eitaa logo
خبرگزاری بسیج البرز
12.5هزار دنبال‌کننده
52.9هزار عکس
12.7هزار ویدیو
129 فایل
کانال خبرگزاری بسیج استان البرز پنجره ای برای ترویج گفتمان انقلاب اسلامی با تفکر بسیجی سایت: basijnews.ir/fa/alborz
مشاهده در ایتا
دانلود
دسته عزای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها نوجوانان مومن انقلابی پایگاه بسیج امام سجاد علیه السلام مدرسه شهدا طرح بهنام محمدی حوزه بسیج دانش آموزی شهیدحمزه نعمتی ناحیه امام هادی علیه السلام حضرت زهراسلام الله علیها @basijalborz_irankochak
زندگی یعنی: دوست، گریه،شب، سجده، رکوع، قیام قرآن، تفکر، درد ، رنج، لبیک جبهه و تکه تکه شدن برای خدا.....! وصیت‌نامه سردار تاریخ شهادت: ۲۵ اسفند ۱۳۶۶
‍ بچه‌ها را جمع کرد و گفت: «برادرانم! این مأموریت که قرار است ان شاءالله انجام دهیم، نامش است. کسی که عاشق شهادت نیست، نیاید! بقای جامعه اسلامی در سایه شهادت، ایثار، تلاش و مقاومت شماست. اگر درچنین شرایطی از خودمان نگذریم و به جهاد نپردازیم، ذلت و انحطاط قطعی خواهد بود.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|بِســـــــمِ رَبِّــــــــ العشــاق| خــوشا آنــاݩ ڪه با عزت ز گیتی بســاط خــویش بــرچیــدنــد و رفتنــد ز ڪالاهـای ایــݩ آشفتــه بـــازار را پسنــدیدند و رفتنــد .... ۱۰ اسفند سالگرد شهادت گـــــرامی بــاد 🌺 : بعــد از مــدت‌هــا ڪشمڪش درونـی ڪه هنــوز هــم آزارم می‌دهــد، بـــرای رهـ.ایۍ از ایــݩ زجر به ایــن نتیجــه رسیـــده‌ام و آݩ در ایــن جملــه خلاصــه می‌شــود: خدایا! ڪن.
شهيد مدافع حرم سيدعلی زنجانى به روايت مداح اهل بیت حاج مهدی سلحشور سیدعلی عزیز ما دنیائی از صفا و صمیمیت بود. عشق به در دریای زلال چشماش موج می‌زد. پارسال گفت: حاج مهدی بریم یه سر خطوط بچه‌های . میخوام ببینی چه عشقی به "حضرت آقا" دارند. با هم رفتیم بچه‌های حزب الله تا فهمیدن من بعضی از اوقات خدمت مشرف می‌شم، برگه‌ای رو آماده کردند و اسامی شونو توش نوشتند تا اون نامه‌ی حامل سلام رو، خدمت ایشون تقدیم کنم. راست می‌گفت عشقشون به آقا مثال زدنی بود هر کدوم اسمش رو می‌نوشت چشاش بارونی می‌شد و با یه حسرتی می‌گفت سلام خالصانه‌ی ما رو خدمت حضرت آقا ابلاغ کنید و بگید تا جان در بدن داریم با جان و مال و فرزند و خانواده در رکابتون هستیم. خوش به سعادتش مزدش رو گرفت...
.... و چه مستجاب است دعاهای فرج پس از ذکر مصیبت عمه سادات سلام الله علیها... 🔘 سخن آوای
4_5996633811121604459.mp3
6.57M
.... و چه مستجاب است دعاهای فرج پس از ذکر مصیبت عمه سادات سلام الله علیها... 🔘 سخن آوای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰زنده نگه داشتن یاد کمتر از نیست. "حضرت امام خامنه ای" (مدظله العالی) 🌷۲۲ اسفند روز گرامیداشت گرامی باد. 💠کاری از گروه گرافیکی 🌐 سازمان استان البرز
‍ ۲۲اسفندماه گرامی باد. -دیدید که میگن: طرف از همون اول هم شبیه شهدا بود؟! روز ازل است ... و بندگان در مقابل الله ایستاده اند ... برگه ای سفید را بین خلق الله توزیع می کنند، دارند برگه سرنوشت هرکس را به دستان خودش می سپارند، میان آن سفیدی فقط یک کلمه نوشته اند و می درخشد، در همان خط اول: ... اما امضایش نکردند، یعنی نمی کنند، ماند برای دنیا ماند به اینکه چگونه زندگی کنیم، کدام مسیر را انتخاب کنیم.. زین پس نویسنده ی احوالتمان، خودمانیم! (کاش نویسنده خوبی بودیم...) خدایا کدام گناه ارزشش را دارد که این پاکی را آلوده کنیم؟! به دنیا می آییم ... بعضی ها خالص می مانند و کلمه شهادت از آن بالا تکان نمی خورد... اما برخی قاطی دارند عوض می شوند، ، آلوده می شوند و پی در پی کلماتی در ابتدای پرونده قرار می گیرد که کلمه شهادت را به پایین و پایین تر هل می دهند، می رود و در آن آخرها برای خودش جایی پیدا می کند، گاه کور سویی از او هست و اکثر نیست ... غیبت، تهمت، دروغ، نگاه حرام، حرف نادرست و الخ، ش..ا....ت ... و حالم/ت/مان چقدر شبیه آن برخی هاست ... به یک بازگشت به عقب مقتدرانه احتیاج دارم/ی/یم ... - هیچ وقت دیر نیست ... این را شاهرخ ضرغام ها ثابت کرده اند. @basijalborz_irankochak
الهی! هیچ قلبی بدون از کار نیفتد.....
