🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃می گویند زن ها در موفقیت و پیشرفت شوهرانشان نقش بسزایی دارند.
🔹ساعد مراغه ای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود:
🍃زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم اما وی با بی اعتنایی تمام سری جنباند و 🍂گفت: خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!
🍃گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم؛ آن هم با قیافه ایی حق به جانب.
🍂باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت: خاک بر سرت کنند؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!
🍃شدیم معاون وزارت امور خارجه؛ که خانم باز گفت:
🍂 خاک بر سرت؛ فلانی وزیر امور خارجه است و تو...؟!
🍃شدیم وزیر امور خارجه
🍂 گفت: فلانی نخست وزیر است. خاک بر سرت کنند!!!
🍃القصه آنکه شدیم نخست وزیر و این بار با گام های مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی یکه بخورد و به عذر خواهی بیفتد.
تا این خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشید
🍂 گفت: خاک بر سر ملتی که تو نخست وزیرش باشی.😂😁
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد_فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
@gharargahesayberiii
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃
🍃خیلی سال پیش از یکی پرسیدم بزرگ ترین اشتباهی که تو زندگی انجام دادی چیه؟
🍃 فکر کرد. خیلی فکر کرد و گفت مفت از دست دادم. گفتم چی رو از دست دادی؟
🍃گفت چیزی که فکر می کردم همیشه دارم.
🍃 می دونی آدم وقتی چیزی رو داره حواسش پرت نداشته هاش میشه. 🍃میگه اینکه هست. بذار برم سراغ باقی چیزا ... حواسش نیست چیزی که داره شاید با ارزش تر از تمام چیزایی باشه که دنبالشونه.
🍃یه نگاه بهش کردم و گفتم نمی شد دوباره به دستش آورد؟ 🍃یه لبخند تلخ زد و گفت نه ... برای من نمی شد.
🍃شاید خیلی چیزا رو بشه بعد از دست دادن دوباره داشت ولی دل آدمیزاد رو نمیشه.
🍃اینکه خیلی ساده دل کسی رو به دست آوردیم دلیل بر بی ارزش بودنش نیست.
🍃بعضی چیزا رو وقتی نداشته باشی تازه ارزش شون مشخص میشه!
پس بذار خیلی راحت بهت بگم... بعضی وقتا همین که چیزی رو از دست ندی کافیه.
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد_فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
@gharargahesayberiii
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
📗 قدیمی ها میگفتند:
🍃لباس مرد، تمیز بودن زن را نشان میدهد.
🍃لباس زن، غیرت مرد را نشان می دهد.
🍃لباس دختر، اخلاق مادر را نشان میدهد 🍃و لباس پسر، تربیت مادر را نشان میدهد.
🍃رحمت خداوند بر پدر و مادرمان که
🍃در تربیت ما نقش داشتەاند.
آنها خواندن و نوشتن بلد نبودند،
اما در دانش گفتار، تسلّط داشتند.
🍃آنها ادب را نمیخواندند،
اما ادب را به ما یاد دادند.
🍃آنها قوانین طبیعت و علوم زیستی را
مطالعه نکردەاند، اما هنر زندگی را به ما آموختند.
🍃آنها یک کتاب دربارۀ روابط مطالعه نکردەاند، اما رفتار و احترام را به ما آموختند.
🍃آنها در دین تحصیل نکردند،
اما معنای ایمان را به ما آموختند.
🍃آنها کتاب برنامەریزی را نخواندەاند،
🍃اما دور اندیشی را به ما آموختند.
آنها به ما یاد دادند كه به دیگران،
چگونه احترام بگذاریم ...
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد - فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
@Bsj_khaharan_mahdieh
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃روزی مرد روستایی با پسرش از ده راه افتادند بروند شهر. مقداری راه که رفتند یک نعل پیدا کردند.
🍃 مرد روستایی به پسرش گفت: نعل را بردار که به کار می خورد.
