تجلیل از بانوان خادم اربعین حسینی در ارومیه
در مراسمی ۷۲ تن از بانوان خادم اربعین حسینی در آذربایجان غربی تجلیل شدند
نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه ارومیه در مراسم تجلیل از بانوان خادمین اربعین حسینی (بانوان بهشتی) گفت: حضور میلیونها نفر در اجتماع اربعین را حرکتی عظیم و قابل تقدیر دانست و گفت: این حضور میلیونی مردم از کشورهای مختلف در طول ادوار گذشته نشان میدهد خیال بنی امیه در مدفون کردن نام ابا عبدالله خیالی خام بود.
حجت الاسلام والمسلمین قریشی افزود: بنی امیه تصور میکردند با به شهادت رساندن امام حسین، نهضت اباعبدالله را از بین میبرند، اما غافل از اینکه خـون امام حسین (ع) تبدیل به یک لشکر عظیم شد و راهش قرنها ادامه یافت.
سردار وحیدی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان نیز دراین همایش بااشاره به ترویج فرهنگ عاشورا و مهدویت در بین مردم ایران گفت: هم راستا با فرهنگ عاشورا و مهدویت ولایت پذیری در بین ایرانیان ساری و جاری است.
نیر الهامی مدیر کل امور بانوان و خانواده استانداری استان با اشاره به ارزش و جایگاه زن و حضور بانوان در اربعین گفت: مهر امام حسین (ع) را همواره مادران به فرزندان خود منتقل کردند و امروز نیز لازم است مادران برای جریان مقاومت، سرباز تربیت کنند.
در پایان از خادمین اربعین حسینی از جمله مسئول بسیج جامعه زنان سپاه شهدای آذربایجان غربی رقیه موسویان تجلیل به عمل آمد
📲 ما را در رسانهها دنبال کنید
روبیکا
https://rubika.ir/basijnews_azgh
ایتا
https://eitaa.com/basijnews_azgh
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#خبرگزاری_بسیج_آذربایجان_غربی
🔺@basijnews_azgh
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت بیستم
▫️هوا گرم بود، تا چشم کار میکرد آب و گِل بود و تمام تشویش عالم انگار در دل من بود که نمیدانستم خاطرۀ این دختر تنها در آن شب وحشتناک، در خاطرش مانده است؟
▪️دوباره به چادر برگشتم؛ نورالهدی به کودک سِرم زده و هنوز ذهنش درگیر حال من بود که تا وارد شدم، با دلپواسی پاپیچم شد:«حالت خوب نیس؟»
▫️شاید فشارم افتاده بود که دیگر نتوانستم سر پا بمانم و گوشۀ چادر روی صندلی نشستم.
▪️دلم میخواست به نورالهدی بگویم اما در طول این سالها ردّ زخم زبانهای عامر از دلم نرفته و هنوز میترسیدم حرفی بزنم که با نفسهایی بریده بهانه چیدم:«چشمام سیاهی میره!» و نه تنها چشمانم که دنیا دور سرم میچرخید و آوار خاطره خانهخرابم کرده بود.
▫️نورالهدی دنبال دارویی برای بهتر کردن حالم بود و من نمیدانستم باید چه کنم که سه سال حسرت دیدارش به دلم مانده و حالا در آستانۀ آنچه رؤیایم بود، پشیمان شده بودم!
▪️سالها پیش، یک شب آن هم برای یکی دو ساعت همراهش بودم و نمیفهمیدم چرا باید برای یک لحظه دیدنش، اینهمه دست و پای دلم را گم کنم؟
▫️تنها چیزی که از او در خاطرم مانده بود لحن گرم و نگاه گیرا و حرارت حضورش بود که در آن شب وحشتناک آرامم میکرد و یعنی همینها برای عاشق شدنم کافی بود؟
▪️در این سالها خیال میکردم به خاطر فداکاریاش فقط مدیون او هستم و حالا از ضربان قلبی که به شماره افتاده و نفسی که بند آمده بود، میفهمیدم بیمارش شدهام.
▫️از حال خودم حیران شده و چند لحظه مانده به آمدنش، میخواستم به داد دلم برسم که اینهمه احساس نسبت به یک مرد غریبۀ ایرانی، عاقلانه نبود.
▪️از شبی که از هم جدا شده بودیم، آرزو میکردم یکبار دیگر او را ببینم و حالا میدیدم هر بار دیدنش، عاشقترم میکند که نیت کردم از همه چیز حتی از فکرش فرار کنم.
▫️بیتوجه به نسخهای که نورالهدی بیخبر از حال خرابم برای درمان سرگیجهام میپیچید، از جا بلند شدم و همانطور که به سمت درِ چادر میرفتم، چند کلمۀ درهم گفتم: «یه آقایی میاد بچه رو ببره پیش مادرش.»
▪️با عجله چادر را کنار زدم تا پیش از آنکه برگردد از اینجا رفته باشم که گوشه چادر محکم به کسی خورد و من از آنچه دیدم، خشکم زد.
▫️مقابلم ایستاده بود، با همان صورت خیس از عرق و لباس غرق آب و گِل! چادر به صورتش برخورد کرده و شاید از نگاه خیرهام خجالت کشید که چشمانش به زیر افتاد و با لحنی محکم حرف زد: «اومدم بچه رو ببرم.»