[In reply to بیسیم چی] ‍ به یاد طلبه مظلوم و همسر شهیدش.... سلام خانم! چطور حاضر شدی همسر یک طلبه باشی؟ اون هم توی یک شهر غریب.... چطور حاضر شدی با نداشته های همسرت بسازی. با فقرش که پشت چهره عزت پنهانش می‌کند. چطور حاضر شدی تهمتها و توهین ها و نیشخندها را تحمل کنی؟ شنیدم هنوز سالگرد ازدواجتان را ندیده بودید. همسرت می‌گوید عاشق امیرالمومنین است. از او یاد گرفته مثل پروانه دورت باشد کمکت کند. همسرت می‌گوید اسم فرزندتان را محسن گذاشته بودید به یاد امیرالمومنین.... راستی از محسنت چه خبر؟! امروز مظلومانه و غریبانه گوشه بیمارستانی که شوهر طلبه ات درش مجاهدت می‌کرد پر کشیدی. شنیده ام مرگ زن باردار حکم را دارد. شوهرت هم روسفیدت کرد. جلوی بیمارها و پرستارها گریه نکرد. رفت گوشه ای آرام اشک ریخت. با عمامه ای بر سر... با دستهایی که برای آستین بالا زده بود. خوش به حالتان.... ولی من نگران مادرت هستم و پدرت. هوایشان را داری از بهشت؟ پدرت به بچه ها گفته بود جنگ ما با آمریکا است. نمی‌دانم چه کرده با جان این مردم شرابی که نوشانده به آنها.... نمیدانم به خدا.... الا یا ایها الساقی ادر کاساً و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها دلم گرفته.... برای همسران طلبه ها که گمنامند خیلی گمنام.... علامه طباطبایی می‌گفت ثواب المیزان را با همسرم شریکم. چرا؟ شاید چون همه وجودشان اخلاص است. وجودشان را خرج دین خدا می‌کنند و کسی هم نمی‌فهمد چطور همه تلاشهای یک طلبه به پشتیبانی آنها است. اما سلام خانم.... خوش به حالت کنار حضرت معصومه سر به دامنش گذاشتی . و خوش به حال همسرت که امروز مزه روضه های امیرالمومنین را طور دیگری می‌چشید. خانم! امروز با پر کشیدنت خیلی ها از خجالت آب شدند. به خاطر همه تهمتهایی که به طلاب مظلوم و همسران گمنام آنها میزنند. خوش به حالتان خانم.... بهشت گوارایتان.... آقای حسینی https://eitaa.com/basijalborz_irankochak
این روزها چه زیبا به آرزوهایشان می رسند... دکتری که آرزوی شهادت داشت. #کرونا #موسی_فتح_آبادی #شهادت @basije125
آغاز خوشبختی است ، خوشبختی ای که پایان ندارد ... که بشوی خوشبخت ابدی می شوی؛ خدایا ما را با خوشبخت کن . @basijalborz_irankochak
نام گرفت وقتے خدا، ڪسے را ڪشت از شدت عشق ... ! @basijalborz_irankochak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیر یا جوان، فقیر یا غنی، ضعیف یا قَدَر، محبوب یا منفور فرقی ندارد ... هر که باشی یا هرچه باشی سرانجام یک روز مرگ فرا می رسد و در کنج خلوتی به تو نگاه می کند ... یا با لبخندی شیرین یا با چهره ای مغضوب ، مخرج مشترک همه انسان هاست. خروجی عادلانه از این‌همه بی عدالتی اين خروجی را نوع زندگی و اعمال ماست كه تعين ميكنه.... پ.ن: به حق جوان سيدالشهدا(ع)، مرگ ما را قرار بده... پ.ن ٢: علی اكبرات صف كشيدن برات... @basijalborz_irankochak
 إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ لذت وصل ... نداند مگر آن سوختہ ای ڪہ پس از دوریِ بسیار بہ یاری برسد و و به یاران شهیدش پیوست همرزم و ظهر دیروز بر اثر عوارض شهد را سر کشید 🌹🍃 @basijalborz_irankochak