🍃 پسر جواب داد: این نعل آهنی به زحمت برداشتنش نمی ارزد.
🍃مرد خودش نعل را برداشت و توی جیبش گذاشت.
🍃 وقتی به آبادی وسط راه رسیدند نعل را به یک نعل فروش فروختند و با پولش مقداری گیلاس خریدند و به راه خودشان ادامه دادند تا به صحرا رسیدند.
🍃در صحرا آب نبود و پسر داشت از تشنگی هلاک می شد.
🍃مرد که جلوتر از پسرش می رفت یکی از گیلاسها را به زمین انداخت.
🍃پسر دولا شد و گیلاس را از زمین برداشت.🍃 چند قدم دیگر که رفتند مرد روستایی دوباره یک دانه گیلاس به زمین انداخت و باز پسرش دانه گیلاس را برداشت و خورد.
🍃خلاصه تا به آب و آبادی رسیدند هر چند قدمی که می رفتند مرد یک دانه از گیلاسها را به زمین انداخت و پسر هم آن را بر می داشت و می خورد. آخر کار مرد رو کرد به پسرش و گفت:
🍃یادت هست که گفتم آن نعل را بردار، گفتی به زحمتش نمی ارزد؟
🍃 پسر گفت: بله یادم هست. پدر گفت: دیدی که من آن را برداشتم و با پولش گیلاس خریدم؛ اما یکجا ندادمت. 🍃برای اینکه مطلب خوب متوجه بشوی، گیلاسها سی و هفت دانه بود و تو سی و هفت بار به خودت زحمت دادی و آنها را از زمین برداشتی؛ 🍃اما یک بار به خودت زحمت ندادی که نعل را بردار🔹🔹 بدان: هر چیز که خوار آید، یک روز به کار آید.🔹.
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد_فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
@gharargahesayberiii
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃سلطان به وزیر گفت ۳ سوال میکنم فردا اگرجواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی.
🍃سوال اول: خداچه میخورد؟
🍃سوال دوم: خداچه می پوشد؟
🍃سوال سوم: خداچه کارمیکند؟
🍃وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود.
غلامی فهمیده وزیرک داشت.وزیر به 🍃غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگرجواب ندهم برکنارمیشوم.
🍃 اینکه: خداچه میخورد؟ چه می پوشد؟ چه کارمیکند؟
🍃غلام گفت هرسه را میدانم اما دوجواب را الان میگویم وسومی رافردا
اما خداچه میخورد؟ خداغم بندهایش رامیخورد
🍃اینکه چه میپوشد؟ خداعیبهای بندهای خودرامی پوشد
🍃اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم.
🍃فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد. 🍃سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی
🍃وزیرگفت این غلام من انسان فهمیده ایست جوابها را او داد. گفت پس لباس وزارت را در بیاور و به این غلام بده غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد
🍃 بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟
🍃غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام...
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد_فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ
@gharargahesayberiii
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃روزی حضرت ابراهيم علیهااسلام در نزديكي بيت المقدس پيرمردی را ديد.حضرت با پیرمرد مشغول صحبت شدند و پرسیدند منزلت كجاست؟
🍃پاسخ داد كه منزلم پای آن كوه است؛حضرت ابراهيم فرمودند مهمان هم ميپذيری؟
🍃پيرمرد تاملی كرد و گفت عيبی ندارد ولی مانعی در مسير هست كه آبی است كه عبور از آن مشكل است و قایق هم نداریم!
🍃حضرت پرسيدند خودت چطور عبور ميكنی؟
🍃پيرمرد که حضرت ابراهيم را نميشناخت ، جواب داد از روی آب رد ميشوم!
🍃حضرت فرمودند شايد ما هم رد شديم!
🍃به همراه هم به سمت آنجا رفتند تا به آب رسیدند.
🍃پيرمرد عابد از روی آب رد شد ، ناگهان ديد كه آن مهمان هم از روی آب عبور كرد!
