فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سالگرد_شهادت
🎬شهید مدافع حرم #جاویدالاثر #مهدی_نظری
چهار پنج کلیومتر اونطرف تر از عباس ، مهدی نظری در روستای حمره (حومه حلب) با زبان #روزه شهید و جاوید الاثر شد.
طوری که حتی رفقاش نتونستن جسم مطهرش رو برگردونن.
چهار هزار تا صلوات نذر کرده بود و تو اخرین اعزامش مرتب #تسبیح به دستش بود و ذکر می گفت:
هر چی ازش می پرسیدن نذر چیه واسه چیه یه جور می پیچوند. چهارده هزارتا که تموم شد یکی از بچه ها پافشاری کرد که باید بگی و با خنده جواب داد: یا شهید بشم یا سالم برگردم.
همرزماش دو نوبت رفتن تا جسم پاک رفیقشون رو برگردونن اما نشد.
دفعه دوم که خواستن مهدی رو برگردونن
به طور اتفاقی عملیاتشون هم زمان شد با حمله ای که جبهه النصره تدارک دیده بود و چون بچه ها به پیشواز رفته بودن، عملا حمله دشمن دفع شد، اینجا بود که فهمیدم، شهید بعد از شهادتش هم، تو دنیا در حال یاری کردن دینشه.
چند روز بعد از شهادت ،یکی از رزمنده های عراقی که شبکه های مسلحین رو رصد می کرد می گفت: دیدم که با پیکر پاک مهدی و سه شهید عراقی که از بچه های عصائب بودن سنگر درست کرده بودن (کاش دروغ باشه). شنیدن این حرف از دیدن شهادتش خیلی سخت تر بود.
هر چند که اون هم به ضرورت حرکت که مهم تر از نفس کشیدنه پی برده بود، مثل #عباس_دانشگر رفت و حتی ذره ای از این خاک رو اشغال نکرد .
تاریخ شهادت۲۰ خرداد ۹۵ حلب روستای حمره
🚩 شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
شهدای مدافع حرم خوزستان
#راز_پلاک_سوخته
🔹روایت #شهید_حسین_جوینده
از شهادت شهید مدافع حرم #شهید_مهدی_طهماسبی
🔸رسیدیم حلب؛ توی این دو_سه روز، حوادث مختلفی رخ داد. اما تو همه احوالات، مهدی یه حال و هوای دیگهای داشت و همش به فکر #شهادت بود.
🔹توی روستای القراصی (روستایی در جنوب حلب) ، از مهدی جدا شدم. عملیات لو رفته بود و مهدی قرار بود به محور #کمیل (عباس دانشگر) ملحق بشه.
🔸صبح یکشنبه ۱۶ خرداد، داشتیم میرفتیم سمت خط، که یکدفعه دیدیم یکی از ماشینهای عراقی رو اونجا زدن. دود سیاه همه جا رو گرفته بود و بوی گوشت و خون توی فضا پیچید.
یکدفعه به ما گفتن: یکی از بچههای شما هم داخل این ماشین بوده!
#عباس_دانشگر هم از خط رسید. بهش گفتم؛ عباس هم شوکه شد!
پیکر که قابل شناسایی نبود، یه #پلاک_سوخته به ما دادن و گفتن این پلاک بچههای شماست...
با عباس پلاک رو گرفتیم دستمون و شمارهش رو خوندیم. یه نگاه به پلاک خودم انداختم؛ دیدم یک شماره بعد از شماره منه!
خیلی فکر کردم که این نفر بعد از من که پلاک گرفت کی بود؛ اما یادم نمیاومد.
بیسیم زدم به بچه ها، میگفتم: فلانی هستی؟ فلانی هستی؟
همه تک تک اعلام حیات میکردن. دونه دونه بچهها رو چک میکردیم، که یکدفعه دیدم همه هستن الا... #مهدی_طهماسبی !!
همونجا فهمیدم چه خاکی بر سرمون شده
همونجا یاد حالات و حرفاش داخل هواپیما و توی این چند روز افتادم و با خودم گفتم، چقدر زود به آرزوت رسیدی...
🔸عباس رفته بود بالای پیکر مهدی و شوکه شده بود.
دفعه اول بود که عباس یکی از رفقاش رو اینطور میدید...
عباس هم تا چند روز توی خودش بود و حال و هواش عوض نمیشد. تا ۴ روز بعد (۲۰ خرداد ۱۳۹۵) که خودش هم به آرزوش رسید...
————————
💠شادی روح این سه رفیق شهید : مهدی طهماسبی ، عباس دانشگر و حسین جوینده #صلوات
————————
▪️متن خاطره: بر اساس خاطرات تعریف شده توسط شهید حسین جوینده هنگام تهیه کتاب راز پلاک سوخته (خاطرات شهید طهماسبی) و مستند تا افق حلب (مستند شهید دانشگر)
▫️تصویر اول: شهید جوینده و شهید طهماسبی
۱۵ خرداد ۱۳۹۵ - روستای القراصی - یک روز قبل از شهادت مهدی
▫️تصویر دوم : پلاک سوختهی شهید طهماسبی
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam