eitaa logo
یِک دَهــہ هَشــتـادے در راه شُــهدا 🇵🇸 :)
704 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
18 فایل
بچہ ها به خدا از شهدا جلو مےزنید اگہ رعایت کنید که دل امام زمان(عج) نَلَرزه !(:♥️ - حاج حسین یکتا - به امید روزی که پشت اسم مون بنویسن "شهید دهه هشتادی" !(: یه سر بزنید: @SeyyedDahe80 از‌خودمونه ؛ کپی؟! حلالِ حلالت رفیق!
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿 قسمت خرید عروسی با نگرانی تمام گفت:😰 _سلام علی آقا ... می خواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون ... امکان داره تشریف بیارید؟ ... - شرمنده مادرجان، کاش زودتر اطلاع می دادید ... من الان بدجور درگیرم و نمی تونم بیام ... هر چند، ماشاء الله خود هانیه خانم خوش سلیقه است ... فکر می کنم موارد اصلی رو با نظر خودش بخرید بالاخره خونه حیطه ایشونه ... اگر کمک هم خواستید بگید ... هر کاری که مردونه بود، به روی چشم ... فقط لطفا طلبگی باشه ... اشرافیش نکنید ...😊 مادرم با چشم های گرد 😳و متعجب بهم نگاه می کرد ... اشاره کردم -چی میگه ؟ ... از شوک که در اومد، جلوی دهنی گوشی رو گرفت و گفت ... _میگه با سلیقه خودت بخر، هر چی می خوای ... دوباره خودش رو کنترل کرد ... این بار با شجاعت بیشتری گفت ... _علی آقا، پس اگر اجازه بدید من و هانیه با هم میریم... البته زنگ زدم به چند تا آقا که همراه مون بیان ولی هیچ کدوم وقت نداشتن ... تا عروسی هم وقت کمه و ...بعد کلی تشکر،گوشی رو قطع کرد ... هنگ کرده بود ... چند بار تکانش دادم ... مامان چی شد؟ ... چی گفت؟ ...بالاخره به خودش اومد ... _گفت خودتون برید ... دو تا خانم عاقل و بزرگ که لازم نیست برای هر چیز ساده ای اجازه بگیرن ... و ...برای اولین بار واقعا ازش خوشم اومد ... تمام خریدها رو خودمون تنها رفتیم ... فقط خربدهای بزرگ همراه مون بود ... برعکس پدرم، نظر می داد و نظرش رو تحمیل نمی کرد ... حتی اگر از چیزی خوشش نمی اومد اصرار نمی کرد و می گفت ... شما باید راحت باشی ... باورم نمی شد یه روز یه نفر به راحتی من فکر کنه ... یه مراسم ساده ... یه جهیزیه ساده ... یه شام ساده ... حدود 60 نفر مهمون ... پدرم بعد از خونده شدن خطبه عقد و دادن امضاش رفت ... برای عروسی نموند ... ولی من برای اولین بار خوشحال بودم... علی جوان آرام، شوخ طبع و مهربانی بود ...❤️ ✍نویسنده: Eitaa.com/basijianZahraei ✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿
همسایه‌ها‌هیکشی‌با تایی‌شدنمو‌ذوق‌نکرد؟!🚶🏿‍♂ Guys no one is happy that we got subscribers?!🚶🏿‍♂
قول میدی!!!🤝 اگه خوندی!!!🙂 تویکی ازگروه ها!!یــا!!کانالا که!! هستی کپی کنی!!!!🤗 اللهم!(: عجل!(: لولیک!(: الفرج!(: اگه پای قولت هستی کپی کن تا همه برا ظهور حضرت مهدی(ع)دعا کنن نکنی‌هم‌عیبی‌نداره‌ولی‌خب‌بکن‌باشه؟! Promise!!!🤝 If you!!!🙂 Read this message!!! Forward thi in a group!!!🤗 Allah huma!(: Ajjil le waliyyik Al faraj!(: Now forward it If you dont its okay But try to do it...
خونریزےِ شدیدے داشت داخلِ اتاق عمل دڪتر اشاره ڪرد🖐🏼 ڪه چادرم رو دربیارم، تا راحت تر مجروج رو جابه‌جا ڪنم.. گوشہ‌ی چادرم رو گرفت🌿 وبُریده بُریده گفت: "من دارم میرم ڪه چادُرت رو درنیارے" چادرم تو مُشتش بود ڪه شهید شُـد...♥️ _به روایت پَرستارِ جنگ :) He was bleeding badly The doctor asked me to wear my chado🖐🏼 To take him more easily He got the corner of my chador In his hands and said:🌿 "I am going so you don't leave this chador" My chador was in his hands When he got martyrd...♥️
آسمان‌نشینِ‌مهربانم...🙂✨ Oh the one who is in the sky rite now...🙂✨
‌خدایـامی‌شود..؟ درتیترنیـازمندیهای روزگارت‌بنویسی به‌‌یک‌نوکرسـاده‌جهت شهید‌شدن‌نیازمندیم🖐🏻:) Oh Allah can it happen..? That you say Oh people I want a simple person For getting Martyred🖐🏼:) 🕊⃟✨¦⇢http://Eitaa.com/basijianZahraei
هدایت شده از ماح'
میخوایم لیست جدید همسایه ها رو درست کنیم هر کسی که میخواد همسایه ماح' بشه این پیام فوروارد کن ِ.
تودنیایی‌کہ‌ همه‌دارن‌بلاگـر‌میشن تو‌یه‌کاره‌اۍشو کہ‌مملکت‌بیوفته‌دست‌ِ بچه‌مذهبۍها🚶🏿‍♂. . ! In this world that Every person is turning a Webloger you become A person that bring this place In the hand of revelationary people 🚶🏿‍♂. . ! Eitaa.com/basijianZahraei