روایت روزهای #فتنه از زبان یک #شهید
به خیابان اصلی که رسیدند شروع کردند به شکستن شیشه و آتش زدن اموال عمومی. اگر هم یک بسیجی به دستشان میافتاد با کینه تمام کتکش میزدند. خدا شاهدِ که دیدن این صحنهها آنهم توی شهر خودم چقدر سخت بود. درگیری شروع شد. من،علی و امین وارد درگیری شده بودیم. تعداد معترضین حداقل سه برابر ما بود. با بچهها به این نتیجه رسیده بودیم که باید تابع مسئول یا فرمانده گروه باشیم. بافاصله کمی از هم حرکت میکردیم. جمعیت رو به روی ما حداقل پنج برابر بیشتر از ما بود. کمکم کار از شعار دادن و آتش زدن گذشت. به خاطر برتری تعداد این جرات را پیدا کردند که به سمت ما هجوم به یارند. سنگ و چوبی بود که توی آسمان بلند میشد و به سر و تن ما میخورد. گاهی ما به سمت آنها میدویدیم و گاهی هم آنها به سمت ما. کار به درگیری تن به تن رسید. سعی میکردیم هر دو نفر پشت به پشت هم باشیم که حواسمان به اطراف هم باشد من و علی ماندیم وسط. هم میزدیم و هم میخوردیم. یکدفعه علی گفت: رسول حواست را جمع کن دست یکی دو نفر چوب هست.» قبل از اینکه بخواهم حرفی به علی بزنم درد شدیدی توی سرم پیچید. از شدت درد چشمهام را برای چند لحظه نتوانستم بازکنم. به قول قدیمیترها درد تا مغز استخوانم پیچید. علی هم مانده بود بین دو سه نفر. یکی از بچهها من را کشاند تا کنار خیابان یکم روی لبه باریک جدول نشستم. دستی به سرم کشیدم. شکستگی در کار نبود. برای همین سریع سرپا شدم و مجدد خودم را به علی رساندم. یکی از بچهها بازویم را کشید و گفت: رسول برو کنار،بدجور زدن توی سرت» با خنده گفتم «هر چه از دوست رسد نیکوست.»...
💠 به رسم هر روز💠
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨
◾️◈◆--💎--◆◈◆--💎--◽️
💠 السلام علیک یا امام الرئوف 💠
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
◾️◈◆--💎--◆◈◆--💎--◽️
🌾 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌾
👇👇👇👇
@basijalborz_irankochak
4_5832496082512250796.mp3
1.85M
اگر بهار ریشه در زمستان دارد و بذر حیات در دل برف است ک پرورش میابد یعنی مرگ آغاز حیاتی دیگر است و راه حیات طیبه ی اخروی از قلل سپید و پر برف پیری میگذرد...
#آوینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥❌ روایت به آتش کشیدن یک بسیجی در عاشورای ۸۸
🔸شهید علیرضا ستاری، تکنسین اورژانس، که در عاشورای ۸۸ به عنوان امدادگر حضور داشت و با صحنهای وحشتناک روبرو شد.
🔺اغتشاشگران با بنزین سعی داشتند یک جوان بسیجی را به آتش بکشند!
🔹او برای جلوگیری از فاجعهای انسانی به میدان رفت و به وسیله فتنه گران به شدت مجروح شد و سرانجام پس از پنج سال دست و پنجه نرم کردن با آثار جراحت در سن ۳۱ سالگی به شهادت رسید.