زمان را تنظیم می کنیم به وقت عاشقی با شهدا ... مبادا فراموش کنیم عهدی را که با یاران بستیم ... رفقا ... پای عهدی که بستیم ، هستیم ... https://eitaa.com/basijalborz_irankochak
🌹 هـــوالعــزیــز آنچہ ڪہ مینویسم تنها یڪ نوشتہ نیست برادر! این آتشفشان درون است.... ڪہ گاهے فوران مے کند... برادر! دیگر دلم از دورے دوستان نمیلرزد و دیگر چشمانم از ندیدن یاران نمی گرید... زنهار ما در قبرستان دل و فکرمان همه گذشته جهاد و را خاک کرده ایم و هرگز این سخن امام صادق ‌(ع) را نشنیده ایم که فرمود:" لیس الحَیاہ الّا العقیدة و الجهاد ۸۷/۱/۱۸
در عشق اگر چه منزل آخر است تکلیفِ اول است شهیدانه زیستن.....
‍ دو گروه از مردان هیچ‌گاه به زندگی عادی برنخواهند گشت: آنان‌که به جنگ رفته‌اند... و آنان‌که عاشق شده‌اند! خدایا! عاشقمان کن، بعد را نصیبمان فرما!.....
پنجشنبه است میخوانم نه برای " تـــــو " برای " خـــــودم " که جاماندم از بسم الله الرحمن الرحيم الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِين .... https://eitaa.com/basijalborz_irankochak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحله چهارم مبارزه با ویروس منحوس کرونا توزیع قریب به 1000 بطری مواد ضد عفونی کننده در میان اهالی شهرک یاس توسط بسیجان 👈پایگاه بسیج سیدالشهداء علیه السلام 👉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از مجید لاته توی قهوه‌خانه تا شهید مدافع حرم شدن در خان‌طومان! 🌺 روایت شنیدنی مادر و پدر شهید "مجید قربان‌خانی" از تغییرات فرزندشان که با به سرانجام رسید... @basijalborz_irankochak
‍ 🌺 خواهرانه ای به مناسبت شهادت : می رفت و مَنَش گرفته دامن در دست گفتا که دگر باره به خوابم بینی  پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست! آخرین باری که عازم شد خیلی خوشحال بود. دلیل روشنی داشت چون پدر رضایت نامه اش را امضاء کرده بود . مادر شب قبل لباس هایش را آماده کرده و خواهر پوتین هایش را با واکس براق انداخته بود. برادرم عادت داشت همیشه آراسته باشد، لباسش مرتب و پوتین هایش واکس زده .... 24 فروردین 1361 صبح زود مادر او را از زیر قرآن رد کرد و کاسه آبی دنبالش . یکی یکی اعضای خانواده با او خداحافظی کردند و سر و صورتش را غرق بوسه... من اما دل آشوب! من خواهر کوچکترش بیشتر از بقیه به او احساس نزدیکی داشتم. دوران کودکی‌مان و بازی و شیطنت های آن روزهایش، دوره نوجوانی و جنب و جوش هایش باعث شده بود بیش از پیش به هم نزدیک باشیم. هنگام رفتن اجازه نداد کسی از اعضای خانواده جلوی در خانه او را بدرقه کند، گفت همین داخل حیاط کافی است! و من اما طاقت نداشتم و نمی خواستم این بار حرفش را گوش بدهم! چادرم را سر کرده و در آستانه در ایستادم و به رفتنش نگاه می کردم. خیابان خلوت بود و هر از چند قدمی که می رفت برمی گشت و نگاهی و لبخندی . آنقدر رفت تا از افق دیدم خارج شد و من همچنان منتظر بر آستانه در ایستاده ام! سی و هفت سال انتظار آمدنش را می کِشم! آخر این انتظار می کُشَدَم ... پ.ن: این چشم‌های شیدایی را فریاد می‌زنند..... @basijalborz_irankochak