجهل است.بیاییم با کتاب خواندن و آگاه شدن و آگاهی دادن درخت جهل را بسوزانیم و ریشه کن کنیم.
👈 جهل دشمن اصلی زندگی است.
*تنهاداروی جهل کتاب خواندن است
┄┅═✧❁🇮🇷❁✧═┅┄
📚📚📚📚📚✏️