🍃پیرمرد تعجب کرد ومهمان را احترام کرد و به منزلش برد.
🍃صبح روزبعد حضرت به عابد فرمودند دعايی كن كه من آمين بگويم.
🍃پيرمرد درد دلش باز شد و خطاب به حضرت گفت:چه دعايی بكنم!؟ 🍃دعای من مستجاب نميشود! سیوپنج سال است حاجتی دارم اما مستجاب نمیشود!
🍃حضرت پرسیدند حاجتت چیست؟
عابد پاسخ داد سی وپنج سال است از خدا ديدار ابراهيم خليل را ميخواهم اما مستجاب نميشود!
🍃حضرت فرمودند ابراهيم خليل من هستم!
🔹گاهی در مستجاب نشدن حاجات اسراری است…
🍃۳۵ سال آه ونالههای عابد باعث شده بود
چنان مقامی پیدا کند که از روی آب رد شود!
🔹تا میتوانیم به درگاه خدا دعا کنیم و نتیجه
را به او واگذاریم
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد_فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
@gharargahesayberiii
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
✍️ به خدا نزدیک شو
🍃در پای منبر عالِمی بزرگ مردم زیادی مینشستند.
🍃روزی عالم متوجه شد جوانی مدتی است که در پای منبر او حاضر نمیشود. پس سراغ او را گرفت.
🔸گفتند:
🍃آن جوان دیگر از خانه بیرون نمیآید و مشغول عبادت است.
🔹عالِم پیش او رفت و پرسید:
🍃ای جوان! چرا درب خانه بر روی خود بستهای و عبادت میکنی؟
🔸جوان گفت:
🍃برای نزدیکشدن به خدا باید درب بر روی خود بست و خانهنشین شد.
🔹عالم گفت:
🍃هرگاه دیدی به مردم نزدیکتر میشوی و در میان مردم و برای مشکلات آنان همت میکنی، بدان به خدا نزدیک شدهای. تو که درب بر روی خود بستهای و از مردم گریزان هستی بدان از خدا دورتر میشوی.
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد_فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
@gharargahesayberiii
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃ﻣﺮﺩﯼ ﺷﺒﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ...؛
🍃ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ.
ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻔﮕﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻓﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯽ
ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ.
🍃ﺑﺎ ﻣﺸﺖ ﺑﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮐﻮﺑﯿﺪ، ﻫﺠﻮﻡ ﻫﻮﺍﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺷﺐ ﺭﺍ ﺭﺍﺣﺖ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ.
🍃ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻓﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺷﯿﺸﻪ ﮐﻤﺪﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺷﺐ،
🍃ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ!...
🍃" ﺍﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ ﻓﮑﺮ ﺍﮐﺴﯿﮋﻥ، ﺍﮐﺴﯿﮋﻥ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ!!!... "
🍃ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺍﻓﮑﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑِﮑﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻻﻝ.
🍃ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﻧﺮﮊﯼ، ﮐﺎﺭ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ...
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد_فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
@gharargahesayberiii
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
✨براساس داستان واقعی
🍃یک عروس و داماد تهرانی که تازه عروسی میکنند تصمیم میگیرند بنا به اسرار آقا داماد بیایند مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاضر میشه بیاد مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه و شاندیز و اصلا داخل حرم نروند و زیارت نکنند.
🍃درست چند روزی هم که مشهد بودند را با تفریح و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد و چمدانهایشان را
داخل ماشینشان گذاشتند و از هتل خارج شدند.