▪️نورالهدی نمیدانست چه کسی پشت این چادر ایستاده و تنها حرفش را شنیده بود که صدا رساند: «الان بچه رو میارم!»
▫️از همان چشمان سربهزیرش، نجابت میچکید و من عهد کرده بودم از حضورش بگریزم که دلم جا ماند و جسمم از چادر فرار کرد.
▪️طوری شتابزده از چادر بیرون رفتم که بهسرعت خودش را کنار کشید تا برخوردی بین شانههایمان نباشد و در همان لحظات آخر دیدم از اینهمه دستپاچگیام حیرت کرده است.
▫️با قدمهایی که از پریشانی به هم میپیچید از چادر فاصله میگرفتم و به خدا التماس میکردم کمکم کند که نمیخواستم اسیر کسی باشم که حتی لحظهای فکرش پیش من نیست.
▪️در فاصلهای دور از چادر، پشت ماشینی پناه گرفته و دلم دست خودم نبود که بیاراده نگاهم تا چادر میدوید و دیدم کودک را در آغوشش گرفته و به سمت محل اسکان خانوادهها میرود.
▫️صبر کردم تا از عرصۀ چشمانم بیرون رفت و دیگر او را نمیدیدم که از پناهگاهم بیرون آمدم و با قدمهای بیرمقم به سمت چادر برگشتم.
▪️نورالهدی در حیرت رفتار من، بیرون چادر منتظرم ایستاده بود و تا نزدیکش رسیدم، با نگرانی بازخواستم کرد: «یدفعه کجا رفتی؟»
▫️خودم نمیدیدم اما انگار رنگ صورتم پریده بود که دستم را گرفت و دقیقاً به هدف زد: «از چیزی ترسیدی؟»
▪️طوری با محبت پرسید که نشد در برابر حجم حرف مانده در سینهام مقاومت کنم و یک جمله بیهوا از دلم پرید: «خودش بود!»
▫️نفهمید چه میگویم و پیش از آنکه بپرسد، معصومانه اعتراف کردم: «این آقایی که الان اومد.»
▪️لحظاتی نگاهم کرد و انگار منظورم را فهمیده بود که ناباورانه پرسید: «مهدی؟» و همین واژه، ویرانم کرده بود که آیینه چشمانم در هم شکست و خرده شیشههای عشق روی لحنم نشست: «کمکم کن نورالهدی! قسمت میدم کمکم کن فراموشش کنم!»
▫️از درماندگیام دلش به درد آمده بود؛دستم را گرفت تا وارد چادر شدم، کمکم کرد روی صندلی بنشینم و خودش مقابل پایم روی زمین نشست: «دوسش داری؟»
▪️سرم را میان دستانم گرفتم و برای گفتن هر کلمه جان میکَندم: «نمیدونم.. فکر میکردم فقط چون کمکم کرده...اما حالا که دوباره دیدمش..»
▫️همانطور که مقابلم نشسته بود،هر دو دستم را گرفت و پاسخ دلشورهام را به شیرینی داد: «میخوای به ابوزینب بگم پیداش کنه؟»...
📖 ادامه دارد...
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#خبرگزاری_بسیج_آذربایجان_غربی
🔺@basijnews_azgh
✅همایش تیراندازی با کمان به همت در مصلی امام خمینی(ره) #ارومیه برگزار شد
با همت کمیته فرهنگی هیئت تیراندازی با کمان آذربایجان غربی
و هیئت تیراندازی با کمان بسبج سپاه شهدا استان در محوطه مصلی امام خمینی شهرستان برگزار شد
این آیین با همت معاونت تربیت بدنی بسیج و باشگاه مقاومت سپاه شهدا استان آذربایجان غربی ترتیب یافت
📲 ما را در رسانهها دنبال کنید
روبیکا
https://rubika.ir/basijnews_azgh
ایتا
https://eitaa.com/basijnews_azgh
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#خبرگزاری_بسیج_آذربایجان_غربی
🔺@basijnews_azgh
💢دیدار فرمانده ناحیه مقاومت بسیج سپاه #تکاب و فرمانده حوزه شهری شهید فکری با خانوادههای معظم شهیدان : احمد زارعی و عزیز برجی در قالب رزمایش رهروان شهداء
📲 ما را در رسانهها دنبال کنید
روبیکا
https://rubika.ir/basijnews_azgh
ایتا
https://eitaa.com/basijnews_azgh
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#خبرگزاری_بسیج_آذربایجان_غربی
🔺@basijnews_azgh
🔺در راستای اجرای رزمایش رهروان شهدا هیئتی از طرف فرماندهی ناحیه مقاومت بسیج شهرستان #چایپاره از همسران جانبازان متوفی عظیم خانی،محمدرضا صفرپور،پرویز صفری و علی زینال زاده دیدار و از ایشان تجلیل کردند
📲 ما را در رسانهها دنبال کنید
روبیکا
https://rubika.ir/basijnews_azgh
ایتا
https://eitaa.com/basijnews_azgh
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
#خبرگزاری_بسیج_آذربایجان_غربی
🔺@basijnews_azgh