🍃وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدی ها میدان ضد رسیدند آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین را نگه داشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت:
امام رضا بای بای،خیلی مشهد خوش گذشت؛بای بای
🍃 داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند،توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد،تقریبا نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند تا برسند به نیشابور که ناگهان عروس گریه کنان از خواب پرید و زار زار گریه میکرد،
🍃از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدند؟
🍃شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم؛
🍃عروس هم در حالی که گریه میکرد و رنگ پریده گفت برگردیم مشهد داماد هرچی اصرار کرد که چرا؟
ما صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم عزیزم؟ عروس گفت : فقط برگردیم مشهد
🍃 برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم؛عروس اصرار کرد که بروند حرم
🍃؛داماد با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار برگشتن و حرم رفتن را از خانمش جویا شد که عروس خانم اینطور 🍃🍃جواب داد :
👈وقتی در ماشین خواب بودم،خواب دیدم که داخل حرم ،امام رضا ایستاده و یکی از خادمها هم داره اسامی زایرین را برایشان میخوانند و امام رضا هم تایید میکند و برای زوارش مهر تایید میزنن تا اینکه امام رضا گفتند که پس چرا اسم این خانم(عروس)را نخواندی؟
🍃 خادم هم جواب داد که آقاجان ایشان این چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند
🍃آقا امام رضا علیه السلام جواب داد که اسم ایشان را هم داخل لیست زایرین ما بنویسید؛
🍃این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد از
من خداحافظی کردند و تشکر کردند پس ایشان هم زایر ما بودند.
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد_فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
@gharargahesayberiii
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃در ماه رمضان پیرمردی دور از چشم مردم، غذا میخورد. چند جوان به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی؟
🍃پیرمرد گفت: چرا روزهام، فقط آب و غذا میخورم. جوانان خندیدند. 🍃🍃پیرمرد گفت: بلی، دروغ نمیگویم، کسی را مسخره نمیکنم، به کسی دشنام نمیدهم، کسی را آزرده نمیکنم، چشم به مال کسی ندارم و ...
🍃ولی چون بیماری خاصی دارم متاسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم،
🍃 آیا شما هم روزه هستید؟
🍃یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم.
🍃ماه رمضان برای همه ی آنان که چشم و دل و زبان و رفتار و کردارشان، در خدمت خلق خداست، و زمین را، آب را، و گل و سبزه را و دیگر موجودات را آسیب نمی رسانند پر برکت باد...
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد_فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
@gharargahesayberiii
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄,
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃عابدی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود...
🍃روزی به آبادی دیگری رفت...عابد به نانوایی رفت و چونکه لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد با حزن و اندوه رفت...
🍃مردی که در آنجا بود عابد را شناخت و به نانوا گفت: که آن مرد را نشناختی؟
🍃نانوا پاسخ داد نه...
🍃مرد گفت:فلان عابد بود...
🍃نانوا گفت: که من از مریدان اویم و با عجله به دنبال عابد روان شد و به ایشان گفت
🍃 میخواهم از شاگردان شما باشم...عابد قبول نکرد...
🍃نانوا گفت که اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام خواهم داد...
🍃عابد پذیرفت ...وقتی همه شام خوردند نانوا رو به عابد گفت:سرورم دوزخ یعنی چه؟
🍃عابد پاسخ داد:دوزخ یعنی اینکه تو برای خاطر رضای خدا یک تکه نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی را نان دادی!!
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد_فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
@gharargahesayberiii
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب✨
🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭﻭﯾﺸﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ...
🍃ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖ
🍃ﺳﭙﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩ.
🍃ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﯾﺶ ﮔﻔﺖ ﺣﺎﺟﺘﯽ ﺑﺨﻮﺍﻩ
🍃ﺩﺭﻭﯾﺶ ﮔﻔﺖ :
🍃ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ
ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺑﻨﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯽ
🍃ﻧﺎﻣﺮﺩﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ دیگری ﺣﺎﺟﺖ ﺑﻄﻠﺒﻢ..
༺ꕥ🍃🌼🍃ꕥ༻
#واحد_فرهنگی
#پایگاه_بسیج_خواهران_مهدیه.
#حوزه_حضرت_زینب_س
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
@gharargahesayberiii
┄┄┅┅🍃✿❀🌺❀🍃✿┅┅┄┄